مبحثی که آقای مهندس به آن میپردازد مربوط به آفرینش، پیدایش جهان هستی و قوانین آن میباشد و این موضوع بین آقای مهندس و استادش در سال ۱۳۷۳ یعنی ۳۰ سال قبل مورد بحث قرار گرفت. مضمون آن به این شرح میباشد: مردان حق برای یافتن آنچه از دست دادهاند روزی به کف خواهند آورد در مقوله بعد زمین که قبلا توضیح داده شده؛ اما از نیستی در جهان زمینی و معدوم شدن جسد یا جسم که در بعد دیگری دوباره متولد میشود توضیحاتی میدهد. بدیهی است که نوزاد در بدو تولد از رحم مادر خارج میشود و روح در آن دمیده میشود، جان میگیرد که با گریه و فریاد نیز همراه است.
انسان از مرز بعد زمین تا به سومین دایره حیات بایستی کوله پشتی با خود به همراه ببرد و خودش انتخاب میکند که در آن کوله پشتی چیزهای مثبت جمعآوری کند یا نداشتن تفکر و کولهاش کاملا تهی باشد انتخاب با اوست اگر کوله پشتیاش غنی باشد پروازش مانند پرندگان آسمان است؛ اما اگر تهی باشد در غم و رنج به سر خواهد برد.
از اول پیدایش زمین تقریبا ۹۹ درصد انسانها و تمام ادیان الهی معتقد بودهاند که زندگی پس از مرگ وجود دارد از حضرت عیسی گرفته تا حضرت موسی و رسول خدا همه گفتهاند که زندگی دیگری بعد از مرگ وجود دارد و انسان موجودی است که بقا دارد و حیات ادامه دارد البته عدهای هم تحت عنوان روشنفکر وجود داشتند که معتقد بودند هیچ چیزی بعد از مرگ نیست و حیات هر فردی بعد از مرگ تمام میشود، ناگفته نماند که زمان قدیم روشنفکران افرادی بودند که مشروب میخوردند، هروئین مصرف میکردند و برای مردم قرص و دارو تجویز میکردند، این افراد روشنفکر نبودهاند زیرا خودشان تمام زندگیشان بدون تفکر و تعقل سپری شده بود و اندیشههایشان انسانها را به اعماق تاریکی میبرده است. روشنفکر شخصی است که از افکارش به انسانها مسیر درست را نشان بدهد و به آنها خدمت و کمک کند.
در اینجا با هم به شعری از حضرت مولانا میپردازیم که آقای مهندس در همین زمینه به تفسیر آن پرداخته است: روزها فکر من این است و شبها سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود به کجا میروم و آخر ننمایی وطنم ماندهام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا یا چه بوده است مراد وی از این ساختن جان که از عالم اعلاست یقین میدانم رخت خود باز برآنم که همانجا فکنم مقصود و مفهوم این شعر زیبا به شرح زیر میباشد: بیت اول کنایه از ایناست که ما انسانها به همه چیز و همه کس کار داریم و دخالت میکنیم جز احوال خودمان، عمر کوتاه را صرف چیزهای بیارزش میکنیم و از احوالات دل خویش غافل هستیم و بعد میگوید که ما قبل از رحم مادر کجا بودهایم و از کجا آمدهایم و برای چه چیزی به وجود آمدهایم به این معنی که زندگی و حیات از روز ازل وجود داشته است که در قرآن کریم هم به این موضوع اشاره شده است. حال اینکه حیات آدمی از میلیاردها سال قبل بوده و چقدر زمان گذشته و چقدر ادامه داشته را فقط خدای بلند مرتبه میداند و بس منظور از این که آمدنم بهر چه بود این است که ما به وجود آمدهایم فقط به یک دلیل آن هم زندگی کردن و خدمت کردن به جهان هستی این جهان مانند یک کارخانه است و تمام موجودات هستی کارکنان این کارخانه هستند از مورچهها تا درختان، گیاهان و جانوران همگی برای خدمت کردن به جهان هستی و شکل گرفتن آن به وجود آمدهاند.
ما همگی خلق شدهایم برای زندگی کردن برای دوست داشتن، کمک کردن، لذت بردن از یکدیگر و بودن با یکدیگر، حال اینکه اگر بخواهیم از این زندگی و لذتهای آن برخوردار شویم باید قوانین جهان هستی را بلد باشیم و به آن قوانین پایبند باشیم در آن صورت از تمام لذتهای زندگی بهرهمند میشویم.
پس فهمیدیم که مسئله این است که خود زندگی کردن و حیات بسیار مسأله مهمی است مسأله بودن یا نبودن است. آمدن همه ما به این جهان بهر چرخش حیات است که این حیات قوانین و اصولی دارد که اگر رعایت کنیم زندگیمان به اصطلاح بهشت میشود و بسیار شیرین و لذتبخش و گوارا خواهد بود و اگر رعایت نکنیم در جهنم به سر خواهیم برد و در سختی، ناکامی و شکست قرار میگیریم. تمام ادیان الهی آمده اند تا همین قوانین را برای ما بگویند.
استاد میفرماید: زندگی سه مرحله دارد مرحله کودکی، جوانی و مرحله سوم انسان به پختگی لازم میرسد که در این مرحله آرایش جسم و فرمان عقل است؛ اما همه نمیتوانند به این مرحله برسند زیرا به گونهای است که هر چیزی را با فرمان عقل خلق میکنیم. دانایی، عقل را کامل میکند و لازمه دانایی آموزش، تجربه، تفکر و دانش است.
ما در کوچکترین عمل الهی نباید شک کنیم زیرا همگی طبق یک قانون پیش میروند و همگی از یک نقطه شروع میشوند، رشد میکنند و توسعه پیدا میکنند. انسان در هر مرتبهای که باشد اگر عقل سلیم نداشته باشد به هیچ جایی نمیرسد و قادر به انجام هیچ کار درستی نیست بلکه انسان باید در زمین و آسمان در پی اموراتی باشد که به تکمیل خودش کمک کند و در پی تکامل باشد تا بتواند خود را بشناسد.
رابط خبری: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون ششم)
ویراستاری و ارسال: همسفر گلناز رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی کاشمر
- تعداد بازدید از این مطلب :
144