English Version
This Site Is Available In English

در هر جایگاهی که هستم، الگو باشم

در هر جایگاهی که هستم، الگو باشم

جلسه اول از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی آبیک به استادی راهنما همسفر فاطمه، نگهبانی همسفر رقیه و دبیری همسفر شکوفه با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم‌کردن)» روز دوشنبه 1 اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را شاکر و سپاسگزارم بابت فرصت دوباره‌ای که به من داده شد تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. از نگهبان جلسه همسفر رقیه و دبیرشان متشکرم، از ایجنت همسفر فرنگیس و همچنین از مرزبان‌ها تشکر می‌کنم که زحمت می‌کشند و خداقوت می‌گویم.

دستور جلسه ظرفیت، مسئولیت و قبله گم‌کردن است. ظرفیت یعنی اندازه، ظرف و مقدار، مسئولیت از ریشه ساُل و به معنی سؤال‌کردن است. کسی که به او مسئولیت داده می‌شود باید در قبال وظایفی که به او داده شده است مسئول و پاسخگو باشد. چرا مهندس حسین دژاکام این دستور جلسه را برای ما قرار داده‌اند و در ادامه بحث قبله گم‌کردن مطرح می‌شود؟ قبله گم‌کردن به این معنا نیست که ما مسیر قبله را گم کنیم و در مسیر دیگری نماز بخوانیم.

وقتی به‌عنوان یک تازه‌وارد به کنگره می‌آییم افرادی را می‌بینیم که در جایگاه‌های خدمتی گوناگون مانند: نگهبان نظم، مهماندار، دبیر و... خدمت می‌کنند. این خدمت‌ها را مهندس حسین دژاکام برای ما تعیین کرده‌اند و اگر کسی در سفر اول باشد و جهان‌بینی خوبی داشته باشد، می‌تواند در آنها خدمت کند؛ اما بیشتر خدمت‌ها به سفر دومی‌ها داده می‌شود؛ زیرا باید آموزش‌های آنها کامل شود.

این خدمت‌ها از طیف پایین شروع می‌شود تا به خدمت دیده‌بانی می‌رسد، همه شما جایگاه‌های خدمتی را به‌خوبی می‌شناسید. تمام این خدمت‌ها که به من فاطمه داده می‌شود می‌خواهد یک چیز را به من نشان دهد: اینکه چقدر از جایگاهی که در آن هستی آموزش گرفته‌ای و تا چه اندازه توانسته‌ای آموزش‌ها را روی خودت کاربردی کنی؟ مثلاً آبدارخانه را به شما بسپارم، آیا ظرفیت و اندازه این جایگاه را داری؟ آیا قبله‌ات را گم نمی‌کنی؟ خودت را نمی‌گیری؟ گرفتار منیت نمی‌شوی؟

دیده‌بان آقای خدامی در نوشتارشان در این زمینه می‌گفتند: مثلاً من آبدارخانه را دارم و از یکی خوشم می‌آید چای لبریز و پررنگ به او می‌دهم و از یکی دیگر انرژی نمی‌گیرم یک چای سرد و کم‌رنگ جلوی او می‌گذارم و این نشان می‌دهد که من هنوز ظرفیت آن جایگاه را ندارم.

زبان ما در کنگره زبان عشق و محبت است؛ اما اساس کار، معرفت، عدالت و عمل سالم است. به فرض مثال به من جایگاه مرزبانی می‌دهند و می‌گویند وظایف شما این است؛ اما چون من هنوز به طور کامل آموزش نگرفته‌ام، زمانی که در این جایگاه قرار می‌گیرم قبله‌ام را گم می‌کنم و برخوردهای خیلی نامناسبی با یک رهجو یا سایر افراد خواهم داشت.

هیچ تفاوتی ندارد که من در چه جایگاهی هستم، مطلب مهم این است که من در قبال مسئولیتی که به من داده شده نهایت تلاش را داشته باشم تا بتوانم در آن جایگاه بدرخشم و الگو باشم، همان‌طور که روش ما الگویی است من هم باید سعی کنم در هر جایگاهی که هستم، الگو باشم؛ یعنی زمانی که یک تازه‌وارد می‌آید متوجه شود که اینجا چگونه جایی است و از بودن در این مکان انرژی بگیرد و نگوید که با من برخورد بدی شد و برود.

یک راهنما الگو است؛ البته راهنما این اجازه را دارد که زمانی که لازم بود با رهجو برخورد کند و حتی حال او را بگیرد و برجکش را بزند و حتی قضاوتش کند چون کاری که راهنما انجام می‌دهد آگاهانه است. راهنما با رهجو دشمنی ندارد و با رهجو آگاهانه برخورد می‌کند؛ چون خودش این مراحل را طی کرده است؛ اما اگر خدای‌ناکرده راهنمایی تحکم کند و از دیدگاه بالا به رهجو نگاه کند و یا توهین کند و شخصیت رهجو را زیر سؤال ببرد، یعنی هنوز ظرفیت جایگاهی که به او داده شده را نداشته است و قبله را گم‌کرده است و این درست نیست.

تمام دستور جلسات که در طول سال تعیین شده‌اند، کلمه‌به‌کلمه و لحظه‌به‌لحظه برای من فاطمه درس است اگر آن درس را بگیرم. ما در جامعه هم در هر جایگاهی که قرار می‌گیریم باید ابتدا ظرفیت آن را داشته باشیم. آیا من ظرفیت همسر شدن یا مادر شدن را دارم؟ اینکه بگوییم ازدواج کردم حالا بچه هم بیاورم، درست نیست. آیا من به‌عنوان یک زن می‌توانم مادری کنم که می‌خواهم انسانی را به این دنیا بیاورم؟ در مورد همه اینها باید تفکر کنیم و دوباره می‌رسیم به وادی تفکر.

در مسیر آموزش باید یاد بگیرم البته باید ذره‌ذره یاد بگیرم؛ این دستور جلسه به‌نوعی مرتبط به وادی نهم است. وقتی آموزش‌ها را ذره‌ذره روی خودم کاربردی کنم می‌رسم به جایی که بگویم: چشم، مهندس دژاکام من آمده‌ام در محضر شما پیمان بستم و آنچه شما فرمودید به انجام می‌رسانم به‌عنوان یک راهنما، به‌عنوان یک ایجنت، یک مرزبان، دیده‌بان، دستیار اسیستانت، بر پایه سه اصل معرفت عدالت و عمل سالم سعی می‌کنم مسئولیتی که به من داده می‌شود به نحو احسنت انجام دهم؛ اما وقتی به اینجا رسیدم قطعاً پله‌های بهتری برای آموزش جلو رو دارم و باید طی کنم.

این دستور جلسه می‌خواست این را به من بگوید که ظرفیت یک جایگاه را داشته باش، در تمام مسائل زندگی مسئولیت‌پذیر باش و اگر به چیزی رسیدی منیت تو را نگیرد و خودت را گم نکنی و در مسیر درست ثابت‌قدم باشی.

مرزبانان کشیک: همسفر آمنه و مسافر مجید
تایپ و ویراستاری: راهنمای تازه‌واردین همسفر مریم
عکس و ارسال: همسفر آمنه مرزبان خبری
همسفران نمایندگی آبیک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .