English Version
This Site Is Available In English

سفر ویلیام وایت از من یک همسفر قدرتمند می‌سازد

سفر ویلیام وایت از من یک همسفر قدرتمند می‌سازد

سال‌ها در وادی اول بودم فکر می‌کردم انسان اندیشمندی هستم. جهت را پیدا می‌کردم بدون این‌که از کسی مسیر حرکت و راه درست را پرسیده باشم؛ در مسیری که انتخاب کرده بودم قدم می‌گذاشتم و خود را عاقل اندر سفیه می‌دانستم.

در آموزش‌های جهان‌بینی کنگره‌۶۰ راه فرق داشت؛ دو مسیر در جلوی راه بود: مسیر ارزش‌ها و ضدارزش‌ها. اگر اشتباه می‌کردیم می‌گفتند دیگر راهی نیست؛ باید تاوان اشتباه خود را در تاریک‌ترین، کوره‌راه‌ترین و لجن‌زار زندگی بپردازیم. برای درمان اعتیاد من و مسافرم به این نقطه رسیدیم، تک نقطه نورانی‌درونمان در این‌جا بود که فهمیدیم پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگری است. بعد از گذر کردن از وادی اول وادی تفکر را آموختیم؛ اولین گام تفکر بود و در ادامه تلاش و کوشش برای تحقق یافتن آن تفکر.

درونمان غوغا بود که هدف از خلقت ما چیست؟ چرا خلق شده‌ایم و چرا باید با سیاهی و اشتباهات دست و پنجه نرم کنیم؟ هر روز بیشتر از دیروز در لجن‌هایی که اطراف خود جمع کرده بودیم غوطه‌ور می‌شدیم که دیگر چهره ما قابل تشخیص نبود. قانون این بود خود کرده را تدبیر نیست! در کتاب عشق آموختم که خود کرده را تدبیر هست. گویی این‌جا دنیا مکانی ورای زمین بود؛ رویا بود یا واقعیت دو دستی به ریسمانی که برای من انداخته بودند چنگ زدم.

در وادی دوم بود که دریافتم «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد». همه مطالب در درون و بیرون خود ما است. اگر تفکر را در مسیر ضدارزش‌ها ببریم لجن‌زار، ویرانی و خرابی در پی دارد. به همین دلیل خود را درگیر حسادت، حقارت و بی‌مسئولیتی  می‌کنیم و در نهایت به یاس، ناامیدی و خودکشی می‌رسیم و خود را تمام‌شده می‌دانیم. در صفحه سیاهی که در درون ما بود یک نقطه نور در پنهان ما نهان شده بود؛ در این مرحله یاد گرفتم که با یک نقطه نور در درونمان می‌توان به یک صفحه روشن رسید به این روش در کنگره۶۰ می‌گویند روش DST.

همان روشی که برای درمان و رهایی از دام اعتیاد به کار می‌برند. با همان یک نقطه از نور به سوی روشنایی حرکت کردیم. آموخته‌های ما در این سفر ایمان به خداوندی بود که در تاریک‌ترین روزهای زندگی پر فراز و نشیب همراه ما بود؛ ایمان تجلی نور خداوند است. واژه‌ها همان بود فقط تفسیر‌ها عوض شده بود، با ایمان به سمت ارزش‌ها حرکت می‌کنیم.

انسان زمانی می‌تواند راه درست زندگی کردن را بیاموزد که برای جسم و جان خود ارزش قائل شود. وادی دوم برای من نشان‌دهنده راه بود که همسفر تو مخلوقی نیستی که بیهوده باشی پس به خودت بیا و اول از هر چیزی جسم خودت را سالم و نیرومند نگه‌دار. سفر ویلیام وایت از من یک همسفر قدرتمند‌تر می‌سازد.

در وادی دوم که ابتدای راه من است با حرکت کردن در مسیر ارزش‌ها از خداوند طلب می‌کنم که همیشه پشتیبان ما باشد. وادی دوم این نوید را می‌دهد که می‌شود دوباره شروع کرد. همه ما از کوچک و بزرگ دارای خاصیت و نقشی هستیم و هیچ چیزی نمی‌تواند نقش ما را در حیات نادیده بگیرد. همه ما خصوصیات منحصر به فردی داریم که مخصوص به خود ما است؛ هر کدام با هنر‌مندی خاصی قلمی بر زندگی می‌زنیم. من در جهان خلقت مانند اثر انگشت منحصر به فرد هستم و زمانی‌که نیروهای منفی و ضد‌ارزش‌ها ما را احاطه کنند بسیار طبیعی است که احساس پوچی و ناتوانی، یاس و ناامیدی من را رها نکند. دقیقا کار ضدارزش‌ها همین است که از مسیر خارج باشیم.

در تاریک‌ترین نقطه از زندگیمان هم باشیم، اگر بخواهیم قدم اول را برداریم و سفر به ارزش‌ها را آغاز کنیم می‌توانیم آن را تغییر دهیم و فصل زندگیمان را بسیار زیبا به تصویر بکشیم. به فرمایش جناب مهندس حسین دژاکام: «خود کرده را تدبیر هست و می‌توانیم از پایین‌ترین نقاط به بالا‌ترین جایگاه‌ها برسیم».

مثلث در کنگره۶۰ تمثیل همان حرکت از سمت پایین‌ترین اضلاع مثلث به اوج که همان نوک قله است برسیم. شروع حرکت در جهان خلقت و حیات دوباره انسان را در کنگره۶۰ در مسافران و همسفران بسیار دیده‌ایم. درمان اعتیاد و نیکوتین به من آموخت که اگر بخواهیم و حرکت کنیم می‌توانیم جهانی زیبا به ترسیم در بیاوریم.

تأثیر این وادی در زندگی من کمتر از معجزه، زنده شدن دوباره، حیات، جان بخشیدن و روشنایی نبود. زمانی‌که به سمت ارزش‌ها حرکت کردم کم‌کم یاس و ناامیدی کم‌رنگ و محو شد. در اینجا می‌آموزیم که هدف از خلقت پوچ و بیهوده نیست یاد گرفتیم که خودمان را دوست بداریم و برای نقشمان ارزش قائل شویم. کتاب عشق گویی از عالم غیب آمده و اسرار نیروهای منفی را برای ما فاش می‌کند.

با پیام زیبای وادی دوم ما را آماده سفر و گذر از یخبندان شصت درجه زیر صفر می‌‌کند. من زمانی‌که تصمیم به سفر ویلیام وایت گرفتم از وادی اول گذر کرده بودم و زندگی خود را که فقط وقف مسافرم کرده بودم و برای بار هزارم داشتم خود را قربانی می‌کردم با وادی دوم به خودم آمدم تا در این وادی بهترین نقش خود را در صفحه زندگی حک کنم؛ بدانم جسم و روحم بسیار باارزش و عزیز است. من قدم به این حیات نهادم که با بدنی سالم زندگی کنم بدون هیچ‌گونه مصرفی از نیکوتین.

نویسنده: مسافر نیکوتین مهدیه رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر سونیا (نمایندگی گیلان)
رابط خبری: راهنمای ویلیام وایت همسفر سونیا(نمایندگی گیلان)
ویراستاری و ارسال: مسافر نیکوتین نگار رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر زهره (نمایندگی سهروردی)
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره۶۰

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .