آقای امین در سیدی تاریکی اینچنین بیان میفرمایند:
نقطه صفر یا نقطه توانایی که آقای مهندس برای درمان DST پیدا کردند در قسمتهای مختلف زندگی به ما کمک میکند تا بدانیم مبدا کجاست و دقیقاً در کجا قرار گرفتهایم که این متد از ماه رمضان الهام گرفته شد. آقای مهندس نمیدانستند مقدار مصرف و تخریب چقدر بوده و میزان برایشان مشخص نبوده است. درمان در ماه رمضان باعث شد که نقطه تفکر بیدار شود و اندازه تخریب باعث شد که مبدا سفر به وجود بیاید و درمان کشف شود. در نقطه شروع یا مبدا تا اندازهها را متوجه نشویم نمیتوانیم مبدا را پیدا کنیم و اندازهها به انسان کمک میکنند تا مبدا خود را پیدا کند. اگر فیلمی نگاه میکنیم باید آن فیلم بر اساس نیاز و خواسته انسانها ساخته شود و به انسانها قدرت و نیرو بدهد نه اینکه شخصیت اصلی داستان به خاطر یک اتفاق عجیب و غریب کشته شود؛ چون این پیام به مردم مخابره میشود و این پیام خوبی نیست. آقای مهندس هم میگویند: من سالها این جمله را به شما آموزش دادم، «اینکه خوبی خوب است و بدی هم بد»، آن کارهایی که انجام میشود باید باز خورد و نتیجه داشته باشد و آن انرژی که از انجام کار به دست میآوری و یا روحیه میگیری در زندگی تاثیرگزار است. اگر خواسته تغییر کرد شرایط هم تغییر میکند و جامعهای که مردمش اندازهها را بدانند سرشان کلاه نمیرود، حتی محبت هم باید اندازه داشته باشد، هر خریدی که میکنید اندازه و قیمت و کیفیت کار را بدانید، به هـر جایی و هر شهرستانی که میروید، اگر تولیداتی دارند که بابت آن زحمت کشیدهاند، چشم و انرژی و وقت گذاشتهاند، آنها را حمایت کنیم و اگر اجناس با کیفیت و قیمت منصفانه باشد، به اقتصاد آنها کمک کنیم. اگر در کنگره مسافر هستی، نمیتوانی روزه کامل بگیری، چون سفر خراب میشود و چون باید از انرژی ذخیره شده استفاده کنی، خمار و مریض میشوی و خیلی مسائل دیگر که ممکن است در طول سفر اتفاق بیفتد. خیلی از کشتیگیرها دوران طلایی دارند، ولی بعد از پنج سال مشتری بیمارستان میشوند، چون از انرژی ذخیره شده استفاده میکنند، حرکتهای زیاد و فشارهای زیادی به خود وارد میکنند و اینها همه از درون شروع به تخریب میکند، چون اندازهها و مبدا را نمیدانند. داستانهای زندگی پیامبران حاوی مطالب مهم و مفید هستند، همه پیامبران زندگی خیلی سختی داشتند میانگین سختی زندگی پیامبران ده برابر میانگین سختیهای زندگی انسانهای معمولی بوده و ویژگی آنها این بود که خیرخواه بودند و سختیها را تحمل میکردند و آزمون پس میدادند. وقتی از رنج و تاریکیها خارج میشدند به آنها فرمان داده میشد. وقتی انسان تزکیه و پالایش را از خودش شروع کند، ایمانش چند صد برابر میشود. مشکل اصلی قوم مدین که پیامبر آنها حضرت شعیب بود، این بود که کمفروشی میکردند، میگفتند هر طوری که بخواهیم میفروشیم و میگفتند اگر صبح زود بیدار شوید ضرر میکنید. نشانه اول: انکار کردن و نشانه دوم: عصیان بود. عنید: کسی که زورگو و بیرحم است و در مقابل آموزشهایی که میدهد عصیان و سرکش است و اگر مردمان این سرزمین این ویژگیها را داشته باشند، قوم عاد هستند و اگر درست نشدند عذاب نازل میشود حتی اگر حاکم یا پادشاه باشند.
کلمه ظلم به معنی زورگویی و ستم است و ظالم کسی است که تاریک میکند و نیروهای منفی دارد. یکی از ابزارهای نیروهای تاریکی که بتواند کارهایش را پیش ببرد این است که به تاریکی نیاز دارد، که حقایق را پنهان کند و پنهان کردن، در نور امکانپذیر نیست. اگر نور نباشد تاریکی برنامه و نقشههای خود را پیاده میکند و به کمک آن به اهدافش میرسد. کسانی از شما هستند که تاریکی را به وجود میآورند و با هر که خوششان بیاید رفاقت، دوستی و معاشرت میکنند، ارتباط عاطفی و حسی برقرار میکنند، اگر این کارها را انجام دادی، از طرف اولیا و کسان دیگری به غیر از خدا به شما کمک نمیشود در نتیجه شما ناکام و شکست می خورید، از کامیابی دور می شوید و تلاشهایتان در زندگی به نتیجه نمیرسد.
حالا راهنما و رهجو؛ ممکن است رهجویی وارد لژیون شما بشود که نیروهای تاریکی و منفی دارد ولی یک آدم قوی است، راهنما نباید در خارج از کنگره به سمت او گرایش پیدا کند و ارتباطی داشته باشد و نباید وارد حریم آن رهجو شود تا اصلاح و درمان انجام شود. اگر اطاعت کردی و لذت بردی و عافیتی برایت به وجود آورد، در اثر فرمانی که اجرا کردی به تو قدرت میدهد، ولی اگر اطاعت نکردی و لذت بردی آنوقت مجرم میشوی و انسانی که مجرم بشود یعنی اطاعت از ظالمان کرده است و کسانی که با انسانهایی که تاریکی را به وجود می آورند ارتباط دارند، از آموزشها دور و دچار ناکامی میشوند.
انسان باید با اصلاح کردن فرایندهایی که در زندگیش وجود دارد آن را تغییر بدهد، باید مبدا و اندازهها را بداند چون زندگی سختی و مشکلات دارد مثل وقتی که احساس کنید، استاد و راهنمای شما چقدر سختی کشیده تا به این جایگاه رسیده است. چقدر به راهنما احترام میگذاری وقتی از تاریکیهای مواد میگوید یا اینکه چند بار سقوط آزاد داشته است؟ اینکه استاد شما چه چیزهایی را از دست داده و با چه شرایطی درمان شده چقدر به شما قوت قلب میدهد؟ قطعا دوستش دارید و به او اعتماد میکنید و او را الگوی خود قرار میدهید چون هیچ وقت جایگاهی بی دلیل به کسی داده نمیشود. در سیستم کائنات هم به همین صورت است و این به انسان قوت قلب و امید میدهد که به تلاش خود ادامه بدهد تا به نتیجه دلخواه برسد.
خلاصه سیدی «تاریکی»
نویسنده: همسفر آزیتا رهجوی راهنما همسفر شکیبا (لژیون هفتم)
ارسال و ویراستار: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جهانبین شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
182