یازدهمین جلسه از دوره سی ام کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی لوئی پاستور با استادی راهنما مسافر علی، نگهبانی مسافر امیر و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه «وادی دوم و تاثیر آن بروی من» در روز دوشنبه 8 اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
.JPG)
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم و از آقا امیر و آقا علیرضا تشکر میکنم. دستور جلسه وادی دوم و تاثیر آن روی من است. وادیهای کنگره در واقع یک نقشه راه هستند تا اشخاص از تاریکیها رها شوند و شخص برای رهایی باید از این وادیها گذر کند. از همان بدو ورود هم اسم رهجو میشود "مسافر" که در این سفر باید از این وادیها عبور نماید. حالا من علی وقتی وارد سفر اول میشوم، این وادیها را جدی میگیرم و واقعاً آنها را کاربردی میکنم تا بتوانم به سلامت این سفر را از تاریکی، ترس، نفرت و هر چیز ضد ارزشی که در مسیر من وجود دارد، به سمت ارزشها و روشناییها خودم را برسانم.
من وادیها را جدی میگیرم و از آنها استفاده میکنم چون به واسطه مصرف مواد مخدر، تواناییهایی که در وجودم بود، از من گرفته شده بود. بعد از یک سال آن تواناییها را بازیابی میکنم. اما گاهی ممکن است اصلاً وادیها را جدی نگیریم و فقط برای قطع مصرف آمده باشیم و روزها را بیهدف سپری کنیم. ممکن است مسافری در سفر اول، وادی دوم را ۱۰ یا ۱۵ بار بخواند اما اگر این صرفاً خواندن باشد و به مرحلهی کاربردی نرسد، کمکی به او نخواهد کرد.
در واقع شاید تا زمانی که در کنگره هستیم، قدر این نعمت را ندانیم. اتفاقاتی که در کنگره میافتد، معجزه است. وقتی کمی از کنگره فاصله بگیریم، متوجه میشویم که واقعاً هیچ کس به فکر کسی نیست. مثلاً ممکن است من در وجودم حسادت داشته باشم و سالها متوجه آن نباشم یا سالها دروغ بگویم و حتی یادم نباشد که دروغ میگویم. سالها در افسردگی و ضد ارزشها باشم و اصلاً به فکر نباشم. پس این نعمت بسیار بزرگی است که ما در سفر اول از آن بهرهمند میشویم و باید از آن استفاده کنیم.
راهنماها در کنگره دائماً روی وادیها با ما کار میکنند و سالی یک بار دستور جلسات تعیین میشود، چون مطالبی که در این وادیها وجود دارد باید کاربردی شود. این آموزشها برای این است که نیروهایی که در سالها مصرف از دست دادهایم، دوباره بازیابی شوند. کسی که وارد سفر اول میشود، با هر میزان تخریب، فقط در صورتی سفر خوب و با کیفیتی خواهد داشت که تواناییهایی را که به واسطه مصرف از دست داده، دوباره به دست آورد.

هر کسی خودش را بهتر از هر کسی میشناسد. من خودم زمانی که مصرف نمیکردم، یکسری تواناییها داشتم. میتوانستم کارهای زیادی انجام بدهم و حالم خوب بود. وقتی مصرفکننده شدم، وارد تاریکی بسیار بزرگی شدم که بسیاری از این تواناییها را از من گرفت. سفر اول فقط قطع مصرف نیست. قطع مصرف یک بخش کوچک است که در کنگره به راحتی انجام میشود. اما درمان افسردگی، پیدا کردن انگیزهی زندگی، شاد بودن و امید به آینده چیزهایی هستند که فقط در کنگره ۶۰ میتوان آنها را به دست آورد.
هیچ جای دیگری، چه مطب ترک اعتیاد و چه NGO های دیگر و چه حتی روانشناسان و روانپزشکان، نمیتوانند آن انگیزهی لازم را ایجاد کنند. من خودم سالها گرفتار مطب روانشناسان و روانپزشکان بودم اما هیچ کمکی به من نشد. تنها جایی که توانستم درمان شوم، کنگره بود. من فهمیدم که رسالتی دارم در این دنیا. جناب مهندس دژاکام میفرمایند که حتی یک کرم هم برای انجام رسالت خود به دنیا آمده است چه برسد به انسان.
مصرفکنندگان مواد خیلی از تواناییهای خود را از دست دادهاند. اگر وادیها را جدی نگیریم این تواناییها برنمیگردد. آن ویلایی که میخواستی بسازی یا ماشینی که میخواستی بخری، اصلاً موضوع سفر اول نیست. هدف فقط درمان است. کار، مال، تحصیل چیزهای خوبی هستند اما در اولویت دوم. اولویت اول درمان است. اگر درمان به درستی انجام نشود، ممکن است سفر دوم را هم شروع کنیم اما همچنان انگیزه و شادی لازم را نداشته باشیم.
در مورد وادیها هرچه بگویم کم است. وادیها نعمتی بزرگ هستند که وقتی کمی از کنگره فاصله بگیریم، تازه ارزش آنها را درک میکنیم. فضای بیرون تکاملی در آن وجود ندارد و فقط درگیریهای دنیوی است؛ صبح بروی سرکار، شب برگردی، و این چرخهی تکراری ادامه یابد. اما تکامل واقعی در کنگره ۶۰ اتفاق میافتد و فرصتها بسیار کوتاه است.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید از شما سپاسگزارم.
ضبط و تایپ: مسافر اکبر(لژیون ۱7)
عکس: مسافر مسلم(لژیون۱۱)
ارسال: مسافر حمید(لژیون ۷)
ویرایش: مسافر حسام(لژیون۱۶) گروه سایت مسافران شعبه لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
81