English Version
English

وادی دوم امید را در قلب انسان می‌تاباند

وادی دوم امید را در قلب انسان می‌تاباند

جلسه چهاردهم از دوره هفتم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی یوسف آباد با استادی مسافر علی، نگهبانی مسافر امیرفرهنگ و دبیری مسافر محمد علی با دستورجلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من » در روز دوشنبه مورخ ۳ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم مسافر، خدا را شاکر هستم  که به من این اجازه را داد که در کنگره قرار بگیرم تا بتوانم در این جایگاه خدمت کنم. قبل از اینکه بخواهم راجع به دستور جلسه صحبت کنم باید بگویم که، من اگر امروز اینجا نشسته‌ام و حالم خوب است که واقعاً هم خوب است، به این خاطر است که به من اجازه داده شد تا درمان در کنگره را تجربه کنم.


خب من قبل از اینکه به کنگره بیایم تمام راه‌های درمان را تجربه کرده بودم، چه راه‌های سنتی مثل ترک سقوط آزاد در خانه یا رفتن به کمپ یا شرکت در گروه‌ها و NGOهای مختلف و همینطور استفاده از روش‌های علمی مثل روشUROD یا روش URD ، که هر کدام از این روش‌ها، یک سال یا دو سال زمان من و خانواده‌ام را می‌گرفت و هر بار که من این مسیرها را طی می‌کردم  و نتیجه نمی‌گرفتم هم باور خانواده نسبت به من ضعیف‌تر می‌شد و هم خود من تخریبم بیشتر و بیشتر می‌شد.
ولی خدا را شکر به مکانی آمدم که جلودار آن می‌گوید: اصولاً انسان تاریکی‌ها را تجربه می‌کند تا به عظمت روشنایی‌ها پی ببرد. اگر من امروز قدر کنگره را می‌دانم به خاطر آن است که دیدم آن طرف داستان، هیچ خبری نیست. اگر امروز می‌گویم که تنها راه درمان اعتیاد در کنگره پیدا می‌شود یک شعار نیست؛ بلکه من به عنوان یک مصرف کننده این را تجربه کرده‌ام و علمی که تجربه شده باشد سندی بدون نقص می‌باشد.
در مورد دستور جلسه و وادی دوم که می‌گوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌دهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
در وادی اول به طور مستقیم  به من گفته می‌شود که فکر کنم و با تفکر هست که ساختارها آغاز می‌شود و هر کاری که می‌خواهی انجام بدهی، قدم اول فکر کردن است.
وادی دوم هم جزو وادی‌های تفکر می‌باشد ولی به نحوی دیگر زمانی که من این وادی را خواندم امید به قلبم وارد شد و متوجه شدم که من آدم بیهوده‌ و یا به درد نخور نیستم و ناخواسته به فکر فرو رفتم که نفع و اثر من چیست؟ اگر قرار است من کاری انجام بدهم و منفعتی داشته باشم آن چیست؟
جواب این سوال را استاد امین در سی‌دی شناور به خوبی داده‌اند که در کنگره آموزش می‌گیریم تا خدمت کنیم. پس اگر امروز قرار است من جایی باشم و کاری انجام بدهم بزرگترین سرمایه من، پشت سر گذاشتن زندگی در تاریکی است و همین امر راه را به من نشان می‌دهد. اگر که من باید خدمت بکنم بهترین مکان همین کنگره است و این جمع می‌تواند جایگاه اصلی من باشد. و این برداشت خود من است، آنجایی که قرار است به من آرامش دهد همینجاست.
در نهایت امیدوارم که بتوانم در کنگره خدمت کنم و خدمتگزار خوبی باشم. که اگر همچین اتفاقی برای من بیفتد نشان دهنده این است که خداوند خیلی مرا دوست داشته است.
در انتهای وادی آقای مهندس می‌گویند: یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم.  مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور.
ممنونم که به حرف‌های من گوش دادید.
 

 

تهیه گزارش: مسافر مرتضی لژیون سوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .