جلسهی دوازدهم از دور سوم کارگاههای آموزشی خصوصی نمایندگی قشم با استادی مسافر روح الله ، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر احمد با دستور جلسهی ( ظرفیت و مسئولیت ، قبله گم کردن ) در تاریخ دوم اردیبهشت ماه 1404 ساعت 17 در محل دانشگاه خوارزمی قشم آغاز به کار نمود .


خلاصه سخنان استاد ؛
خداوند را شاکرم که این لطف و رحمت نصیب من شد که رها شوم از بند تاریکترین تاریکی ها که همان اعتیاد به مواد مخدر است ، ممنونم از بنیانگذار کنگره 60 جناب آقای مهندس دژاگام که این بستر و فضا را فراهم کردند که من و دیگر مسافران بتوانیم به رهایی برسیم و اعتیادمان درمان شود ، تشکر می کنم از ایجنت محترم شعبه جناب آقای رضا ربیعی، راهنمایان شعبه آقای علی رستمی و بخصوص راهنمای خودم آقا پیمان که برای درمان من زحمات زیادی را متحمل شدند تا بعد از رهایی توانستم در این جایگاه یعنی استادی جلسه قرار بگیرم تا خدمت کنم و آموزش ببینم.
راجع به دستور جلسه که ظرفیت و مسئولیت ، قبله گم کردن است اگر بخواهم تجربه خودم را بگویم هدف من از شرکت و ورود به کنگره قطع مصرف مواد مخدر و قبله من همان به درمان رسیدن بود که به لطف خدا و با کمک شما رهجویان و مسافران و راهنمایی راهنمای عزیزم و دیگر خدمت گذاران و با دستان پر مهر جناب مهندس توانستم به رهایی برسم ؛ وقتی به انتهای سفرم که یکسال و پانزده روز به روش و متدد DST طول کشید آرام آرام متوجه شدم که قبله ی خود را تغییر دهم و با کارهای دیگری برای خوب بودن حال خودم تلاش کنم و خدمت در کنگره را تجربه کنم که با لطف ایجنت محترم خدمت دبیری به من رسید ، اول برای حال خودم و خدمت به خودم این مسئولیت را پذیرفتم ، آقا رضا به من گفتند اگر خدمت نگیرید این خدمت به مسافر دیگری داده خواهد شد و ظرفیت این کار در شما و دیگر رهجویان هم وجود دارد ، من مشتاق بودم که با آموزش های کنگره و نگهداری از داروی OT که اول بصورت هفتگی به دست من داده می شد و بعد از اعتماد سازی و مسئولیت پذیری کم کم داروی خودم را سه هفته ای می گرفتم و قبله ی خودم را در زمان مصرف مواد گم کرده بودم با کمک و آموزش ها به آرامش برسم و قبله ی خودم را پیدا کنم ، آن چیزی که من متوجه شدم کنگره اول ظرفیت سازی می کند و بعد به شما مسئولیت می دهد که این مسئولیت گرفتن باعث اعتماد به نفس و کمک به خودم بود ؛ بابت این امر همیشه از خداوند و قدرت مطلق سپاسگزارم و این را هم بگویم که وقتی آقا رضا اولین خدمت را به من پیشنهاد داد خدمت دبیری بود اول کمی ناراحت شدم ولی وقتی خدمت را پذیرفتم و انجام دادم فهمیدم چه لذتی در خدمت کردن وجود دارد که تا تجربه نکنی به آن لذت و آرامش دست پیدا نخواهی کرد من از خداوند این حال خوش را برای همه شما آرزومندم ، در پایان از خداوند بزرگ می خواهم که به من لطف و کمک کند تا همان گونه که دیگران کاشتند و ما برداشت کردیم من هم بتوانم در شهر خودم زمینی را خریداری کنم و شعبه کنگره 60 و احیای جمعیت انسانی را احداث کنم چون خدمت به خلق خدا و انسانیت اگر بالاتر از ثواب مدرسه سازی و دیگر خدمت ها نباشد ثواب آن نزد خداوند کمتر هم نخواهد بود.
ویرایش و تایپ : مسافر احمد ( رهجوی لژیون یکم )
بازنگری و ارسال : مسافر سجاد ( رهجوی لژیون سوم )
- تعداد بازدید از این مطلب :
53