English Version
This Site Is Available In English

تا خدا هست، هیچ لحظه‌ای آن‌قدر سخت نمی‌شود که نتوان آن را تحمل کرد.

تا خدا هست، هیچ لحظه‌ای آن‌قدر سخت نمی‌شود که نتوان آن را تحمل کرد.

سیزدهمین جلسه از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی کنگره۶٠ همسفران نمایندگی رضوی مشهد با استادی‌ همسفر مهناز، نگهبانی همسفر سهیلا و دبیری همسفر فاطمه با دستورجلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من» روز یک‌شنبه ۷اردیبهشت ماه‌۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

  خداوند را شاکرم که در این جایگاه هستم. از نگهبان عزیز خانم سهیلا، ایجنت محترم، مرزبانان و راهنمای عزیزم خانم معصومه که این فرصت را به من دادند که این جایگاه را تجربه کنم، سپاسگزارم. هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به این حیات نگذاشته است. هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. عنوان وادی امید داشتن است. صحبت من یک جمله آقای مهندس است: با مشکلات چگونه رفتار کنیم تا به صورت خوبی از آزمایش سربلند بیرون بیاییم؟ با مثال زندگی خودم شروع می‌کنم که باعث درس زندگی من شد. ۱۸سال اول زندگی خود را نفهمیدم که چه طور گذشت! بزرگ شدن بچه‌ها، رشدشان، درسشان، خنده‌هایشان، حتی دعواها و بازی‌های کودکانه، وقتی را که در کنارشان گذراندم و بهترین دوران زندگی من بود، هیچ کدام را نفهمیدم. چرا؟ چون چارچوب زندگی من شده بود مسافرم که یک مصرف‌کننده بود. همه این‌ها با بودن همسرم، در کنارم کامل می‌شد؛ ولی نبود.

به جایی رسیدم که فقط منتظر قبولی بچه‌ها در دانشگاه و خلاصی خودم از این زندگی بودم. واقعا زمانش رسید، آن شد که نباید می‌شد. تصادف فرزندم! یک مثال می‌زنم که تفاوت آدم‌ها را در اطراف خود بهتر درک کنید. افرادی هستند که سوار دوچرخه زندگی خود شدند؛ پا می‌زنند و از مسیر زندگی بدون هیچ دغدغه‌ای لذت می‌برند؛ هر اتفاقی هم که در اطرافشان و برای عزیزان آن‌ها بیفتد، بی‌تفاوت از کنار آن می‌گذرند؛ بدون این‌که بدانند هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به این حیاط نگذاشته است تا اینکه چرخ زندگی آن‌ها به چالش می‌افتد و تعادل آن بر هم می‌خورد و درد به سراغشان می‌آید؛ یاد دردهای اطرافیانشان می‌افتند، تازه می‌فهمند که بودنشان در کنار عزیزان خود چقدر بی‌رنگ، کم‌رنگ یا بی تفاوت بوده است.

حالا درس من از زندگیم؛ الان ۱۴سال است که با تصادف پسرم به سر می‌برم؛ در صورتی که قبل آن فقط به جدایی فکر می‌کردم. ۱۴سال خدا به من فرصت فکر کردن داد تا فهمیدم که امید نداشتم و عزیزان خود را در کنارم ندیدم. هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، فهمیدم دردهای زندگی من دو درمان دارد: سکوت و زمان؛ سکوت برای من خیلی دردناک بود. ولی در سکوت خیلی چیزهای زندگی من شکل گرفت. به مشکلاتم فکر کردم، تجربه به دست آوردم، دنبال راهکار بودم، یاد گرفتم شنونده خوبی برای دیگران باشم، نه راهگشای زندگی دیگران! چون هر راهی جوابگوی زندگی دیگری نیست. چرا زمان؟ مشکل مثل دانه‌ای می‌ماند که در خاک می‌کاری! آن دانه زندگی تو است که در دل خاک کاشته‌ای تا رشد کند. زمان می‌برد تا ریشه کند، محکم شود و از دل خاک بیرون بیاید تا یک درخت تنومند و تبدیل به امید، الگو و صبر شود.

 زندگی از نظر من در دو جمله خلاصه می‌شود که از روزهای خوب زندگی لذت ببری و در روزهای بد زندگی صبر کنی. در آن ۱۸سال هیچ وقت از خودم سوال نکردم که معنای زندگی چیست؟ اصلا از زندگی چه می‌خواهم؟ ولی در این ۱۴سال خیلی فکر کردم و درس آن را گرفتم. این که شاد باشم و خوب زندگی کنم. به غصه‌ها فرصت ندهم و دوباره بسازم. وقتی به این جا رسیدم، قدرت جذب من بالا رفت. به قول آقای مهندس انگار مغناطیس وجود من تغییر کرده بود. همسرم با وجود این که مصرف‌کننده بود، افسردگی هم مضاعف شده بود، سوای این مشکلات فرزند دیگرم، برای ازدواج و کارش نیز اضافه شد، ولی باز هم شاد بودم. همسرم را دوست داشتم؛ ولی بعد عاشق او شدم. چون فهمیدم بودن او بهتر از نبودنش در زندگی است. یاد گرفتم انرژی، استرس و نگرانی نداشته باشم. چون توی مسیر خسته می‌شدم.

این وادی به من می‌گوید که برای پیدا کردن خودت، اول فکر و بعد کوشش کن. کافی است که خودمان را پیدا کنیم! وقتی خودم را پیدا کردم، با کنگره آشنا شدم و نتیجه‌اش رهایی مسافرم شد. چشمه‌های بسته من که همان جنگ نرمی که آقای مهندس می‌گویند، همان اطلاعات و آگاهی، باعث باز شدن چشمه‌های من شد. اینجا فهمیدم ناامیدی، استرس و نگرانی فاصله تو را با خدا مشخص می‌کند؛ فهمیدم که شدنی‌ها را انجام بده و تمام نشدنی‌های مشکلات را به خداوند بسپار تا به آرامش برسی و شهر وجودی را به تدریج با روش DST آباد و آبادتر کنی. صحبت خود را با این جمله به پایان می‌رسانم که تا خدا هست، هیچ لحظه‌ای آن‌قدر سخت نمی‌شود که نتوان آن را تحمل کرد؛ پس خوب زندگی کنید.

مرزبان کشیک: همسفر زهرا
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر معصومه( لژیون دوم)
عکاس خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم)
مسئول صوت: همسفر بهجت رهجوی راهنما همسفر معصومه(لژیون دوم)نگهبان صوت
ویراستار: همسفر کلثوم رهجوی راهنما همسفر معصومه(لژیون دوم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر معصومه(لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی رضوی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .