نهمین جلسه از دوره نهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی زالپارس با استادی همسفر دلآرام، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر معصومه با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت، قبله گم کردن» روز یکشنبه ۳۱ فروردینماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:٠٠ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
بهنام خداوندی که یادش آرامشبخش قلبها است. امیدوارم خداوند در کلام و زمان ما برکت جاری کند. سپاسگزارم از ایجنت همسفر زهره و راهنمای ویلیامم همسفر زهرا تا پایان عمر قدردان محبتهای این دو فرشته هستم. در کنار هم هستیم تا درباره دستور جلسه این هفته یعنی «ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن» گفتوشنود کنیم.
همه شما عزیزان با ریشه کلمات آشنا هستید؛ حالا میخواهیم ببینیم ارتباط بین این مفاهیم چیست؟ ظرفیت یعنی وسعت؛ یعنی یک ظرف چهقدر گنجایش دارد. حالا این ظرف ممکن است یک لیوان یا کاسه سفالی باشد یا دل، قلب، اخلاق و اعصاب یک انسان. مسئولیت یعنی پذیرفتن یک موضوع با علم به اینکه در آینده نسبت به آن مورد بازخواست قرار میگیری. وقتی مسئولیتی داری؛ باید آن را با اندیشه، زبان، قلب و عمل بهدرستی انجام دهی. قانون ثابت است؛ اما محدوده مسئولیتها متفاوت است. گاهی مسئول یک ادارهای، مدرسهای، خانوادهای یا حتی مسئول شهر وجودی خودت هستی.
بین ظرفیت و مسئولیت رابطهای عجیب وجود دارد. مسئولیت من بهعنوان یک رهجو در سفر اول یا دوم مشخص است، حالا باید ببینم ظرفیت من چهقدر است؟ یعنی میزان تحمل من برای قبول مسئولیت چهقدر است؟ مثلاً 10 دقیقه است در حال نوشتن سیدی هستی، میگویی 7 دقیقه دیگر هم بنویسم؛ اما در همین حین فرزندت میآید، چند سؤال پیاپی میپرسد، مدام حرف میزند یا میخواهد با تو بازی کند. ناگهان عصبانی میشوی و سرش داد میزنی. اینجا است که مشخص میشود از حد تعادل ظرفیت و مسئولیت خارج شدهای. دوباره باید برگردی به نقطه سر خط.
وقتی حسها آلوده به خشم و کمظرفیتی میشوند، ارزش آن عمل از بین میرود. چه ظرف شستن ساده باشد، چه نوشتن یک سیدی، چه راهنما شدن، ایجنت شدن و خدمت کردن؛ پس نتیجه میگیریم هنگام انجام مسئولیت اگر از آستانه آشوب عبور کنیم، از تعادل خارج میشویم و ما در کنگره به این حالت «قبله گم کردن» میگوییم. هر انسانی یک هدف دارد و آن هدف قبله اوست. چه کسی قبلهاش را گم میکند؟ کسی که قوانین را رعایت نکند. دنیا، دنیای اعداد است و هر چیزی قانونی دارد. کار، زندگی، بازی و ... اگر قوانین را بلد باشیم، هم لذت میبریم و هم به نتیجه میرسیم.
دوستان قانون و کلیدِ قبله گم نکردن قدردانی است. شکرگزاری واقعی زمانی است که در لحظه حال زندگی کنیم؛ منبع شکر و شادیمان الهی باشد. شکرگزاری واقعی، انرژی و فرکانس وجودی ما را مثل آسانسور بالا میبرد، همانطور که غر زدن و عصبانیت انرژیمان را پایین میآورد. هر چه بیشتر درباره مشکلاتمان با دیگران صحبت کنیم، در واقع آن ناراحتی را گسترش دادهایم. هر کس خشم و اندوه بکارد، از همان محصول برداشت خواهد کرد؛ باید بدانیم تمام احساسات ما پیامد دارند. هر حسی که درونمان باشد، از همان بیشتر بهسمت ما جذب میشود.
شکر واقعی یعنی استفاده کردن، چرا از این چشمی که خداوند به ما داده استفاده نمیکنیم؟ این همه خوشبختی و زیبایی اطراف ما است؛ اما ذوق نمیکنیم، چون انگار همه چیز برایمان عادی شده. شکرگزاری واقعی نیاز به پختگی و بلوغ احساسی دارد. بهنظرم ما هنوز بالغ نشدهایم، مثل یک کودک نشستهایم و میگوییم اگر دنیا این را به من داد خوشحالم. اگر این را از من گرفت ناراحتم. بهنظر من تمام آموزشها و سخنان بزرگان آمدهاند تا به انسان بفهمانند تعادل در قدردانی و شکرگزاری نهفته است. انسان متعادل قدر تمام لحظات حیات را میداند و با جان و دل زندگی میکند.
من 17 سال درگیر عادت زشت سیگار کشیدن بودم. خیلی هم شیک و با دیسیپلین، بهترین نوع نیکوتین را در بهترین مکان و زمان مصرف میکردم. دلم خوش بود که از تعهدات اخلاقی خارج نشدهام؛ اما آیا مسئولیتپذیر خوبی برای اداره شهر وجودی خود بودم؟ نه، هرگز. در پایان، این شعر دلانگیز از مولانا را به شما تقدیم میکنم.
شکر نعمت، خوشتر از نعمت بُوَد
شُکرباره، کی سوی نعمت رود؟
شکر، جانِ نعمت و نعمت چو پوست
زانکه شکر آرد تو را تا کوی دوست
نعمت آرد غفلت و شکر انتباه
صید نعمت کن به دامِ شکرِ شاه
(شُکرباره: کسی که دائم در مقام شکرگزاری است
انتباه: هوشیاری، بیداری، آگاهی)

مرزبان کشیک: همسفر مرضیه
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
تایپ: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زالپارس
- تعداد بازدید از این مطلب :
949