وادی دوم میگوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
حضرت مولانا میفرمایند:
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
برای چه به دنیا آمدهام؟ هدف از به دنیا آمدن، به دست آوردن اطلاعات، آگاهی و بهرهمندی از حیات که خود حیات مسئله مهمی است. به دنیا آمدهام برای دوست داشتن، برای خدمت کردن، برای محبت کردن و لذت بردن، پس آمدنم برای زندگی کردن است. هیچ مخلوقی یا هیچ کدام از ما، منظور همه موجودات هستند، موجوداتی که خداوند خلق کرده است. خلقت یک نظام دقیق و پیچیده است که با برنامهریزی منظم به این قدرت رسیده و یک نیروی برتری دارد که این نظام را هدایت میکند. نیرویی که قدرت اختیار به من داد، که راه درست یا راه غلط و فسق و فجور یا تقوا را انتخاب کنم. زمانی که انسان آفریده شد، خداوند به آفرینش خودش احسنت گفت و سپس فرمود: که همه باید در مقابل انسان سجده کنند؛ ناگهان یکی از فرشتگان مقرب به درگاهش گفت: به موجودی سجده کنیم که باعث فساد و خونریزی در زمین میشود؟ و این فرشته دشمن قسم خورده انسان شد. خداوند انسان را بر سر دو راهی انتخاب گذاشت و قوه اختیار به او داد که راه خودش را خود انتخاب کند. به راستی خداوند در من چه دیده که حق انتخاب را به من داده است؟ اگر من موجود بیارزشی بودم آیا خداوند چنین امتیازی برای من قائل میشد؟! وقتی یک کرم از خداوند میپرسد چرا موسی را آفریدی؟! به راستی فلسفه خلقت انسان چیست؟! آقای مهندس در سیدی چالش میفرمایند: ما به دنیا آمدهایم برای حل مشکلات و مسائل. هر کدام از ما باید هدفی داشته باشیم اگر این هدف به طرف ارزشها باشد میشود، عشق و در غیر این صورت تبدیل به نفرت میشود. من بیهوده آفریده نشدهام، من به این حیات آمدهام که از مشکلات، پل رحمت بسازم و از پله های ترقی بالا بروم و مشکلاتم را حل کنم تا در حیات بعدی کار کمتری داشته باشم و زندگی بهتری را تجربه کنم. آقای امین در سیدی غم میفرمایند: گاهی در زندگی دچار اندوه میشویم، این اندوه میتواند من را به سمت ارزشها ببرد و صعود کنم و میتواند من را به طرف ضدارزشها ببرد و سقوط کنم. اگر من در غم و اندوه دچار ناامیدی و یاس شوم باید در گوشه عزلت بنشینم و منتظر مرگ باشم ولی گاهی هم غم و اندوه باعث پیشرفت من میشود. اوایل راه هنوز یادم هست، راهی که اگر به عقب برگردم تماما کینه، انتقام، قهر، لجبازی و غیره بود اما مهمتر از همه مسئله قیاس بود؛ چرا شانس من اینگونه بود؟ چرا تمام اطرافیان من در زندگی مرفه و شاد بودند و من نه؟ من ۲۵سال با این افکار بزرگ شدم که من به چه دردی میخورم؟ تمام وجودم پر از ناامیدی و غم بود همیشه با خودم میگفتم خداوند ما را نمیبیند و به ما کمک نمیکند. روزگار ما با سعی و تلاش در حل مشکلات میگذشت که شهرمان به یک باره دچار طغیان شد و مادرم فوت کرد، غم و اندوه بزرگی بود، من ماندم و یک خانواده که حالا تکیهگاهشان من بودم، اینجا بود که فهمیدم چرا من فرزند بزرگ خانواده شدهام و متوجه شدم که بیهوده خلق نشدهام. هر کدام از ما برای انجام ماموریتی در این دنیا قدم گذاشتهایم و انسان چیزی نیست جز سعی و تلاش خودش.
آقای امین در سیدی قیاس میفرمایند: خانه تکانی نمادی خلاف جهت از ناامیدی است، خانه دل و قلبم را از نفرت ،کینه و دشمنی خالی میکنم و از مهر، محبت و دوست داشتن پر میکنم و آن موقع است که دل من آباد میشود و هر گونه جنگ نرمی، جنگ افکار، جنگ اطلاعاتی نمیتواند من را از پا دربیاورد؛ اگر من تلاش کنم حالم خراب نمیشود و هر کجا یک نور و جرقه کوچک ببینم به طرفش میروم و در نهایت به منبع نور که سنبل انسانیت است میرسم. تفکر اشتباه و حرکت در مسیر ضدارزشها میتواند روی جسم ما اثر بگذارد و باعث بیماری های جسمی و روحی شود. آیا با یک حرکت اشتباه و یک تصمیم اشتباه باید ناامید شوم، یک گوشه بنشیم و حرکتی نکنم؟ انسانی که در ناامیدی به سر میبرد در تاریکی بیشتر فرو میرود و اعتماد به نفس خود را از دست میدهد، پس باید تصمیم بگیرم مشکل را حل کنم، مشکل اتفاق افتاده است حالا باید به حل مشکل بپردازیم. اگر در هستی نگاه کنیم امکان ندارد چیزی جهت بیهودگی افریده شده باشد حتی لاشخورها هم بیهوده نیستند اگر نبودند میکروب لاشهها از بین نمیرفت و ما دچار بیماری میشدیم. اگر ما فکر کنیم چیزی بیهوده افریده شده این تفکر اشتباه ما است و ما به فلسفه وجودی آن پی نبردهایم. وقتی خداوند من را آفرید به من قدرت انتخاب داد که خودم انتخاب کنم به چه طرفی حرکت کنم اگر به طرف ضدارزشها بروم در تاریکی فرو میروم و اگر به طرف ارزشها بروم تبدیل به مربی میشوم. البته در این جهان ما یک صاحب و پشتیبان داریم و خداوند ما را یاری میکند به شرط اینکه از ضدارزش ها دور بشوم و به طرف ارزشها بروم و در مسیر درست حرکت کنم. اگر این موارد را رعایت کردم به نتیجه، که صلح و آرامش است میرسم.
منابع: کتاب عشق وادی دوم، سیدی وادی دوم، سیدی قیاس، سیدی چالش، سیدی غم، سیدی حلقههای آفرینش
نویسنده: راهنما همسفر الهام (لژیون هشتم)
رابط خبری: همسفر عصمت رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون هشتم)
عکس و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی جهانبین شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
162