English Version
This Site Is Available In English

کنگره 60 یک ساختار مثبت است

کنگره 60 یک ساختار مثبت است

اولین جلسه از دوره پنجم کارگاه‌های آموزشی‌ خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی الیگودرز، به استادی مسافر مرتضی، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر رستم با دستور جلسه «وادی اول و تأثیر آن روی من» در روز سه‌شنبه ۱۹ فروردین ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

تشکر می‌کنم از دوستان با محبت در نمايندگی کنگره ۶۰ الیگودرز خیلی خوشحالم که امروز توفیق پیدا کردم بین شما دوستان باشم تا آموزش بگیرم.

تشکر می‌کنم از ایجنت محترم که این فرصت را به من دادند که در این جایگاه بنشینم.
دستور جلسه این هفته (با تفکر ساختارها آغاز می‌شود بدون تفکر هر آنچه هست رو به زوال می‌رود)
اول از تفکر صحبت کنیم که تفکر یعنی چه؟ باید بگویم تفکر با فکر دو مقوله جدا از هم هستند با تفکر  می‌‌نشینیم  تصویرسازی می‌کنیم تا یک ساختاری را به وجود بیاوریم.
اما فکر. الان اینجا نشسته‌اید بعضی از شما در ذهنتان چیز دیگریست من دارم صحبت می‌کنم و شما فکرتان جای دیگری است.

مثلاً پیش خود می‌گویید ما باید این کار را می‌کردیم بعد می‌آمدیم شعبه یک فکر زودگذر در ذهن شما هست  بعد هم پاک می‌شود
اما تفکر همان‌طور که مهندس دژاکام در سی‌دی‌ها می‌گوید، یک شخص ۲ الی ۳ ساعت نشسته فکر کرده، در ظاهر هیچ کاری انجام نداده؛ اما احساس خستگی می‌کند.
تفکر خیلی انرژی مصرف می‌کند، تفکر هم در جهت مثبت است هم در جهت منفی فرقی هم نمی‌کند. مثل شبکه مافیا که ساختار دارند و  شبکه هستند  هزار و یک نوع جنایت هم انجام می‌دهند و به خواسته خود هم می‌رسند.

کنگره یکی از ساختارهای مثبت است، کنگره ساختار را تشکیل می‌دهد لژیون را تشکیل می‌دهد تا من مسافر در اینجا به حال خوش و درمان برسم. فقط درمان نیست حال خوش هم هست. حال خوش یعنی زندگی کردن.
در کنگره در سفر اول دارو مصرف می‌کردم حالا به رهایی رسیدم.
در سفر دوم بعضی‌ها می‌آیند بعضی‌ها بعد از سفر اول ‌دیگر نمی‌آیند. و کسانی که در سفر دوم حضور دارند با خدمت کردن، حال خوش را تجربه می‌کنند. در سفر دوم می‌آیند طعم خدمت را می‌چشند انرژی خدمت را جذب می‌کنند و در زندگی‌شان به کار می‌گیرند، ما تا به سفر دوم نرسیم و انرژی آن را جذب نکنیم، حال خوش را تجربه نمی‌کنیم و نمی‌دانیم که راهنمای ما چگونه به حال خوش رسیده است و چطور به شما خدمت می‌کند.

راهنمایی که کنگره می‌آید شال به گردنش می‌اندازد در هفته ۴ الی ۵ روز از زندگی خودش می‌زند و حتی اگربچه‌اش مریض شود او را به یکی از اقوامش می‌‌سپارد و به کنگره می‌آید چون یک مواردی در زندگی‌اش پیاده شده و لمس کرده، این موارد را می‌داند که خدمت کردن یعنی چه و شما هم تا نیایید و مزه خدمت را نچشید درک نمی‌کنید که چرا راهنما می آید و به شما آموزش می‌دهد.
حالا از راهنما که بگذریم چرا جناب مهندس حسین دژاکام بعد از اینکه سال ۷۵ درمان شده بود باز هم آمد و این بستر را فراهم کرد و کنگره را گسترش داد که الان به این مرحله رسیده است که ما در همه شهرها شعبه داریم در بعضی از شهرها ۲۰ شعبه در بعضی دیگر ۱۰ شعبه در بعضی دیگر ۴ شعبه و مثل شهر الیگودرز که یک شعبه دارد و همه این شعبه‌ها زیر نظر جناب مهندس کار می‌کنند.
جناب مهندس از اول تفکر سالم کردند خدمت کردند و به خیلی چیزها رسیدند.

من مرتضی در اول سفرم به راهنمایم نگاه کردم و بعد در ذهن خود تصویر رهایی را ساختم و به رهایی رسیدم به این تفکر، تفکر مثبت می‌گویند، خواسته انسان برای تفکر باید بسیار قوی باشد. به عنوان مثال، شخصی که می‌خواهد دزدی کند اول تفکر دزدی کردن را در ذهن خود تصویرسازی می‌کند که من از کجا بروم، چه ساعتی بروم و به کجا بروم و به خواسته خودش که دزدی کردن است می‌رسد. این شخص ذهن و فکرش را به سمت تفکر منفی برده است انسان هر تفکری که در ذهنش باشد به آن می‌رسد خواه در جهت مثبت، خواه در جهت منفی، مثلاً، شخصی فکر دزدی کردن را در ذهن خود تصویرسازی می‌کند و شاید یکی دو روزه هم به خواسته خود برسد و برعکس شخص دیگری در ذهن خود تصویر رئیس جمهور شدن را می‌کشد و باید برای خواسته خود تلاش نماید این‌طور نیست که ما بگوییم فقط خواسته داشته باشیم انسان باید برای خواسته خود تلاش کند و بجنگد انسان در راستای تفکر باید تلاش کند و به خواسته خود برسد

هیتلر وقتی که یهودیان حمله کردند و پدر و مادرش را کشتند، از همان کودکی در ذهن خود این تصویر را ساخت  که من باید به جایی برسم که یهودیان را نابود کنم تفکرش تفکر منفی بود، اما چون خواسته‌اش قوی بود به خواسته‌اش رسید. یک پسر بچه که پدر و مادرش را کشته بودند و خودش هم آواره شده بود، با اینکه خواسته‌اش در جهت منفی بود، اما خواسته‌اش، خواسته قوی بود و با سعی و تلاش به خواسته‌اش رسید.
همان‌طور که جناب مهندس حسین می‌فرمایند: شما شغل خوب می‌خواهی، خانه می‌خواهی، تصویرش را در ذهن خودت بساز و در راستای آن تلاش کن تا به خواسته‌ات برسی

بدون تفکر هر آنچه هست رو به زوال می‌رود حالا شاید بعضی‌هاا بگویند زوال یعنی چه؟
زوال  یعنی نابودی تدریجی، به عنوان مثال شخصی می‌آید راهنما می‌شود، خدمتگزار می‌شود، مرزبان می‌شود، اما در جهت ساختار کنگره حرکت نمی‌کند کم‌کم رو به نابودی می‌رود و از کنگره دور می‌شود.
این اتفاق ذره‌ذره شکل می‌گیرد، در ابتدا خدمت را از او می‌گیرند و کم‌کم از کنگره دور می‌شود و خود به خود رو به زوال و نابودی می‌رود.
از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید از همه شما تشکر می‌کنم.

تایپ: مسافر گودرز
ویرایش: مسافر بهمن
عکس: مسافر اکبر
تنظیم و ارائه: مسافر احمد

مسافران نمایندگی الیگودرز

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .