نزدیک به سه سال است که در کنگره هستم. همانطور که کنگره از هم پاشیدن زندگی هزاران نفر جلوگیری کرده است؛ من هم وقتی وارد کنگره شدم و با این افراد آشنا شدم باعث شدند تا من هم بمانم. وقتی مسافرم من را به کنگره آورد از همه جا ناامید شده بودم و فکر نمیکردم اعتیاد راه درمان داشته باشد، با خودم گفتم این هم فرصت دیگری است که به مسافرم دادم و اگر جواب نداد دیگر این زندگی را تمام میکنم. با توجه به اینکه هنوز درمان نشدهایم؛ اما راه درمان قطعی را در کنگره میدانم.
زندگی من در دو بخش قبل و بعد از کنگره تقسیم شده است. نمیدانم قبل از ورود به این مکان مقدس زندگی را چگونه سپری میکردم. کنگره به من راه و روش زندگی درست را آموخت و از جهل، نادانی و تاریکی مطلق نجاتم داد. با من کاری کرد که به خود و کارهایی که کردهام فکر کنم؛ چون همانگونه که مسافرها تخریب دارند همسفران هم توسط مشکلاتی که دارند به تاریکی و جهل دچار میشوند. وقتی در این تاریکی هستیم افرادی که میشناسیم را قیاس میکنیم، یکدیگر را قضاوت میکنیم و هر چقدر در این تاریکیها باشیم بیشتر فرو میرویم.
کنگره باعث شده که ما به عظمت روشناییها پی ببریم. زمانی که در تاریکی بودم برای نجات مسافرم دست به هر کاری میزدم، از نذر و نیاز کردن گرفته تا گرفتن دعا تا دیگر سمت اعتیاد نرود؛ اما تاثیری نداشت و فقط باعث میشد ایمانم سست شود. دائما دنبال معجزه بودم و بارها به خود میگفتم چرا من باید این همه مجازات بشوم، مگر چه کاری کردهام؟ جواب تمام این سؤالات را در این مدتی که در کنگره بودم گرفتم، باعث شد تا راه را پیدا کنم و از آن همه تاریکی، جهل و نادانی بیرون آیم.
از جناب آقای مهندس خیلی سپاسگزارم که معنی زندگی را به من یاد داد. در آخر از راهنمای خوب و مهربانم خانم فاطمه سپاسگزارم و دستان ایشان را میبوسم. انشاالله در این سال جدید تمام سفر اولیها طعم شیرین رهایی را بچشند.
به قلم: همسفر هانیه از لژیون هفتم
ویراستار: همسفر زهره (خدمتگزار سایت از لژیون ششم)
تنظیم و ارسال: همسفر مرضیه (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
239