جلسه دوازدهم از دور سوم لژیونهای سردار شعبه صادق قم با دستور جلسه (وادی اول و تاثیر آن روی من) با استادی راهنمای محترم مسافر مهران و نگهبانی مسافر هاشم و دبیری مسافر شهام با خزانهداری مسافر مهدی در تاریخ ۱۴۰۴/۱/۲۲رأس ساعت ۱۵:۴۵ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
تشکر میکنم از نگهبان دبیر وخزانه دار لژیون که اجازه دادن من در این جایگاه آموزش بگیرم.
جهان بینی با تفکر شروع میشود،وادیها از وادی تفکر شروع میشوند که ما ذره ذره رو به جلو میآییم و به وادی عشق و محبت میرسیم متوجه میشویم که خدمت کردن به انسانها آن هم بلاعوض چقدر ارزش دارد و واقعاً این چیزی کمتر از معجزه نیست که متوجه بشویم خدمت چه تاثیری روی ما میگذارد،ماها قاعدتاً در تمام اهداف آقای مهندس کنار ایشان هستیم از ساخت دانشگاهها گرفته تا مقالات علمی که روز به روز منتشر میشود تمام ماها در این قضیه سهیم هستیم و این کم چیزی نیست،در این زمانه و وضع جامعه، بخشیدن کمی سخت است و چه اتفاقی میافتد که به قول استاد امین میبخشی و لذت میبری، همراه با شادی میبخشی،باید حتماً در این میدان باشی تا متوجه شوی،تمام این وادیها که در وادی اول از تفکر میگوید وادی ۵ از صبر میگوید از قناعت از پس انداز یا در سی دی بخشش میگوید ببخش تا به حال خوش برسی،ما روی صندلی نشستهایم یک خانواده میآید با بغض از طول سفر مسافرش میگوید ما شاد میشویم چه اتفاقی میافتد،اعلام پهلوانی میکنند اعلام دونوری میکنند ما شاد میشویم اما بیرون از اینجا این خبرها نیست یکی از اقوام طرف ماشین میخرد طرف به هم میریزد،ناراحت میشود اما در اینجا میآیند میبخشند همه ما شاد میشویم این لطف کنگره ۶۰ نسبت به ما است که در راه ما قرار داده در هر جایگاهی که در کنگره چه در خانواده چه در محل کار من مهران باید کارم را درست انجام بدهم باید متوجه بشوم که هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنیم،من این را متوجه شدیم طبق صحبتهای آقای مهندس برای انسان هیچ چیزی جز سعی و تلاشش نیست،چیزی که برای ما ماندگار است آن سعی و تلاش ما است این سعی و تلاش ما در هر جایگاهی باعث میشود آن آهن وجودی ما تبدیل به آهنربا بشود اصلاً نیازی نیست که تشویق کنید که بیاید لژیون سردار اگر من کارم را درست انجام بدهم آهنربای خوبی باشم میآیند. من آموزشها را بیشتر به شکل یک چراغ قوه میبینم تا بتوانم آن تاریکیها را ببینم از بودن این تاریکیها نترسم،باید متوجه مشکلات شوم وقتی متوجه شدم راه حل آنها را پیدا کنم به دنبال کوتاهترین راه نروم. چیزی که زیاد من را اذیت میکرد انسان صبوری نبودم،نقطه تحملم بسیار پایین بود و سریع به هم میریختم و همیشه سعی میکردم حرف خودم را به کرسی بنشانم که بگویم من درست میگویم اما یواش یواش متوجه شدم انسانها من را قضاوت میکنند قرار نیست همه بر وفق مراد من باشند و متوجه شدم همیشه انتقاد میشوداینها همه به برکت این وادیها بودند،کاملا متوجه شدم که قرآن چه میگوید،میگوید آیا شما تفکر میکنید که یک درخت چگونه رشد میکند ،همه چیز ذره ذره است دیگر الهام آقای مهندس هم از طبیعت است،چگونه یک ساقه درخت یواش یواش تنومند میشود یک تازه وارد هم این گونه است میآید و یواش یواش به برکت روش دی اس تی درمان میشود ه بیماریهای او کنار میروند همه اینها ذره ذره اتفاق میافتند درمان سیگار ،درمان جونز و این را من در کنگره کاملاً متوجه شدم که یک شبه نمیشود راه هزار شبه را رفت،تزکیه و پالایش ذره ذره اتفاق میافتد و همراه با درد است خیلیها درد این را نمیتوانند تحمل کنند آمدن که سریع حالشان خوب شود،سریع به درمان برسند ولی در کنگره این خبرها نیست.مشکل دیگری که داشتم بسیار هیجانی بودم و سریع با کوچکترین حرکتی به هم میریختم،ولی من تاریکیهایم را دیدم و متوجه شدم که باید آنها را خودم درست کنم،درست است دوستان هستند اما من خودم باید حرکت کنم چرا آقای مهندس اینقدر از وادی اول و اهمیت آن صحبت میکنند؟زمانی که رهجویی بفهمد القا چیست، احیا چیست و تحرک چیست به نظر من خوب سفر میکند القا در لژیون سردار دنورها،پهلوانها،سردارها هستند، سپاسگزار شما هستم که به صحبتهای من توجه کردید.

ارسال خبر:همسفر امیرمحمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
208