جلسه سوم از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی بندرعباس به استادی همسفر اعظم، نگهبانی همسفر رقیه و دبیری همسفر زهره با دستورجلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن) » در روز دوشنبه ۱ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که امروز در این جایگاه کنار شما همسفران آموزش میگیرم و خدمت میکنم. از نگهبان جلسه و ایجنت همسفر زهره کمال تشکر را دارم.
امروز برای من روز خاصی است. در کنگره حسهایی را تجربه کردهام که قابل قیمتگذاری نیستند. ما باید به این درک برسیم که کنگره آمدن ما هیچوقت تکراری نشود؛ باید به خودمان یادآوری کنیم که کنگره جایی است که نباید برای ما عادی بشود و آمدن به کنگره خیلی ارزشمند است.
ما انسانها میدانیم که تفاوتمان با بقیه جانوران و موجودات هستی همین مسئولیت و ظرفیت است. موجودات دیگر، ظرفیتهای خاص و به یک اندازه دارند و این انسان است که ظرفیت خودش را بنا بر آگاهی و سطح دانش خودش، اندازه خواسته درونیش رقم میزند.
مهمترین مسئله اینجاست که من با خواسته قلبی خودم ظرفیتم را مشخص میکنم و این موضوع به حس درونی و خواسته قلبی من برمیگردد که چهطور بتوانم سطح آگاهیام را بالا ببرم و ظرفم را بزرگ کنم. آقای مهندس در صحبتهایشان بارها گفتهاند: «هر کسی بنا بر خواسته و ظرف درونی خودش در یک جایگاه قرار میگیرد.»
ما در کنگره یاد گرفتهایم که اینطوری نیست انسان به یکباره ظرفیتش بالا برود. من میتوانم با آموزشهای کنگره، تفکر، کسب تجربه و بالا بردن سطح آگاهی، ظرفیتم را بالا ببرم و این هم نیاز به زمان دارد و در کوتاه مدت، ظرفیت بالا نمیرود. اولین و بزرگترین مسئولیتی که روی دوش هر انسانی است همان مسئولیت انسان بودن است؛ یعنی اینکه من تفکر کنم برای چه آمدهام و وظایف من چیست؟
کسی که مسئول است باید در برابر تمام مسئولیتهایی که روی دوشش است پاسخگو باشد؛ اگر هر روزی که به کنگره میآیم، یک دانش تازه از آن دستور جلسه بگیرم، برای من کفایت میکند تا سطح آگاهیام را بالا ببرد. من زمانی که ظرفیتم و نقطه تحملم را بالا ببرم، مسئولیتپذیر میشوم. به این نتیجه رسیدهام انسانی که در زندگیاش ثابت قدم بوده، به قدرت تشخیص رسیده، کار ضد ارزشی انجام نداده و در صراط مستقیم حرکت میکند، انسانی مسئولیتپذیر است و باعث میشود که هدفش را گم نکند.
من روزی که وارد کنگره شدم، در اعماق تاریکیها و اوج حال بد بودم. از همان اول که وارد کنگره شدم آغوشی پر از گرمی، حمایت و حس خوب، برای من اینجا آماده بود؛ بدون اینکه من بخواهم هزینهای بکنم. هزینهاش این بود که من سر وقت بیایم و بروم. تنها بهایی که میدادم، این بود که فقط فرمانبردار خوبی باشم.
یک روزی در اوج ناامیدی و ناباوری تمام تمرکز من این بوده است که فقط مسافرم درمان شود؛ اگر مسافرم درمان شود دیگر زندگی من خوب میشود.
پس از یک مدت میبینی که چهقدر خودت تخریب داری، نیاز به آموزش داری و چهقدر با تفکرات غلط و با حسهای منفی که خودت اجازه دادهای که تمام ذهنت را احاطه کند، به ذهنت تخریب وارد کردهای و با ورودیهای ذهنت با نجوای ذهنت چهقدر به خودت ضربه زدهای.
خداوند را شاکرم به نقطه تفکری در کنگره رسیدهام که برای هر دردی درمانی است و هر مشکلی کلیدی دارد. این مسئله خیلی برای من ارزشمند است که من آن آدم قدیم نیستم؛ یعنی در هر بحرانی که گیر میکنم، سریع میتوانم خودم را جمع و جور کنم و این خیلی حس قشنگی است. من دیگر یاد گرفتهام مسئول اعمال و رفتار خودم باشم، الگوی بینقص برای فرزندم و اطرافیانم باشم و این موضوع، مستلزم این است که تجربه، دانش و مطالعهام را بالا ببرم، کمی تفکر کنم و ببینم در سیدیها آقای مهندس چه میگویند؛ باید کمی تعمق کنم و به آن چیزی که نیاز من است، برسم. نیاز من آموزش است که ظرفیت من بالا برود و مسئولیتم را در کنگره، خانواده و جامعه درست انجام بدهم تا به آن هدف که آرامش است برسم و هیچ هدفی بالاتر از خدمت به خلق نیست.
در ادامه رهایی ۴۰ سیدی همسفر ساناز، همسفر فریناز و همسفر معصومه رهجویان راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
.jpg)
.jpg)
تایپ: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکس: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر رقیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بندرعباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
199