جلسه یازدهم از دوره چهل و سوم کارگاههای آموزشی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی راهنمای محترم مسافر وحید، نگهبانی مسافر حامد و دبیری مسافر پدرام، با دستور جلسه «وادی اول و تاثیر آن روی من» در روز شنبه ۱۶ فروردین ماه 1404 ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان و دبیر تشکر می کنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا خدمت کنم و بتوانم آموزش بگیرم.
فرا رسیدن سال نو را تبریک می گویم، امیدوارم سالی پر از رهایی و اتفاقات خوب برای نمایندگی ارتش و تمام اعضای کنگره 60 باشد؛ وادی اول در نگاه سطحی خیلی ساده و کوتاه است ولی درعین حال، بسیار عمیق و در خور تفکر می باشد.
این سوال مطرح می شود که تفکر چه می باشد، چگونه شکل می گیرد و چه تفکری ساختار را می سازد؟ و لازمه آن چه پیش نیازهایی می باشد؟
در درون تفکر مسئله بسیار عمیقی بنام خواست و در ادامه حس و بعد از آن اطلاعات موجود می باشد، اطلاعات هر شخص نشانه پیشینه و پیش زمینه او می باشد.
ساختاری که به واسطه تفکر به وجود آمده است به شرطی اثر بخش و ختم به خیر می شود که آرامش درونی بهمراه داشته باشد، کما اینکه در کنگره این موضوع را مشاهده می کنیم؛ با دنیایی مملو از تشویش و اضطراب وارد کنگره می شویم، روزانه هزاران فکر وارد ذهنمان می شود ولی اینکه این افکار در جهان فیزیکی و بیرونی تجلی پیدا کنند، نیازمند یکسری از اتفاقات دیگر هستند.
هر چیزی را که در ذهنمان تصور کنیم به صورت شو، شود تجلی پیدا می کند، لازمه اجرای آن تصویر درون ذهن به دنیای فیزیکی، تجربه می باشد.
با تفکر ساختارها آغاز می شود، به این معناست که ساختار هم ذهنی و هم فیزیکی آغاز می شود.
خیلی از تفکرات در زندگی ما بوده، مخصوصا در مسئله درمان اعتیاد که پشت آن نگاه خیر و خدمت به بشریت بوده، ولی به نتیجه مطلوب نرسیده و ختم به خیر نشده، چون در زمان و مکان مناسب نبوده است.
متد DST موقعی مطرح شد که زمان آن رسیده بود و جامعه بعد از روش های ترک مختلف و شکست های گوناگون، ظرفیت پذیزش این روش را در خود شکل داده بود.
تفکر اگر درست و سالم نباشد در نهایت محکوم به تباهی است و در وادی از آن با نام زوال یاد می کند، به قول استادم که می فرمایند؛ شما اگر وسط بیابان سوپر مارکت احداث کنید نتیجه مطلوب نمی گیرید، با وجود اینکه تفکر سالم است و می خواهید در آمد زایی بکنید، حتی اگر سرمایه چشم گیری هم گذاشته باشیم، بی نتیجه می باشد چون وسط بیابان مشتری وجود ندارد که بتوانیم نتیجه مطلوب و ایده آل را بدست آوریم.
در کنگره به دلیل اینکه اطلاعات و شرایطمان درست و مهمتر از همه داشتن استاد است، پیوسته در حال آموزش گرفتن می باشیم، به همین دلیل به آرامی ذهنمان آمادگی پیدا می کند تا تصویر رهایی را از جهان ذهنی و درون به جهان بیرون، خارج کند و به مرحله اجرایی در آورد.
دنیای درون ما در کنگره تبدیل به دنیایی، سرشار از آرامش می شود؛ شخصی که افکار و درونش بهم ریخته و خراب باشد، بدون شک زندگی بیرون او خراب و پر از آشوب می باشد چون این دو در تضاد یکدیگر هستند.
الگوی ما جناب مهندس هستند که وقتی از کنارشان عبور می کنیم آرامش درونشان را احساس می کنیم و دلیل آن ذهن آرام و تزکیه و پالایش های مداوم ایشان می باشد و در هر مسیری که قدم می گذارند آبادی و آبادانی را برای آنجا به ارمغان می آورند؛ ایشان برای ما یک نمونه بی نقص هستند و ما نیز پیرو ایشان هستیم و به آرامی خط مشی ایشان را دنبال می کنیم تا با تمرین، تزکیه و پالایش بتوانیم اتفاقات خوب را برای خودمان نیز رقم بزنیم.
در این وادی یک کلید وجود دارد که اینطور مطرح می شود؛ بعد از انجام دادن تمام کارها، نیروهای القا، احیا و تحرک موجود هستند که به ما کمک می کنند و امکان استفاده از این سه نیرو بعد از اینکه خواستمان به حد اعلای خود رسید امکان پذیر می باشد.
برای مثال زمانی که خواستمان به حد اعلای خود رسید برای ما راهنما پیدا شد و هر کسی استفاده کند و بتواند از تاریکی خارج شود، تبدیل به نور می شود و مانند چراغ اطراف خودش را در زندگی روشن خواهد کرد و باید بدانیم که مهمترین مسئله برای ما باید جسم سالم باشد، چون با سالم شدن جسم تفکر نیز سالم می شود و با تفکر سالم جهان درونمان سالم و با حرکت و تداوم، تبدیل به آن روشنایی می شویم که در ابتدا خودمان و بعد از آن پیرامونمان روشن می شود.
تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر محمد از لژیون دوازدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
206