جلسه یازدهم از دوره پنجم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ همسفران نمایندگی بروجرد با استادی همسفر میترا ،نگهبانی همسفر فاطمه ودبیری همسفر معصومه با دستور جلسه «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تاثیر آن روی من» روز یک شنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
شاکر و سپاسگزار خداوند هستم که این جایگاه را تجربه میکنم. قدردان آقای مهندس و خانوادهی محترمشان هستم، همچنین از راهنمای خوبم تشکر میکنم.
دستور جلسهی این هفته: "وادی دوم و تاثیر آن روی من" است. وادی دوم میگوید: "هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر به هیچ فکر کنیم."
وادی دوم از ناامیدی میگوید و هر انسانی دارای خصوصیات اخلاقی خاصی میباشد. هر فردی تواناییهای خودش را دارد؛ یعنی خداوند هیچ موجودی را بیهوده خلق نکرده است. حال اگر ما بر اثر یک سری ضدارزشها، تواناییهای خود را از دست داده و دچار ناامیدی و پوچی شویم و نیز از خودمان، زمین و زمان گله و شکایت کنیم، قطعاً ناامیدی سد بزرگی است که روبهروی افکار مثبت انسان قرار میگیرد و اجازه نمیدهد به سمت ارزشها حرکت کنیم.
من در ابتدای زندگی، حال روحی و جسمی خیلی خوبی داشتم. با اینکه اوایل زندگی، امکانات زیادی نداشتیم؛ ولی واقعاً زندگی شیرین بود و اگر مشکلی پیش میآمد، به راحتی آن را حل کرده و آرامش در زندگی ما برقرار بود. گاهی هم با سازش، از کنار مشکلات عبور میکردیم. زمانی که مسافرم مصرفکننده شد، اعتیادش را انکار میکرد. این موضوع برای من را بسیار آزار دهنده بود. مسافرم ۲۳ سال مواد مخدر مصرف کرد و من وقتی تلاش میکردم ثابت کنم که مصرف کننده است، دعوا درست میشد و من به اجبار، سکوت میکردم که زندگیام، به هم نریزد.
مسافر من در دوران مصرف، سر کار میرفت و این هم باعث شده بود که اگر میخواستم اعتراض کنم، اطرافیان به من میگفتند: مگر به تو پول نمیدهد؟ مگر زندگی فقط پول است!؟ نمیدانستند که برای یک زن، فقط پول مهم نیست. یک زن، به خیلی چیزهای دیگر نیاز دارد؛ ولی من هر طور که شده، زندگیام را حفظ کردم. اگر مسافرم فقط یک سوم درآمدش را به من میداد، به شکلی زندگی را پیش میبردم که هیچکس باورش نمیشد که من، با یک مصرف کنندهی مواد مخدر زندگی میکنم و همه تصور میکردند که بهترین امکانات، برای من فراهم است؛ چون دوست نداشتم کسی از زندگیام با خبر شود.
در اینجا از پدر و مادرم تشکر میکنم که اگر جایی مسافرم حضور نداشت، پدر و مادرم حامی من بودند و همیشه به من امید به زندگی میدادند.
مصرف مواد مخدر مسافرم، آنقدر روی من فشار آورده بود که تبدیل به یک فرد افسرده شده و داروی اعصاب مصرف میکردم. امیدم را از دست داده بودم تا اینکه سال گذشته، راه کنگره۶۰ برای ما باز شد و من نتیجهی صبر خودم را دیدم. با آموزشهایی که گرفتم، زندگیام به صلح و آرامش رسید و خیلی کمتر به دنبال ضدارزشها میروم. امیدوارم که مسافران هم این آموزشها را ببینند و در زندگی کاربردی کنند، تا به صلح و آرامش برسند.

تایپ: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم)
ویراستاری: مرزبان خبری همسفر ندا
عکاس: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بروجرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
183