جلسه هفتم از دوره بیست و هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی اروند آبادان با استادی همسفر شهناز، نگهبانی همسفر آرزو و دبیری همسفر بهاره با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)» در روز دوشنبه ۰۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ در ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه امروز ظرفیت، مسئولیت و قبله گمکردن است؛ ظرفیت یعنی؛ اندازه، قدر؛ مسئولیت یعنی؛ مسئول بودن در هر جایگاه، هر سمت و هر مقامی که هستی و قبله گمکردن یعنی؛ جهت گمکردن؛ هدف خودمان را گم کردهایم.
جناب مهندس میفرمایند: قبله گم کردن در واقع همان ناشکری و ناسپاسی میباشد؛ ناسپاسی و ناشکری در مورد هر چیزی که دریافت میکنیم؛ من شهناز، قبل از کنگره، حالم خیلی خراب بود و تخریب زیادی داشتم؛ در مسیر کنگره قرار گرفتم، مسافرم درمان شد و الان باید بهای چیزی را که دریافت کردم، پرداخت کنم و میتوانم با خدمت کردن درست، بهای آن را بپردازم.
هر انسانی هدفی دارد؛ گاهی وقتها انسانها هدفشان را گم میکنند و یادشان میرود که چه حال و روزی داشتند و الان در کنگره توانستند به چه چیزهایی دست پیدا کنند که برای اکثر ما دستنیافتنی بود.
زمانی که به کنگره آمدیم، مسافرم اعتیادش درمان شد، خیلی از مسافرها در حال درمان سیگار بودند، خیلیها اضافه وزن داشتند و درمان شدند، جهانبینیشان درست شد؛ در بیرون از کنگره، به دنبال چیزهایی بودیم که باید هزینههای زیادی برایشان پرداخت میکردیم و به نتیجه هم نمیرسیدیم؛ مثلاً درمان اعتیاد، درمان اضافهوزن؛ همچنین در کنگره به حال خوب و آرامش رسیدیم.
من شهناز در قبال چیزی که دریافت کردم، چه باید بکنم و چه چیزی را باید پرداخت بکنم؛ زمانی که آموزشها را گرفتم و وارد سفر دوم شدم، با خدمتهایی که میکنم، بهای آن را بپردازم؛ در واقع هر خدمتی که در کنگره هست، یک قانون و یک شرط دارد؛ شرطش همان ظرفیت است.
آیا من ظرفیت جایگاه و مسئولیتی که به من محول شده را دارم؟ آیا میتوانم مسئولیتم را درست انجام دهم؟ آیا قبله خودم را گم نمیکنم؟ قوانین را زیر پا نمیگذارم؟ با دیگران بدرفتاری نمیکنم؟
ما همه آمدیم، آموزش گرفتیم و باید یک سری جایگاهها و مسئولیتها را تجربه کنیم؛ اگر من آموزشی را که گرفتم، کاربردی کنم پس میتوانم هر مسئولیتی که به من داده میشود را به درستی انجام دهم؛ باید بدانم در هر جایگاهی که هستم، قدردان و شکرگزار باشم.
همه جایگاهها برای ما یک نوع آموزش میباشد، از آبدارچی گرفته تا میکروفنگردان، مهماندار، نگهبان و دبیر جلسه؛ اکنون به عنوان استاد جلسه اینجا نشستم و آموزش میگیرم و شکرگزار خداوند هستم؛ قبل از ورود به کنگره، دست به دعا برمیداشتم و میگفتم؛ خدایا من واقعا خسته شدهام، راهی پیش پای من قرار بده تا بتوانم لحظهای آرامش داشته باشم.
اصلاً فکر و خیال راحتی نداشتم؛ یک لحظه که بیرون از خانه میرفتم، نگران داخل خانه بودم که الان مسافرم چه بلایی سر بچههایم میآورد، چه بلایی سر خانه و زندگیام میآورد اما الان بدون استرس، مشارکتم را انجام میدهم و این را مدیون جناب مهندس، آموزشهای کنگره و مدیون تکتک اعضایی هستم که اینجا حضور دارند و من حتی از مشارکتهای یک سفر اولی، آموزش میگیرم و برداشت میکنم.
پس به این نتیجه میرسم که آموزشها را بگیرم و کاربردی کنم تابتوانم در هر جایگاهی که قرار میگیرم، ظرفیت لازم را داشته باشم و به خوبی مسئولیتم را انجام بدهم در واقع قبله خودم را گم نکنم؛ ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
در ادامه رهایی چهل سیدی همسفر شهناز و همسفر ندا


تایپیست: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مولود (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون ششم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اروند آبادان
- تعداد بازدید از این مطلب :
116