English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده-امید به رهایی

گروه خانواده-امید به رهایی

همسفر می‌خواهم چندخطی با تو از خودمان بگویم من و تو که مثل همیم از یک تلخی و شیرینی مشترک…. از همراهی در یک بیراهه به راه بازگشتیم لذت زیبایی راه مدتی است که به مذاقمان خوش آمده روحمان پر است از زخم‌هایی که در بیراهه بر جانمان نشست و ما از میان همان زخم‌ها جوانه زدیم چرا که هر بار ناامیدی بر ما چیره شد امید از پس آن رویید و باز زانوی خاک گرفته‌مان را تکاندیم. دست به‌سوی مسافر خویش بردیم تا با هم به امید روزهای رهایی قدم برداریم و دنیای خاکستری‌مان را رنگ نو ببخشیم.

راستی تو در کجای این راهی مقصدی که چشم‌انتظارش هستیم، گرچه زیباست اما تمام لذت سفر به مسیرش به مسافرش و به خود توست تویی که هر بار نگاهت کلامت می‌تواند التیامی بر زخم‌های مسافرت باشد.

 قدرت خودت را نادیده نگیر که وجود تو، خودش به‌تنهایی تمام ماجراست. دستان تو می‌تواند مسافرت را از فکر بیراهه برهاند به قدرتت ایمان بیاور و ترک راه نکن، باشد که روزی رها شده از تمام خطرها وجودمان را کنار هم جشن بگیریم که این خود زندگی است، نه فقط زنده‌ماندن و من با کفش‌های آهنی همراه مسافرم به مکانی دور سفر می‌کنم آن جا که زبان مردم قلبشان باشد آن جا که بی‌فاصله بتوان زندگی کرد. امروز به معجزه القاء، احیاء ایمان آوردم چرا که؛ توانستم حرف دلم را به‌عنوان دل‌نوشته، بر روی کاغذ بنگارم. خدایا شکرت که در مسیر پر پیچ‌وخم زندگی مرا رها نکردی و به اذن الهی توانستم با این مکان مقدس آشنا شوم.

 به امید رهایی از تاریکی

نویسنده:همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر اعظم( لژیون یکم )

تایپ: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر اعظم( لژیون یکم )

بارگزاری: همسفر زهرا نگهبان سایت رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون یکم )

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .