English Version
This Site Is Available In English

وقتی مسئولیت می‌آید باید ظرفیت آن را داشته باشیم

وقتی مسئولیت می‌آید باید ظرفیت آن را داشته باشیم

جلسه ششم از دوره دوازدهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی صادق قم با استادی راهنمای محترم مسافر اسماعیل و نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر وحید با دستور جلسه "ظرفیت و مسئولیت(قبله گم کردن)و پنجمین سال رهایی مسافر محمد حسین"سه‌شنبه ۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که یک بار دیگر به بنده اجازه داد تا در این جایگاه باشم خدمت کنم و آموزش ببینم،خدا قوت عرض می‌کنم به ایجنت و مرزبانان هم در قسمت مسافران و هم در قسمت همسفران. 

دستور جلسه امروز از دو بخش است یکی دستور جلسه هفتگی که ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن) است بعدی تولد پنجمین سال رهایی مسافر محمد حسین عزیز است،همه ما به دنبال یک هدف مهم هستیم در کنگره و آن هم خلاصی و رهایی از بند اعتیاد است،این هدفی است که وقتی تازه وارد کنگره می‌شویم داریم هر چقدر که ادامه می‌دهیم و تغییر می‌کنیم حسمان تغییر می‌کند جایگاه سفرمان تغییر می‌کند هدف‌ها بیشتر می‌شوند و آنگاه درمان کمترین هدفی است که ما در کنگره به دنبال او هستیم و خیلی راحت با حرف گوش کردن و گوش به فرمان بودن به آن می‌رسیم یا خیلی چیزهای دیگر مانند چاقی، درمان سیگار،مسائل مادی ،معنویات خیلی چیزهایی که دیگران آشنایی با آن ندارند ما در کنگره راجب آن صحبت می‌کنیم و معنای واقعی حقیقت موضوع را درک می‌کنیم،در این مسیر نیروهای منفی بیکار نمی‌نشینند ابزار دارند و کار خود را انجام می‌دهند،این دستور جلسه را من با گوشت و پوست و استخوانم حس کرده‌ام یک زمانی کلید شعبه دست ما بود چون مسئولین شعبه تهران بودند و مسیرشان طولانی بود به دلیل اینکه ما در قم بودیم از همان ساعت اول به شعبه می‌رفتیم و این لطف خداوند بود که این مسئولیت به ما داده شده بود، مسئولیت اولمان سفر خودمان بود و هر چقدر ظرفیت و داناییمان رفت بالا مسئولیت‌های بیشتری کسب کردیم ما آن موقع در شعبه خیلی چیزهایی که الان بود را نداشتیم مثلاً پارک، لژیون ویلیام ،این تعداد صندلی، آن زمان فقط یک سیستم صوتی کوچک داشتیم که مدام خراب میشد و آن را مسئول سیستم صوتی تعمیر می‌کرد صندلی‌ها انگشت شمار بودند،این را از این جهت می‌گویم که وقتی مسئولیت می‌آید باید ظرفیت آن را داشته باشم یا به قولی سرم گیج نرود قبله‌ام را گم نکنم و خدای نکرده به قول آقای مهندس با سر نیزه با کسی صحبت نکنم،این لطف کنگره ۶۰ است که امروز به من یک جایگاهی داده است که بدانم چه کاره هستم، چه کار می‌کنم ،چه کار باید بکنم هم برای درمان خودم هم برای زندگی‌ام،پس باید حواسمان خیلی جمع باشد. هر چقدر دانایی من بالا برود ظرفیت آن را نداشته باشم همانطور که در کتاب جهان بینی می‌گوید انفجار سلولی اتفاق می‌افتد یعنی هرچه که به دست آوردم نابود می‌شود،امیدوارم این اتفاق برای هیچکس نیفتد قبله‌ام را گم نکنم مسیرم را گم نکنم، یادم نرود که چه حالی داشتم و از چه جایی به اینجا رسیدم.

در ادامه دستور جلسه دوم تولد محمد حسین عزیز به او تبریک می‌گویم و همچنین به ایجنت شعبه ،خانواده محترمش و جناب آقای مهندس تبریک می‌گویم انشالله مبارک همه باشد. راهنما درون شاگرد خودش را خوب می‌شناسد به دلیل همین می‌تواند به او کمک کند از لحاظ عملکرد از لحاظ درمان و به دلیل همین هست که جواب می‌گیریم،یاد گذشته خودم افتادم که چه بودم و روزی ۱۰۰ هزار بار اکبر آقا راهنمایم را دعا می‌کنم. آن چیزی که در کنگره بسیار مهم است گوش به فرمان بودن است،محمد حسین یک سال به من گفت باید بروم کربلا آنجا مکان داریم من به او گفتم امسال نرو سال بعد برو گوش کرد و نرفت متوجه این شده بود که اعتیاد را باید تمام کند و پرونده‌اش را ببندد و این را انجام داد ،تک تک ماهم این را فهمیده‌ایم باید به آن عمل کنیم به قول آقای مهندس آش کشک خالته ،باید درمان شود اگر درمان نشود دوباره هست و مشکلات باقی می‌ماند و هر روز سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود.

از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید متشکرم.

 

 

``تولد پنجمین سال رهایی مسافر محمد حسین``

پیام تولد مسافر محمد حسین:

محمد حسین عزیز با جلو رفتن، تکان‌های متعدد کنار می‌روند و ما به جاده‌ای می‌رسیم که می‌دانیم ابتدایی روشنایی‌ها از آن مبدا آغاز می‌گردد و آنگاه آماده‌تر خواهید شد.

آرزوی مسافر محمد حسین:آرزو میکنم که مسافرانی که همسفر ندارند همسفرشان وصل شود و همسفرانی که مسافر ندارند مسافرشان وصل شود

آرزو همسفر محمد علی:آرزو می‌کنم یک روز آقای مهندس بیاید اینجا

 

خلاصه سخنان مسافر محمد حسین:

تشکر می‌کنم از همه عزیزانی که تشریف آوردن و تبریک گفتند حس و حال خیلی خوبی از شما گرفتم انرژی خوبی گرفتم متشکرم،سپاسگزار خداوند هستم که مسیر کنگره ۶۰ را به من نشان داد تا ازتاریکی ها به بیرون بیایم و به طرف روشنایی‌ها بروم از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم که این بستر را فراهم نمودند از استاد عزیز استاد امین تشکر می‌کنم که با صحبت‌های ایشان بنده خودم را پیدا کردم و توانستم نیروهای منفی را بشناسم از راهنمای عزیزم آقا اسماعیل تشکر می‌کنم که حال خوش امروزم را مدیون ایشان هستم در سخت‌ترین شرایط زندگی‌ام به من محبت کردند زمانی که نزدیک‌ترین افراد من را رها کرده بودند آقا اسماعیل کنار من بودند و به من محبت کردند،از راهنمای تازه واردینم آقای علیرضا رضایی و آقای ابراهیم فراهانی تشکر می‌کنم از راهنمای سفر دومم آقا جواد تشکر می‌کنم و از ایجنت محترم مرزبانان عزیز تشکر می‌کنم که بستر این جشن را فراهم نمودند،از آقا مجتبی تشکر می‌کنم که در این مسیر من را بسیار کمک کردند از تمامی پیشکسوتان تشکر می‌کنم از مشارکتشان آموزش می‌دیدم،از ۵ عزیزی که از تهران آمدند و کنگره ۶۰ را در قم افتتاح کردن تشکر می‌کنم. من دیروز فکر می‌کردم که برای جشن ۵ سالگی‌ام چه بگویم دیدم که زمان در کنگره ۶۰ واقعاً خیلی زود می‌گذرد اصلاً باورم نمی‌شد که به این زودی بشود ۵ سال فقط آن سه چهار ماه اول در کنگره سخت است و وقتی گوش به فرمان بشوی زمان در کنگره ۶۰ بسیار زود می‌گذرد. خیلی فکر کردم که گذشته یادم بیاید اما روش دی‌اس تی به قدری قدرتمنده است که من خیلی چیزها از یادم می‌رود که یک زمانی مصرف کننده بودم سیگار می‌کشیدم. 

من در تمام روش‌های ترکم به دنبال این بودم که وقتی مواد می‌بینم حالم بد نشود مغزم از آن پاک شود و بدترین مشکلم در ترک وسوسه بود وقتی که بوی مواد به مشامم می‌رسید دست و پایم شل می‌شد دنبال این بودم که مغزم از آن پاک شود و این را به هر کسی که می‌گفتم به من می‌خندید اما خدا را شکر با کنگره به حال خوش رسیدم. من برای اینکه به درمان برسم خیلی راه‌ها رفتم اما راه راه اشتباهی بود اما وقتی راه کنگره را رفتم توانستم با این متد به درمان برسم و بزرگترترین هدفم به کوچک‌ترین هدفم تبدیل شود. زمانی که من به کنگره آمدم با کلی مشکلات وارد شدم و اصلاً ایمان نداشتم که به درمان برسم ،آمده بودم که فقط ثابت کنم من این روش را امتحان کرده‌ام و نشد. راهنمایم را انتخاب کردم و وارد لژیون شدم دیدم که همه مشارکت می‌کنند به راهنمایم آقا اسماعیل گفتم من بلد نیستم صحبت کنم و بنویسم به من گفت تو هیچ کاری نمی‌خواهد بکنی فقط بنشین و گوش کن سه چهار ماه اول در مقابل تغییرات خیلی مقاومت کردم که تغییر نکنم و بگویم این روش فایده ندارد،آقا اسماعیل را بسیار اذیت کردم اما ایشان صبوری کردند. شروع به خدمت کردن در سایت کردم و آن موقع متوجه شدم که چه اتفاقی دارد می‌افتد و یکی از دلایلی که باعث شد من در آزمون کمک راهنمایی قبول بشوم همین خدمت کردن در سایت بود. زمانی که رهایی گرفتم نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده وقتی که وارد سفر دوم شدم و در آزمون راهنمایی قبول شدم یک جرقه‌ای در ذهنم ایجاد شد که خیلی کارها می‌شود انجام داد علاوه بر اینکه از تاریکی می‌توانی بیای بیرون می‌توانی خیلی کارهای دیگر انجام بدهی،منی که اداره انجام دادن کارهای خودم را هم نداشتم و نمی‌توانستم زندگی‌ام را اداره کنم، کنگره ۶۰ این اجازه را به من داد که بتوانم خدمت کنم و برای من اتفاقات خوبی بیافتد،امیدوارم که هیچ وقت فراموش نکنم با چه حس و حالی وارد کنگره ۶۰ شدم و امیدوارم بتوانم در این مسیر درست حرکت کنم و جواب خوبی های راهنمایم را بدهم. 

از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید متشکرم.

برای انجام این عمل عظیم شکر شکر شکر

تایپ خبر:همسفر امیر محمد 

عکاس: همسفر امیر محمد 

ارسال خبر: همسفر امیر محمد 

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .