وادیهای کنگره۶۰ برای هر انسانی قابل استفاده است؛ مانند چراغی هستند که راه و مسیر درست زندگی را برای ما نمایان میکنند. در وادی اول، تفکر مطرح شد که اولین قدم برای انسان است که بتواند به آرامش برسد، برای هر اقدامی اول باید تفکر کرد؛ حتی برای غیبت کردن که آیا غیبت کنیم یا نه! آقای مهندس حسین دژاکام در سخنان خود به ما یادآور میشوند؛ همانطور که در قرآن کریم آمده، غیبت کردن به قدری مشمئز کننده است که انسان باید تصور کند که گوشت مرده برادر خود را میخورد. بنابراین مراقب این قضیه باشید و همیشه به یاد آورید که چه عملی انجام میدهید. اگر برای انجام هر کاری، کمی تفکر نماییم، کمتر دچار مشکل و چالش در زندگی میشویم. در جزوه جهانبینی یاد گرفتیم که همیشه چیزهای مثبت و خوبیها را ببینیم؛ ولی گاهی وقتها با وجود مشکلات و مسائلی که با آن مواجه میشویم، چیزهای زیادی به فکرمان میرسد که بعضی اوقات میگوییم، ما به درد نمیخوریم، ما رقمی نیستیم، اصلا الکی به این دنیا آمدهایم، که در وادی دوم میگوید: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.»
هر کدام از ما ممکن است، مشکلی داشته باشد؛ از جمله مریضی، چاقی، افسردگی، مشکلات عاطفی یا شکست در عشق و وقتی مشکل به صورت خوبی حل شد، دنیای درون ما که مانند جهانی کوچک است، این جهان درون؛ یعنی افکار و اندیشه ما تبدیل به شهری آباد میشود. ما به دلایلی، سالها جهت را گم کرده بودیم و بسیاری از ضدارزشها را ارزش میدانستیم، افرادی که از راه ضدارزشی پول به دست آورده و ثروتمند شدهاند، فکر میکنیم، این فرد زرنگی است و من که از راه حلال کسب درآمد میکنم، ضعیف و دست و پا چلفتی هستم و کار او را ارزشی و کار خودم را ضدارزشی بدانم. ما برای یافتن خودمان راه بسیار مهمی در پیش داریم، خود باید فکر کنیم و در انجام آن کوشش کنیم که در ادامه، کار و کوشش ما به نتایجی میرسد که در تواناییهای ما خلل حاصل نگردد. ما فقط جسم نیستیم، نفس هم هستیم که اصطلاحاً میگوییم، روح که هم در درون و برون ما وجود دارد.
وادی دوم به من میگوید: «همه مطالب در درون و برون ماست.» چیزهایی که در خودآگاه و ناخودآگاه ما هستند، اگر به آنها توان حرکت بدهیم، میدانید چه میشود! میتواند تغییر ایجاد کند و انسان را از یک وضعیت به یک وضعیت دیگر درآورد، خاصه اگر در جهت ارزشها باشد. حالا اگر در وادی اول درست فکر کرده باشیم، برای ما روشن میگردد که خیلی چیزها را از دست دادهایم و یا در حال از دست دادن آنها میباشیم و این از دست دادنها ممکن است، جسمی باشد یا روانی، مادی باشد یا معنوی، فرقی نمیکند که با سواد باشیم یا بیسواد، ثروتمند باشیم یا فقیر، پیر باشیم یا جوان، مرد باشیم یا زن، چیزی که مهم است ما در اثر تفکر غلط یا حرکت در مسیر ضدارزشها برای خود مشکلاتی را بهوجود آوردهایم و باز نکتهای که فوق العاده مهم است، این است که تفکرات غلط و یا حرکت در مسیر ضدارزشها؛ قطعا میتواند، روی ساختار جسم تخریبهایی را ایجاد کند و خود را به صورت انواع بیماریهای جسمی و روانی نشان دهد که در پزشکی به آن سایکوزوماتیک میگویند.
حال ممکن است، بعضی از ما در اثر ایجاد مشکلات گوناگون و پیشرفت بیماری جسمی و روانی، اینطور تصور کنیم که همه چیز تمام شده و دیگر زندگی برای ما اهمیتی ندارد؛ اگر هم با چیزهایی روبرو شویم که تصور کنیم، بیهوده پا به هستی گذاشتهاند، باید مطمئن باشیم که این پندار و تصور نادرست ما است و نتوانستهایم به هسته درونی و یا فلسفه وجودی آن چیز پی ببریم؛ برای مثال اگر به یک کرم با دید کلی نگاه کنیم در خواهیم یافت که چه فلسفه وجودی عظیمی در آن نهفته است و این در حالی است که ما انسان هستیم و خیلی بزرگتر و عظیمتر از یک کرم. انسان وقتی پا به هستی گذاشت، نیروی مافوق و یا قدرت هستی او را به یک دو راهی هدایت کرد و این دو راهی، یکی تاریکیها و دیگری روشناییها است. اصولا انسان تاریکیها را تجربه میکند، برای پی بردن به عظمت روشناییها. امروز همه ما تاریکیها را تجربه کردیم و وارد کنگره شدیم، باید از گذرگاههای سخت عبور کنیم تا به عظمت روشناییها پی ببرم و باید دانست که این وضعیت و این احساس قابل تغییر است و اگر بخواهیم، میتوانیم آن را تغییر دهیم؛ البته اگر خودمان بخواهیم.
فرد مصرف کنندهای که به کنگره میآید؛تمثیل انسانی است که چنین افکار پوچی را دارد که واقعاً من برای چه خلق شدهام؟ ولی با ورود به کنگره و حرکت به سوی جرقه نور و روشنایی به فلسفه وجودی خویش پی میبرد. در ادامه سفر، او در مییابد که نه تنها به جهت بیهودگی قدم به حیات ننهاده؛ بلکه برای هدف بسیار والا، مقدس و ارزشمند و برای ماموریتی بس عظیم، پا به عرصه حیات نهاده است. در این حالت، برای خودش، زندگی، خدمت کردن به خلق و برای نقشی که ایفا میکند، بسیار ارزش قائل است، خودش و دیگران را دوست دارد و برای دیگران و تواناییهای آنها ارزش بسیاری قائل است؛ همانگونه که برای خودش ارزش قائل است. امروز برای اینکه تا زمانی که حق حیات داریم، هم چون فردی لایق و با شهامت باشیم که بر کشور وجودی خودمان که همان جسم ماست، حکمرانی کنیم؛ بایستی به آرامی و ذرهذره سازندگی را در جسم، روان و جهانبینی خود شروع کنیم. کار بزرگی که امروزه اعضاء کنگره۶۰ به خوبی به اهمیت آن پی بردهاند و با آموزشهای کنگره جسم، روان و جهانبینی خود را بازسازی مینمایند و به خوبی میدانیم، که هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم؛ پس هیچ کدام از ما تصادفی به این جهان قدم نگذاشتهایم.
نویسنده: راهنما تازه واردین همسفر زینب، مسافر لژیون جونز، راهنما همسفر مریم
رابط خبری: همسفر زهرا، مسافر لژیون جونز، راهنما همسفر مریم
عکاس: مرزبان خبری، همسفر سمیه
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فرزانه، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گوجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
108