English Version
English

کجا باشم؟ چگونه باشم و چه‌کار کنم؟

کجا باشم؟ چگونه باشم و چه‌کار کنم؟

جلسه هفتم از دوره سیزدهم کارگاه‌های آموزشی ویژه کمانداران کنگره ۶۰ به استادی همسفر فاطمه اسیستانت ورزش همسفران، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر جمیله با دستور جلسه «سی‌دی شناور»، ساعت 17:00 روز جمعه ۳۱ فروردین‌ماه ۱۴۰3 در باشگاه تیراندازی باکمان کنگره ۶۰ در مجموعه ورزشی تختی برگزار شد. 

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم و از آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم به خاطر وجود کنگره، از خانم زهرا تشکر می‌کنم که اجازه دادند در این جایگاه قرارگرفته و از شما عزیزان آموزش بگیرم. باران رحمتی که دارد می‌بارد را به فال نیک می‌گیریم.

دستور جلسه این هفته «سی‌دی شناور» است. من خودم وقتی‌که یکشنبه‌ها سی‌دی جدید می‌آید قبل از این‌که سی‌دی را گوش کنم، اسم سی‌دی را که می‌بینم کمی فکر می‌کنم که سی‌دی در مورد چه موضوعی می‌تواند باشد و منظورش چیست؟ یک جمله در کتاب هست که می‌گوید: «حس مانند نام کتاب است و عقل مانند متن آن». برداشتم این است که اسم کتاب مضمون داخل سی‌دی را دربر دارد. همیشه در موردش فکر می‌کنم ولی صادقانه بگویم که هیچ موقع نتوانستم متن سی‌دی را با نام سی‌دی مطابقت دهم، چون آقای مهندس و استاد امین عمیق صحبت می‌کنند که در فکر من نمی‌گنجد.

در این سی‌دی استاد امین راجع به این‌که ما چگونه قدرت تشخیصمان را بالا ببریم و به‌درستی کاری را انجام دهیم صحبت می‌کنند تا درنهایت آن پندار و کردار هم برای خودمان وهم برای سیستم مفید باشد. ایشان در این سی‌دی یک مثلثی را با سه ضلع: کجا باشم، چگونه باشم و چه‌کار باید انجام دهم را مطرح می‌کنند. استاد امین در مورد همسفران صحبت کردند که همسفران نباید فکر کنند که خیلی قوی هستند، باید در لژیون بنشینند و آموزش ببینند و درواقع دچار منیت نشوند تا پیشرفت کنند. در حقیقت ذهن من به سال 82 برگشت که ما وارد شعبه آکادمی کنگره شدیم و خداوند راه کنگره را برای ما نمایان کرد. مکانی که واردشده بودیم درست بود، ولی این‌که من چگونه باشم؟ نوع نگاهم درست نبود، حسم درست نبود، می‌گفتم من مشکلی ندارم و دچار منیت بودم و آموزش‌ها را جدی نمی‌گرفتم؛ بنابراین نتیجه‌ای که باید می‌گرفتیم را نگرفتیم؛ چراکه نوع نگاه من درست نبود.

تا سال 90 من دنبال راه‌های زیادی رفتم و دست به دعا بودم و خیلی کارها انجام دادم. سال 90 به این تشخیص رسیدم که هیچ جایی مثل کنگره نیست و جای من در کنگره است و من در کنگره به درمان می‌رسم. آن موقع بود که خودم به‌تنهایی وارد کنگره شدم، دیگر نگاهم تغییر کرده بود و کاری نداشتم که مسافرم می‌آید یا نه؟ سفر می‌کند یا نه؟ فقط به این فکر می‌کردم که من در زندگی مشکلی دارم و نتوانستم آن را حل کنم. هر مشکل دو سر دارد که یکسر آن در درون من است، پس باید آن سر که در درون من است را اصلاح کنم و با تمام وجودم پذیرفتم، آمدم و شروع به حرکت کردم.

بعدازاین تصمیم، دیگر یک جلسه هم غیبت نداشتم، فرمان‌بردار بودم و آموزش‌ها را گرفتم و به قول آقای اشکذری سعی کردم ماهیگیر خوبی باشم و ماهیگیری یاد بگیرم. آموزش‌ها باعث شدند تا رفتار من در خانه تغییر پیدا کند، طوری که در مسافرم انگیزه ایجاد شد و با خواست خودش به کنگره آمد و نتیجه‌ای که در فکرمان نمی‌گنجید، محقق شد. درواقع منظور از شناور بودن این است که ما در همه موضوعات و در هر جایگاهی باید شناور باشیم. نوع نگاه و حس‌های ما خیلی مهم است که به‌دوراز حسادت و کینه و منیت باشد و ناخالصی‌ها در درون ما نباشد و واقعاً سبک باشیم و بتوانیم آموزش‌ها را بگیریم و در مسیر درست حرکت کنیم تا هم برای خودمان و هم برای سیستم مفید باشیم.

موضوع دیگری که در این سی‌دی مطرح کرده بودند؛ تکامل در جمع بود. واقعاً قدرت جمع خیلی زیاد است. ما در کنگره سی‌دی‌ها را داریم، کتاب‌ها و نوشتارها هست ولی آیا امکان این هست که کسی به‌تنهایی آموزش ببیند و تغییر کند و به تعادل برسد؟ من فکر می‌کنم به‌تنهایی نمی‌شود و همیشه یک جای کار می‌لنگد، چون ما در آموزش‌ها یاد گرفتیم که اگر بخواهیم به تعادل برسیم باید هم خاصیت ذره‌ای و هم موجی هر دو را به تعادل برسانیم. خاصیت ذره‌ای را شخص به‌تنهایی می‌تواند به نتیجه برساند، ولی خاصیت موجی که شامل افکار و اندیشه می‌شود باید با تبادل انرژی و افکار، مشارکت اندیشه‌ها در لژیون و کارگاه‌ها اتفاق بیفتد.

پس این حضور در جمع خیلی مهم است. حتی استاد امین می‌گویند: «ما شادی را هم که می‌خواهیم بیان کنیم نیاز به این داریم که در جمع باشیم، ما بدون جمع نمی‌توانیم شادی خود را بیان کنیم». وقتی‌که خوشحالی دارم و این خوشحالی در درون من خفه‌شده باشد، به‌مرور این حس در من از بین می‌رود؛ اما وقتی‌که موضوع خوشحالی‌ام را مطرح می‌کنم، شادی که نوعی انرژی است، پخش می‌شود. پس وقتی‌که می‌گوییم تکامل در جمع صورت می‌گیرد، منظور این است که تک‌تک انسان‌هایی که در اطراف ما هستند خیلی ارزشمند هستند. در کنار هم بودن‌ها و این افرادی که در کنگره و در باشگاه هستند و یا حتی جمع‌های خانوادگی‌مان خیلی ارزشمندند و واکسن آن‌هم به قول استاد امین قدردانی است. باید قدر نعمت‌هایی که در کنگره‌داریم را بدانیم. حس‌های خوب و محبت‌ها هستند که به ما آرامش می‌دهند و اگر قدردان نباشیم طبق آن مثالی که می‌گویند:

شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند

واقعاً ذره‌ذره نعمت‌ها از ما گرفته می‌شود. امیدوارم من خودم همیشه قدردان نعمت‌ها باشم و یادم نرود که از کجا به کجا رسیدم و هیچ موقع دچار فراموشی و خسران نشوم. 

تایپ: همسفر جمیله، لژیون چهارم تیراندازی باکمان
عکس، ویراستاری و ارسال: همسفر زینب، مرزبان خبری
همسفران نمایندگی باشگاه تیراندازی باکمان کنگره 60

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .