جلسه سوم از دوره چهاردهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ همسفران نمایندگی اردستان با استادی همسفر معصومه، نگهبانی همسفر واله و دبیری همسفر مهدیه با دستور جلسه «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ هیچکدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۸ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر که در جمع شما دوستان محبت قرار دارم و از تکتک شما آموزش میگیرم. از نگهبان جلسه، ایجنت و مرزبانان و راهنمایم همسفر مهرو که اجازه خدمت به من دادند، تشکر میکنم. در وادی اول یاد گرفتیم، تفکر با افکار فرق میکند؛ تفکر انرژی ما را در یک نقطه جمع میکند؛ ولی افکار انرژی ما را در تمام جهات پخش میکند. تفکر یعنی من تصویر رهایی خودم و مسافرم را میکشم و روی این موضوع تمرکز میکنم؛ ولی افکار، ذهن من را درگیر میکند. یاد گرفتیم که قبل از انجام هر کاری تفکر کنیم، بعد انجام بدهیم. هر رویداد و اتفاقی که در زندگی ما میافتد، نقطه آغاز آن تفکر است؛ تفکر مثبت، رفتار مثبت و تفکر منفی، رفتار منفی را به دنبال خواهد داشت.
در وادی دوم میگوید «هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نگذاشته؛ هیچ مخلوقی بیهوده نیست» ما خلقت موجودات مانند مگس، پشه، بوته بیابانی و حتی کرم را نمیدانیم؛ ولی قطعاً در هستی هدفی را دنبال میکنند؛ مثلاً هدف از آفرینش کرم خاکی این است که حفرههایی لابهلای خاک ایجاد کند تا اکسیژن لازم به گیاه برسد و رشد کند. ما انسانها که اشرف مخلوقات هستیم؛ قطعاً برای آمدن به حیات رسالتی داریم. ما خودمان خواستیم و اختیار کامل داشتیم، میتوانستیم که نیاییم، حتی پدر، مادر و شهر را خودمان انتخاب کردهایم؛ پس نباید بر پدر و مادر خود لعنت بفرستیم که چرا من را به دنیا آوردهای. ما برای انجام کاری آمدهایم، هرکدام از ما توانایی و عملکرد منحصربهفردی داریم. هدف ما از آمدن به حیات آموزش و خدمت است، نیامدهایم که چند صباحی بخوریم و بخوابیم و بمیریم؛ بلکه آمدهایم که آموزش بگیریم، رشد کنیم و به دیگران عاشقانه خدمت کنیم.
در وادی دوم بذر امید و خودباوری در ما جوانه میزند و نگاهمان را روی توانایی خودمان متمرکز میکند. وادی دوم میگوید: تو با همه ضعفها، مشکلات و همه ترسها هنوز ارزشمند هستی؛ پس صبر کن و جا نزن، تو آمدهای که بدرخشی، خودت را بشناسی تا تبدیل به بهترین شوی. وادی دوم میگوید: خودت را دستکم نگیر؛ شاید برای خودت ارزش قائل نباشی؛ ولی برای پدر، مادر و ... هنوز ارزشمندی و همه تو را دوست دارند. همسفر با دنیایی از ناامیدی، بادلی پر از غم و غصه روبهرو میشود؛ چراکه دعا کرده، غصه خورده و تلاش کرده؛ ولی مسافرش درماننشده با خود میگوید: چرا خداوند من را بیهوده خلق کرده است، زندگی من در کنار مصرفکننده تباه شد و جوانیام حیف شد. همسفر اعتمادبهنفس خود را ازدستداده و وارد حس ناامیدی میشود؛ حتی ممکن است دست به خودکشی بزند. معنای ناامیدی چیست؟ یکی از ابزارهای نیروی منفی است، از اضلاع مثلث جهالت که براثر فشار غم و اندوه به وجود میآید، شخص نمیتواند تحمل کند و باعث میشود که در تاریکی بماند، درواقع مانند یک زندان نامرئی یا چاه تاریک میماند و باعث میشود که ارتباط ما با اطرافیانمان کم بشود. در وادی دوم یک جمله طلایی برای خروج از ناامیدی مطرح میشود؛ هیچکس بهاندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند، همسفر در اینجا تصمیم میگیرد که در ناامیدی بماند یا دنبال ریشه ناامیدی بگردد و یک حقیقت مهم را متوجه میشود که خودش باید تغییر کند و باید روی روانش کار کند، به خودش رسیدگی کند و منتظر تغییر از طرف مقابلش نباشد و تا خودش تغییر نکند، طرف مقابل تغییر نمیکند.
انسان وقتی پا به هستی میگذارد، سر دوراهی قرار میگیرد، راه تاریکی یا راه روشنایی و انتخاب با خودش هست که کدام راه را انتخاب کند؛ اصولاً انسان تاریکی را تجربه میکند تا به عظمت روشناییها پی ببرد. انسان تا تلخی و ناامیدی را تجربه نکند شیرینی امید برایش بیمعناست و در پرتو سختیها آزموده میشود. در جهان هستی ما تنها و بدون پشتیبان نیستیم، نیروی مطلق یا خداوند ما را یاری خواهد کرد؛ به جهت اینکه در مسیر ارزشها و صراط مستقیم و دوری از ضد ارزشها حرکت کنیم و اگر این کار را کردیم، دربهای رحمت خداوند به روی ما باز میشود و چیزی که اصلاً فکرش را نمیکردیم از آن بهرهمند میشویم؛ پس باید تغییراتی را برای مراقبت از جسم، روان، جهانبینی خودمان داشته باشیم و برای خودمان و خدمتی که انجام میدهیم، ارزش قائل باشیم و این امیدواری را داشته باشیم که هیچ سختی همیشگی نیست؛ هرچند شرایط سخت و تاریک باشد؛ بالاخره تمام میشود و نور امید میتابد.
با آموزش از وادی دوم؛ باید حرکت کنیم، خودمان را بشناسیم و بدانیم که موجود اضافه نیستیم و این امیدواری را داشته باشیم که یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور؛ یعنی اگر در اوج ناامیدی هستی نگران نباش، امید هست، روزهای سخت میگذرد؛ پس خودت را دستکم نگیر چون وجودت بیدلیل نیست، بلند شو بهسوی پیروزی حرکت کن که با حرکت راهنمایان میشود. تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان بابت فراهم کردن این بستر آموزشی، به خاطر علم و آگاهی آقای مهندس است که ما درکنگره دورهم جمع هستیم و آموزش میگیریم.

مرزبانان کشیک: همسفر سمیه و مسافر محمدرضا
تایپیست: همسفر ستاره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ویراستاری: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر مهرو (لژیون سوم)
عکاس و ارسال: همسفر مهتاج نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اردستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
187