جلسه دوم از دوره چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی آبیک به استادی راهنمای تازهواردین همسفر نرگس، نگهبانی همسفر رقیه و دبیری همسفر شکوفه با دستور جلسه «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه 8 اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدای خودم را خیلی شاکر هستم که یکبار دیگر به من این فرصت را داد که در این جایگاه خدمت کنم، از نگهبان، دبیر جلسه، ایجنت شعبه و مرزبانها تشکر میکنم.
وادی دوم کنگره به ما میگوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
وادی دوم از دو بخش تشکیلشده؛ در بخش اول راجع به همه مخلوقات صحبت میکند و میگوید: هیچ مخلوقی بیهوده و بیهدف نیست. من اگر به یک کرم نگاه کنم متوجه میشوم که این کرم با حفرههایی که در خاک ایجاد میکند باعث میشود اکسیژن درون خاک نفوذ کند و برای خاک خیلی خوب است؛ اما در بخش دوم میگوید: هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، این بخش در سفر اول به یکشکل و در سفر دوم به یکشکل دیگر است.
در سفر اول یاد گرفتم زمانی که مشکلی برای من پیش میآید؛ نباید انتظار داشته باشم که کس دیگری از بیرون برای کمک من بیاید تا مشکلات من را حل کند، فقط خودم هستم که میتوانم مشکلم را حل کنم.
ما همسفرها همه به واسطه درمان اعتیاد مسافرهایمان، وارد کنگره شدیم. من وقتی متوجه شدم که مسافرم وارد اعتیاد شده خیلی ناامید شده بودم و منتظر بودم نیرویی از بیرون بیاید تا مسافرم را از تاریکی اعتیاد رها کند یا اینکه منتظر معجزهای از سوی خداوند بودم که بلافاصله مسافرم را از تاریکی اعتیاد خارج کند؛ اما زمانی که به کنگره آمدم و وادی اول را گذراندم، تفکرکردن را یاد گرفتم.
سپس در وادی دوم یاد گرفتم راهنما مانند چراغی است که مسیر راه را برای من روشن میکند، درواقع این خود من هستم که باید آهسته شروع کنم، آموزش بگیرم و آموزشها را در طول مسیر کاربردی کنم، این آموزشها و خدمتها مانند اعلام سفر، مشارکت یا خواندن نوشتارها به من انرژی میدهد و حس من را خوب میکند، من از تمام این خدمتها آموزش انرژی میگیرم. وقتی بهعنوان تازهوارد وارد شعبه شدم، در جلسه خصوصی و عمومی تنها چیزی که به من امید میداد مسافرم به درمان میرسد، اعلام سفرها بود و وقتی گوش میکردم امیدوار میشدم که مسافر من هم به درمان قطعی اعتیاد خواهد رسید.
وادی دوم به من کمک کرد تا اول من به خودم اهمیت بدهم، فهمیدم کلید حل مشکلات تنها در دست خودم است و من باید در راستای مسیری که در کنگره پیش گرفتم درست تلاش کنم و یاد بگیرم تا مورد حمایت خداوند و نیروهای مافوق قرار بگیرم.
وقتیکه سفر اول من تمام شد و گل رهایی را از دست مهندس حسین دژاکام گرفتم و وارد سفر دوم شدم؛ این خدمتها بود که حس و حال خیلی خوبی به من داد و آن امید وادی دوم به سراغم آمد، خدمتها برای من خیلی مهم هستند.
در سفر اول سیستم کنگره ۶۰، خیلی هدفمند میآید؛ زمان، انرژی و مالش را به من میبخشد که من سفر اولی به سفر دوم برسم، اکنونکه من به سفر دوم و حس و حال خوب رسیدم باید پرداخت کنم و پرداخت من، همان خدمتکردن است که مال، زمان و انرژیام را ببخشم تا به دیگران خدمت کنم و با آن خدمت، حس مفیدبودن و افتخار کنم.

مرزبانان کشیک: همسفر سکینه و مسافر مجید
تایپ و ویراستاری: همسفر الناز رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
ارسال: راهنما همسفر پروانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آبیک
- تعداد بازدید از این مطلب :
144