English Version
English

رمز و راز کنگره، در دانایی و آگاهی است.

رمز و راز کنگره، در دانایی و آگاهی است.

خداوند را شاکرم که به من اجازه‌ی این خدمت داده شد؛ چرا که فرصتی شد تا حرف‌های دلم را از دل بیرون بیاورم و با شما دوستان به اشتراک بگذارم. از دل می‌نویسم تا شاید بر دلی بنشیند و امیدوارم بتوانم ناب‌ترین انرژی‌ها را به شما بفرستم.

روزها و ماه‌ها از ورود من به این مکان مقدس می‌گذرد. هرچه جلوتر می‌روم و روزها را سپری می‌کنم بیشتر متوجه می‌شوم و به این باور می‌رسم که هیچ نمی‌دانم؛ نیاز دارم که باشم و از عشق، از محبت، از دوستی و از زندگی بیاموزم. چه بسیار درس‌هایی هست که مشتاق دانستن آن هستم و چه لذتی دارد که این آموزش‌ها را در زندگی به کار بگیریم.

از نظر من رمز و راز کنگره در دانایی و آگاهی است. با این که قادر به عملی کردن تمام آموزش‌‌ها نبوده‌‌ام؛ اما خدا می‌داند چه تغییر بزرگی در تمام وجود من رخ داده است. لحظه به لحظه مشتاق‌تر می‌شوم، تمام هفته را روز شماری می‌کنم تا به روز دوشنبه و پنجشنبه برسد و بتوانم بیشترین بهره را بگیرم. هر بار که به نیت کنگره پایم را از خانه بیرون می‌گذارم؛ لبخند روی لبانم زنده می‌شود و وجودم پر از انرژی می‌شود.

آموزش‌ها را با تمام وجود می‌خواهم و به یاری خداوند آن‌ها را در زندگی‌ام به کار می‌گیرم؛ از تنش‌ها دوری می‌کنم تا به حال خوش هر روز نزدیک‌تر شوم. آخر کجا من این حال خوش را داشتم!؟ کجا من این آرامش و آسایش را داشتم؟ من که از حس ترس، دلهره، استرس و خشم سرشار بودم. بی‌حوصلگی و کم طاقتی من زبان زد بود؛ اما الآن کجاست این احساس‌ها!؟

بسیار کم‌رنگ شده، آخر کجا و چه کسی می‌توانست مرا این همه تغییر دهد جز این‌جا!؟ مهر، محبت، عاطفه، خوبی، پاکی، راستی، درستی و انرژی‌های مثبت در چهره تک تک عزیزان کنگره‌ای موج می‌زند؛ این‌ها بر دلم می‌نشیند. گویی مقدس‌ترین مکان دنیا برای من اینجا است. مکانی پر آرامش و زیبا، پر از حال خوش و اعتماد، پر از زندگی.

در این لحظه و در تمامی لحظات زندگی‌ام به خاطر تمام این احساس‌ها از جناب آقای مهندس دژاکام سپاسگزارم. دیدن رهایی تک‌تک مسافران چنان انرژی و نیرویی به بدن انسان وارد می‌کند که گویی خود رها شده است. همین انرژی‌ها است که زندگی را دگرگون می‌سازد. آموزش‌هایی که در کنگره داده می‌شود، زندگی را می‌سازد؛ انسان را می‌سازد؛ دنیا را می‌سازد. امید دارم هر کسی در این مکان مقدس به امید رهایی پا گذاشته هیچ وقت امیدش ناامید نگردد و اطمینان داشته باشد دیر یا زود رهایی اتفاق می‌افتد.

هر همسفری با هر آرزویی زندگی می‌کند، به تک تک خواسته‌هایش در جهت مثبت برسد. امروز با دیدن رهایی یکی از هم لژیون‌هایم چنان نیروهای مثبت در وجود من شکل گرفت که انگار خودم رها شده‌ام. رها از تمام بدی‌ها و رها از تمام خصلت‌های منفی. واقعاً دیدن خوش‌حالی دیگران مرا را خوش‌حال می‌سازد؛ البته و صد البته به جرأت بگویم: شاید قبل از کنگره چنین احساسی به من دست نمی‌داد.

شاید شادی دیگران برای من بی‌اهمیت بود و از کنار آن به راحتی می‌گذشتم. چه بگویم که سلول به سلول تنم دچار تنش بود. غم بزرگی داشت، به هیچ چیز قانع نبودم، از هیچ کدام از دارای‌هایم لذتی نمی‌بردم، روز را شب می‌کردم و شب را صبح بدون هیچ انگیزه‌ای، فقط زنده بودم و می‌گذراندم؛ اما حالا با دلی سرشار از امید و انرژی‌های مثبت و نیرو به دنبال هدف‌هایم هستم تا به بالاترین‌ها در دانایی دست بیابم به یاری قدرت مطلق الله و استاد دانا و بزرگوارم و  تمامی شما عزیزان. حق همیشه و همه جا سرپناه شما باد.

نویسنده: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر مهین(لژیون سوم)
رابط‌خبری: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر مهین(لژیون سوم)
عکاس‌: مرزبان‌خبری همسفر آرزو
ویراستاری: همسفر غزال رهجوی راهنما همسفر رعنا(لژیون نهم)
ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر مهین(لژیون سوم)
همسفران نمایندگی هاتف

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .