دستور جلسه: «وادی دوم (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من»
تیتر وادی دارای جمله بسیار زیبا و آهنگین است. این جمله برای من صوت بسیار دلانگیزی دارد. انگار کلمات آن نت موسیقی از جنس عشق به همراه دارند. هرگاه در طول راه زندگی اندکی غبار ناامیدی به دلم نشست با خواندن وادی دوم جان تازهای گرفتم؛ مانند باران بهاری تمام غبارها را میشوید و هوای دل را آبی و صاف میکند.
گویا خالق هستی در اوج آسمانها برای تو غزل عاشقانهای سروده و با آهنگ گوشنواز تو را صدا میزند که ای معشوق من، ای دلبر، حتی اگر تو هیچ نگاهی به خود و من نداشته باشی ولی باز من کنار تو هستم؛ زیرا (تو جهت بیهودگی قدم به این حیات نگذاشتهای و اشرف مخلوقات هستی). به جرأت میتوانم بگویم، وادی دوم یکی از بهترین نسخههای روانشناسی و روانپزشکی برای هر فرد ناامید و درمانده است، زیرا با دلیل و منطق به فرد امید و دلگرمی میدهد (تو به هیچ نیستی، حتی اگر خود به هیچ فکر کنی).
در وادی اول چگونه تفکر کردن را آموختیم. حال به وادی دوم رسیدهایم که برای زخمخوردگان مانند مرحم التیامبخش است. (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم). از کلمه هیچ، چهار مرتبه در جمله استقاده شده است و این خود نشان تأکید کردن مفهوم جمله است.
حضور ما همسفران و مسافران در کنگره ۶۰ بیانگر آن است که ما نسبت به خود و زندگی تا حدی امیدوار بودهایم که به دنبال راهی برای نجات از تاریکی اعتیاد میگشتیم و خداوند کنگره ۶۰ را سر راه ما قرار داده است.
پس اگر در اوج درماندگی و بیچارگی حرکت و تلاش کنیم، خداوند ما را تنها نخواهد گذاشت و راه درست را به ما نشان خواهد داد. اکنون با آموزش گرفتن ذرهذره از تاریکی به سمت روشنایی و آرامش خواهیم رفت. اکثر افراد مصرفکننده به خاطر اعتیاد خود دچار یأس و ناامیدی میشوند که بسیار طبیعی است، چون مواد جزء نیروهای شیطانی است و ما را به سمت پوچی و ناامیدی سوق میدهد. اما به محض این که فرد تصمیم به درمان میگیرد و شروع به سفر میکند به همان اندازه که هر ماه مقدار داروی مصرفی خود را کاهش دهد، به همان میزان اعتمادبهنفس او بالا میرود، در ادامه با آموزش گرفتن میزان دانایی او رشد میکند و در نتیجه ذرهذره به خود و زندگی امیدوار میشود.
همسفران نیز به دلیل زندگی کردن در کنار فرد مصرفکننده دچار یأس و ناامیدی در زندگی میشوند. گاهی از بودن خود در این دنیا گله دارند و احساس میکنند که عمر و جوانیشان به هدر رفته و دیگر روی خوش زندگی را نمیبینند. اکثر همسفران دچار حسهای منفی چون:(ناامیدی، ترس،عدم امنیت و سرخوردگی در زندگی با یک مصرفکننده) شدهاند. این حسهای منفی واقعیتهای زندگی ما همسفران است ولی با بودن در کنگره ۶۰ و آموزش گرفتن ذرهذره میتوانیم از این حسهای منفی رها شده و به سمت آرامش و آسایش حرکت کنیم، اما باید به خود فرصت بدهیم، همانگونه که درمان مسافرها به زمان لازم دارد و باید با متد DST ذرهذره پیش برود تا جسم آنها دوباره بازسازی شود، پس هر همسفر باید با آموزش گرفتن، دانایی خود را بالا ببرد تا حسهای مثبت از جمله امید به مرور زمان در او بازسازی شود.
مشکلات و رنجها بخشی از واقعیت زندگی در این دنیا میباشد و گریزی از آن نیست. باید یاد بگیریم که واقعیتهای زندگی را از حقیقت زندگی جدا کنیم. اگر خود را درگیر واقعیت خوش و ناخوشایند زندگی کنیم از اصل و حقیقت وجودی خود فاصله میگیریم. حقیقت وجودی انسان شناخت خود، آموزش گرفتن، خدمت کردن و رسیدن به تکامل است. زمانی که ما نتوانیم حقیقت و ارزش وجودی خود را بشناسیم، بیشازاندازه درگیر واقعیتهای خوب و بد زندگی میشویم و در ادامه دچار دردهایی چون ناامیدی، ترس، خشم، نفرت،کینه و سایر نیروهای منفی میشویم. ما نباید از مشکلات و درد و رنجهای زندگی فرار کنیم، چون همیشه به شکلهای مختلف همراه ما هستند. باید یاد بگیریم که استقامت داشته باشیم، به جنگ آنها برویم و کلید حل آنها را پیدا کنیم. البته ناگفته نماند که یک سری مشکلات و رنجهایی که در زندگی ما رخ میدهد، خارج از کنترل ما هست و قابل حل و درمان نیست، مثل مرگ عزیزان که باید در این موارد پذیرش خود را بالا ببریم در غیر این صورت ناامیدی و غم باعث مرگ تدریجی ما میشود.
این وادی به ما بشارت نیرو و توان نهفته در وجودمان را میدهد که اگر آنها را کشف کنیم، تبدیل به انسان قدرتمند میشویم. ( همه مطالب در درون و برون ماست که مانند قلههای بلند آتشفشان هستند؛ اما آرام و بیصدا، اگر به آنها توان حرکت بدهیم حتما میدانیم چه میشود.)اگر ما تواناییهای درون و برون خود را بشناسم و در جهت مثبت تلاش و حرکت کنیم خیلی از ناشدنیها شدنی میشود.
علت اینکه افراد دچار ناامیدی و پوچی در زندگی میشوند، چیست؟ حس، باور و افکار منفی ابزار کار برای نیروی شیطانی است که ما را به سمت پوچی و ناامیدی سوق دهد. اما چه کسانی بیشتر با ابزار منفی شیطان درگیر ناامیدی میشوند؟ تجربه من در مورد ناامیدی و آموزشهایی که از کنگره گرفتهام این است که ناامیدی افراد دلایل مختلفی دارد، یکی از مهمترین آنها ناشکری، عدم پذیرش و بخشش است. افراد شکرگزار، بخشنده و کسانی که در برابر مسائل زندگی پذیرش بالایی دارند، کمتر دچار یاس و ناامیدی میشوند چون به شناخت لازم رسیدهاند و داشتههای خود را میبینند و برای نداشتههای خود در مسیر درست حرکت و تلاش میکنند. اگر به بعضی خواستهها و هدفهای خود نرسیدند، پذیرش خود را بالا میبرند و افسوس نمیخورند. برعکس افرادی که در ناامیدی غرق میشوند، منکر داشتههای خود هستند و شکستهای زندگی خود را گردن دیگران میاندازند تا بتوانند با دلیل و منطق همیشه ناله و فغان کنند.
افراد ناامید تا جایی پیش میروند که از خالق خود نیز شکوه دارند. برای درمان ناامیدی نباید به دنبال امیدهای واهی، پوچ و گذرا برویم چون به صورت مقطعی حال ما خوب میشود و دوباره به سمت چاه ناامیدی پرت میشویم. برای حل آن باید در درون خویش دنبال گرههای وجودی خود بگردیم و صورت مسئله آن را پیدا کنیم.
هر چیزی صورت مسئله دارد، اما صورت مسئله ناامیدی چیست؟ صورت مسئله ناامیدی، آسیب دیدن سیستم شبهافیونی بدن ما به وسیله حس و باورهای منفی است که شامل (ناشکری، عدم پذیرش، نبخشیدن خود و دیگران، نداشتن توکل، عدم قبول مسئولیت زندگی، نداشتن شناخت و معرفت نسبت به حقیقت وجودی است). همه این افکار و حسهای منفی بر سیستم شبهافیونی ما اثر میگذارد، آن را از تعادل خارج میکند و باعث میشود که مثل یک موجود بیهوده در کنج عزلت و تاریکی فرو برویم. تهی بودن از محبت و نداشتن عشق به خود و جهان هستی نیز میتواند یکی دلایل مهم ناامید شدن افراد در زندگی باشد.
برای حل این صورت مسئله باید دانست که واقعیتهای زندگی از دو بخش خوشایند و ناخوشایند تشکیل شده است. در خوشیهای زندگی نباید به خود مغرور شویم، بلکه باید همواره شکرگزار خدواند و انسانهایی که ما را یاری کردهاند، باشیم و در برخورد با بخش واقعیتهای ناخوشایند زندگی در مرحله اول باید پذیرش خود را بالا ببریم، بدانیم که در این دنیا تنها و بدون پشتیبان نیستیم، مشکلات را لعنت خداوند ندانیم و آگاه باشیم که هدف از خلقت ما پیدا کردن کلید مشکلات و رسیدن به تکامل است.
اگر نگاه ما به زندگی اینگونه باشد با تلاش و آرامش درونی راهحل مشکلات را پیدا خواهیم کرد. هر چقدر دانایی ما ذرهذره بالا برود به مراتب سیستم شبهافیونی ما نیز دوباره بازسازی میشود.
درد، رنج، ناکامی، مریضی، بیپولی و انواع مشکلات برای همه انسانها همیشه بوده و هست، فقط شکل آن فرق میکند. ما گاهی با برخورد با این مشکلات غمیگین، درمانده و ناامید میشویم و این یک امر طبعیی است؛ اما باید با آموزش گرفتن سعی کنیم از آن بحران عبور کرده و با آرامش مشکل خود را حل کنیم تا در زندان ناامیدی گرفتار نشویم. در واقع ناامیدی تصمیمی است که ما برای فرار از راه حل مشکلات انتخاب کردهایم، این انتخاب من است که تصمیم بگیریم در یک مشکل، غم و اندوه بمانم، عبور کنم و یا آن را حل کنم. اگر بخش واقعیت زندگی را از بخش حقیقت زندگی جدا کنیم و بدانیم حقیقت وجودی هر انسانی چیست، به راحتی از بخش واقعیتهای خوشایند و ناخوشایند زندگی سربلند بیرون خواهیم آمد.
این وادی برای ما همسفران پیام و نوای بسیار زیبایی دارد. شما در جایگاه همسفر حق دارید که گاهی ناراحت باشید، نگران باشید. گاهی آنقدر دلگیر و دلشکسته باشی که بی اختیار اشک از گوشه چشمانت جاری شود. آری حق با توست، چون در تاریکی رفتن درد دارد، در اتش اعیتاد بودن، فرد را دل آزرده و غمگین میکند، ولی آگاه باش که باید از آن سریع عبور کنی، در غیر این صورت نیروهای منفی چون ناامیدی ترا به عمق تاریکی میرسانند. با آموزش گرفتن باید از این حسهای منفی ذره ذره خارج شوی.
اگر کار هر روز تو گله کردن، زاری و اشک ریختن باشد، یعنی به اراده خودت تصمیم گرفتهای که به خودت ضربه بزنی و در نا امیدی و تاریکی بمانی.
ما (تاریکی را برای پی بردن به عظمت روشناییها تجربه کردهایم)، پس به خودت نگاه کن اگر از خودت، اطرافیان، مسافرت و یا حتی خداوند ناامید شدهای، این تصمیمی است که خودت برای فرار از حل مشکلات گرفتهای و دیگران در امر مقصر نیستند. هر فردی باید خودش و گذشته تاریک خود را ببخشید و بدانید که هیچ زمانی برای رسیدن به اهداف زندگی دیر نیست، و بداند همیشه در هر جا خدواند بزرگ پشتیبان اوست به شرط اینکه حرکت ما درجهت مثبت باشد.
تنبلی و عدم مسئولیت پذیری میتواند ما را یواش یواش به موجودی ناامید تبدیل کند. باید خواسته های ما هماهنگ با توانمندی و ضعفهای ما باشد. اگر خواستههای نامعقول داشته باشیم و توانایی رسیدن به آن را نداشته باشیم، آنگاه دچار حس منفی چون یاس و درماندگی میشویم.
همسفران عزیز هر گاه دلتان گرفت وچشمانتان ابری شد، حتما وادی دوم را مرور کنید و نوای عاشقانه آن را با دل و جان بشنوید و بدانید که شما موجودی با ارزشی برای این دنیا هستید به شرط آن که به حقیقت وجودی خود پی ببرید.
اگر در کنگره هستید ولی حال دلتان هر روز بدتر میشود ودر اوج نامیدی، ترس،خشم و نفرت به سر میبرید، بدانید که این تصمیمی است که برای فرار از حل مشکلات گرفتهاید. امروز وقت آن است که بلند شوید و یک حرکت و کار کوچک در جهت خوشحالی خودتان و خانوادهات انجام بدهید. هر روز شکر گذار قدرتهای جسمی و روانی که خداوند به شما عطا کردهاست باشید. حرکت و تلاش در جهت مثبت و شکر گزاری، سیستم شبه افیونی شما را باز سازی میکند و به آرامش و تعادل نزدیک میشوید.
همسفران در کنگره ۶۰ با آموزش گرفتن و خدمت کردن دانایی خود را بالا میبرند. هر چقدر میزان دانایی بالا رود و عشق خدمت به انسانها در شما شکل بگیرد، کمتر دچار افکار و حسهای منفی میشوید. با بالا بردن دانش و آگاهی از جسم و روان خود مراقبت کنید و با عشق ورزیدن و شکر گزاری به زندگی خود رنگ بوی تازه و بهاری بدهید.
با آرزوی موفقیت برای شما عزیزان
نویسنده و ویراستار:همسفر زهرا خدمتگزار سایت
عکاس:همسفر نسرین مرزبان خبری
ارسال:همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر رضوانه(لژیون سوم)
همسفران نمایندگی امین قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
256