هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
روزی که جهان خاکی آفریده شد و لحظه بینگبنگ اتفاق افتاد، خداوند همه موجودات را بر روی کره خاکی نهاد، اشرف مخلوقات؛ یعنی انسان را بر روی زمین فرستاد تا تجربه کسب کند و کامل شود. خداوند به انسان قدرت اختیار داد و در سیر تکاملی او گذرگاههای بسیار سخت و صعبالعبور قرار داد، انسان برای اینکه کامل و کارآزموده شود؛ باید از این گذرگاهها عبور کند. مشکلاتی که در زندگی هر یک از ما وجود دارد، همان گذرگاه است که باید با تفکر و آگاهی کامل از آنها عبور کنیم. ما به دلایلی که شاید خودمان هم نمیدانیم جهت را سالها گم کرده بودیم؛ یعنی افکاری پوچ و بیهوده ذهن ما را پر کرده است.
در کنگره۶۰، چهارده وادی داریم، وادی به معنای شهر و آبادی است. برای پیدا کردن راه درست، رسیدن به آرامش و درک عشق و محبت، باید از چهارده آبادی گذر کنیم. این چهارده وادی به همین دلیل نوشته شده که ما بتوانیم راحتتر از تاریکیها عبور کنیم و به روشنایی برسیم. وجود تاریکی در زندگی ما به دلیل پی بردن به عظمت روشناییهاست؛ اگر همیشه روشنایی در زندگی ما باشد دیگر قادر نیستیم روشنایی را ببینیم؛ چون تاریکی را تجربه نکردهایم و زندگی برای ما یکنواخت بوده است. برای مثال اگر بیمار نشویم قدر سلامتی را نمیدانیم، اگر از دست دادنها نباشد قدر بهدست آوردنها را نمیدانیم.
برای حل مشکلات برای ما دو راه وجود دارد: اولین راه این است که کوتاهترین راه را انتخاب کنیم، ناامید شویم، دست روی دست بگذاریم، منتظر بمانیم خداوند و یا کسی پیدا شود، مشکل ما را حل کند و خودمان را با افکار منفی روبه نابودی و تباهی سوق دهیم. رسیدن به این نقطه، درست چیزی است که شیطان، نیروی منفی یا نیروی بازدارنده میخواهد. راه دیگر این است که بتوانیم آگاهی خود را در مورد فلسفه وجودی خود، خلقت و جهان هستی بالا ببریم؛ خودمان را بشناسیم و نیروهایی که درون ما خفته است را با تفکر بیدار کنیم.
همه مطالب درون ماست مانند قلههای بلند آتشفشان هستند؛ اما آرام و بیصدا، باید آموزش کسب کنیم، از تجربه انسانهای باتجربه استفاده کنیم و بدانیم که ما در این مسیر تنها و بدون پشتیبان نیستیم، خداوند و نیروی مافوق ما را حمایت و هدایت میکند، فقط کافی است از ضدارزشها دوری کنیم و به سمت ارزشها حرکت کنیم.
در وادی اول آموختیم افکار بیهوده را محدود به تفکر کردن کنیم، تصاویری که در ذهن خود میسازیم؛ همان تفکر کردن است که تولید و ظهور مییابند. در وادی دوم میخواهد مبحث امیدواری را بیان کند و جایگاه انسان را با امید مشخص کند. ناامیدی یعنی سکون و توقف، احساس ناامیدی و پوچی. این احساسات خاص زمانی است که انسان از مسیر صحیح زندگی خارج شده است.
در این وادی میآموزیم اگر درست فکر کنیم، تصاویری که در ذهن خود داریم به تصویر درستی تبدیل کنیم، با حرکت کردن ما این تصاویر ظهور مییابند و اگر بخواهیم میتوانیم همهچیز را تغییر دهیم. کسی که امید دارد فقیر نیست و همیشه یک پشتیبان دارد. در نهایت با امیدواری آموزشپذیر میشود، آموزشها را دریافت میکند و اگر در مسیر درست، حرکت خود را آغاز کند؛ با صبر، تلاش و استقامت به نتیجه دلخواه میرسد.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر فرشته رهجو راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر ثنا رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا
- تعداد بازدید از این مطلب :
210