پیداکردن نقطه صفر یا نقطه مبدأ، پیدا کردن توانایی انسان است که همان متد DST هست که آقای مهندس کشف کردند که خیلی در قسمتهای مهم زندگی میتواند به ما کمک کند. آقای مهندس فرمودند: «بعد این همه مصرف در کجا قرار گرفتیم و چقدر داریم مصرف میکنیم.» اینکه جناب مهندس گفتند: بعد از سالها مصرف نمیدانستم کجا هستم و چه مقدار مصرف میکنم. روش DST در ماه مبارک رمضان به واسطه نظمدادن به مصرف مواد آقای مهندس شکل گرفت، مبدأ معلوم شد. معلوم شد که تخریب کجاست؟ میزان وابستگی به مواد چه میزان است؟ در واقع پیداکردن مبدأ و میزان تخریب موجب شد تا آقای مهندس سفر خود را شروع کنند.
پیدا کردن نقطه شروع با کمک اندازههاست؛ یعنی تا اندازه را متوجه نشویم، نمیتوانیم این مبدأ خود را پیدا کنیم. وقتی اندازه را بدانیم به ظلم و بیعدالتی کمک نمیکنیم. وقتی میخواهند یک چیز را بیکیفیت کنند، خیلی قیمت آن را پایین میآورند. بهطورحتم مشخص است که سوسیس یا کبابی که قیمت پایین دارد، چیز دیگری در آن هست. مثلاً برای خرید چلو کباب، اگر بهترین جا هم برویم، وقتی قیمت را میپرسیم میگوید: پرسی ۸۰۰ هرطور که حساب کنیم بیشتر از ۲۰۰ نمیشود؛ پس چرا باید بیشتر از ۲۰۰ بخریم، از قبیل این موارد بسیار است که ما میخریم. چرا میخریم؟ چون اندازهها را نمیدانیم و حسابکتاب نمیکنیم. زمانی که ما کالا مدنظر را میخریم؛ یعنی آن را تأیید کردیم و به تولیدکننده میگوییم که شما تولید کنید، جنس را ما میخریم و در واقع ما با خرید این اجناس بیانصافی را ترویج میکنیم.
اگر خواستههایمان تغییر کند شرایط هم تغییر میکند. چیزی که اثرگذار هست در انجام کار به دست میآوریم. داستان پیامبران در کلام الله بسیار مهم است باعث تثبیت فواد میشود؛ یعنی آرامش دل. در مورد ویژگی پیامبران فرمودند: ۱. در رنج و دشواری بودند. ۲. همه آنها خیرخواه بودند. ۳. سختیها را تحمل میکردند. از پیامبران امتحان گرفته میشد، وقتی که قبول میشدند به آنها رسالت داده میشد.
کلمه ظلم به معنی تاریکی است و ظالم کسی است که ایجاد تاریکی میکند، ابزار نیروی منفی تاریکی و این نیروی منفی برای اینکه خود را به جلو ببرد به تاریکی نیاز دارد که بتواند کار خود را پنهان کند. بعضی انسانها ظلمو هستند؛ یعنی دوست دارند خودشان به انسانهای ظالم نزدیک کنند. وقتی این کار را کردند بهغیر از خدا از اولیا کمکی به آن ها نمیرسد؛ یعنی انسانهایی که خواستند به شما آموزش بدهند، دیگر از دسترس آنها خارج شدند. نتیجه این میشود که شکست میخورد و ناکام میماند؛ اگر یک پا جلو رفتی، از آنها پیروی و فرمان گرفتی و از اجرای فرمانها لذت بردی، استفاده و نفع بردید، جزء آن مجرمین محسوب میگردید. ممکن است یک شخص اطاعت از روی ناچاری و ترس اطاعت کند تا خانواده خود را حفظ کند، شرایط لذت نمیبرد و در واقع این شخص مجرم حساب نمیشود. چگونه انسان مجرم میشود؟ زمانی که اطاعت کرد و مزه داد، آن موقع مجرم است.
نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیوناول)
ویرایش: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیوناول)
ویراستاری: همسفر مریم دبیر سایت
ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
32