English Version
English

در کنگره، جایگاه فرصتی برای به تجربه درآوردن آموزش‌هاست

در کنگره، جایگاه فرصتی برای به تجربه درآوردن آموزش‌هاست

جلسه اول از دوره اول کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 ویژه کمانداران کنگره 60 با دستور جلسه «هفته دیده‌بان» به استادی دیده‌بان تازه واردین آقای علی اشکذری، نگهبانی ایجنت باشگاه همسفر محمود و دبیری همسفر زهرا در روز جمعه چهارم اسفندماه 1402 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

این سعادتی است که در خدمت دوستان هستم و ان‌شاءالله بتوانیم به کمک همدیگر جلسه خوبی داشته باشیم. جلسه امروز به بهانه جایگاه دیده‌بان هست که یکی از جایگاه‌های کنگره است، در گروه‌درمانی این جایگاه‌ها فقط به خاطر کسب تجربه و آموزش است. چون یک مثلث داریم با سه ضلع تفکر، تجربه و آموزش، تا دانایی را کامل کنیم. این جایگاه‌ها بنا بر ضلع تجربه است و من وقتی‌که جایگاهی دارم می‌توانم آموزش‌ها را در آن جایگاه اجرایی کنم تا ضلع تجربه کامل شود. پس جایگاه در کنگره فرصتی است برای به تجربه درآوردن آموزش‌ها تا من آن چیزهایی که در کنگره یاد گرفتم بتوانم به تجربه درآورم.

به خاطر همین، در کنگره در قسمت جایگاه‌ها باید بتوانیم از جایگاه پایین ذره‌ذره کامل شویم تا این‌که به آن مهارت برسیم که بتوانیم در بیرون از کنگره هم از آن استفاده کنیم.  مثل رانندگی می‌ماند. خیلی چیزها را یاد گرفتیم ولی به مهارت کامل نرسیدیم و اگر بخواهیم به مهارت کامل برسیم باید یکجایی انجامش بدهیم تا بتوانیم آن مهارت را کامل کنیم. در قسمت گروه‌درمانی، مخصوصاً در کنگره که ساختار خاص خودش را دارد، جایگاه‌ها به خاطر این است که من بتوانم آن چیزهایی را که یاد گرفتم تجربه کنم که عناوین خاص، الگوبرداری و آموزش‌های خاص خودش را دارد. زیرا آموزش‌ها و قوانینی که در کنگره‌داریم بر اساس اهداف ماست و این‌ها ابزاری برای رسیدن به اهداف ما هستند. حال قوانین مهم‌تر است یا اهداف؟ به نظر من از همه مهم‌تر، فرآیند ست. می‌گوییم رهایی مهم‌تر است یا سفر؟ مسلماً سفر؛ چون اگر سفر درست نباشد اصلاً به رهایی نمی‌رسیم و باید درک کنیم که درست است ما اهداف و قوانینی داریم ولی آن چیزی که مهم است این است که چگونه این مسیر را طی می‌کنم و چگونه قوانین را اجرا می‌کنم. آیا این قوانین را اجرا می‌کنم یا نه؟ این چیزی نیست که فقط منحصر به کنگره باشد و در همه‌جا وجود دارد منتهی خیلی وقت‌ها همه می‌آیند و اسیر هدف‌گرایی می‌شوند؛ درنتیجه فرایند را از دست می‌دهند و این معضلی است که اگر در گروهی به وجود بیاید محکوم به فناست. موقعی که گروه هدف‌گرا شد و فرآیند را فراموش کرد دیگر همه‌چیز کم‌کم از بین می‌رود.

مثلاً در قسمت تیراندازی باکمان، آیا سیبل (هدف) مهم‌تر است یا جایی که شما در آن ایستاده‌اید؟ وقتی‌که اسیر سیبل شوید هیچ‌وقت عملکرد شما خوب نمی‌شود. آن چیزی که مهم و تأثیرگذار است این است که من قوانین را انجام بدهم و آموزش‌هایی را که گرفته‌ام در زمان تیراندازی پیاده کنم و حواسم به خودم باشد. خودبه‌خود تیرم به مرکزمی خورد؛ ولی خیلی وقت‌ها هیچ‌کدام از این‌ها را انجام نمی‌دهم و به‌زور می‌خواهم تیر را به مرکز بزنم اینجا است که می‌گوییم: طرف اسیر هدف‌گرایی شده است و تمام فکر و ذهنش دنبال نمره است و فرایند را درست انجام نمی‌دهد. درگذشته یک استاد تیراندازی داشتیم به اسم موچانی که در باشگاه کنگره ۶۰ آموزش می‌دادند؛ ایشان همیشه به ما می‌گفتند: اینجا که ایستاده‌ای دنیاست و سیبل هم آخرت است. دنیای خودت را درست کن، آخرتت خودبه‌خود درست می‌شود. این چیزی است که ما آدم‌ها اصلاً به آن توجه نمی‌کنیم و دنیا و زندگی خود را فراموش کرده‌ایم و چسبیده‌ایم به بهشت و جهنم، این‌گونه ما را تربیت‌کرده‌اند؛ وقتی با این‌ فکرها زندگی می‌کنیم، نه دنیا را داریم و نه آخرت را. وقتی فرایند کار را فراموش می‌کنیم هم هدف و هم فرآیند را از دست می‌دهیم. یک قسمت خیلی مهم این است که؛ در تیراندازی باکمان زیبایی کار و استیل خیلی مهم است. از همین اینجا شروع می‌شود تا به آخر و همه فرایند است و نبود آن‌ها باعث می‌شود که ما اصلاً به هدف نرسیم.

وقتی‌که ساختاری تشکیل می‌شود اهداف و قوانینی دارد؛ اما مهم ترین چیز در یک ساختار فرآیند است. این که آن قوانین بتواند درست انجام شود. در دیده‌بانی هم دقیقاً همین قضیه است. حال اگر بخواهیم دیده‌بانی را با قسمت بیرون از کنگره مثلاً در ساختار یک کشور مقایسه کنیم، قوه مقننه می‌شود. بعد قوه قضاییه و قوه مجریه هم داریم. در قسمت دیده‌بانی، قوانین مطرح و وضع می‌شود. آیا در کنگره 60 لازم است که قوانین در طی سال‌های مختلف تغییر کند؟ بله باید مرتب تغییر کند و اگر قوانین تغییر نکند گروه یا ساختار، پویایی خودش را از دست می‌دهد و در جا می‌زند و دیگر زنده نیست و پیشرفت نمی‌کند. چرا؟ مثلاً در اوایل کنگره، مهم‌ترین جلساتی که تشکیل می‌شد جلسه در شعبه انقلاب و شعبه سهروردی بود که کل اعضای آن ۱۰ نفر بیشتر نبودند و این ۱۰ نفر  در هر دو جا شرکت می‌کردند؛ یعنی تعداد اعضا ثابت بود. قوانینی که آن زمان وضع‌شده بود بر طبق ساختار آن موقع بود. آیا آن قوانین که برای ۱۰ نفر تعریف‌شده بود؛ حالا برای همه ی کنگره که بالای صد شعبه و نزدیک به دویست هزار نفر عضو دارد جوابگو است؟ مسلماً جواب نمی‌دهد. پس باید همیشه قوانین با توجه به رشد گروه تغییر کند. ما نمی‌توانیم این‌گونه بگوییم که یک قانون تعیین کرده‌ایم و تا آخر هم باید این‌گونه باشد و نمی‌شود تغییر داد. وقتی‌که می‌بینیم قوانین جواب نمی‌دهد در قسمت دیده‌بانی مطرح می‌شود و آن قانون تغییر می‌کند، کامل‌تر می‌شود، یا کلاً حذف می‌شود و قانون دیگری جای آن گذاشته می‌شود و این به خاطر این است که گروه در حال گسترش در دو بخش است.
یک گسترش افقی داریم و یک گسترش عمودی. کنگره 60 در دو حرکت، روبه‌جلو می‌رود. بیرونی و درونی که افقی و عمودی هم می‌توان گفت. منظور از گسترش افقی، بخش کمی و گسترش شعب است و منظور از گسترش عمودی سطح آگاهی است. آیا سطح آگاهی الآن کنگره، با آن زمانی که ۱۰ الی ۱۵ نفر بودند یکسان است؟ سطح آگاهی که الآن در کنگره هست هزاران برابر با آن موقع فرق دارد. آیا الآن سی‌دی‌های آقای مهندس، با ۲۰ سال پیش یکسان است؟ چرا آن زمان این‌گونه مثل الآن صحبت نمی‌کردند؟ چون آن زمان باید بر اساس سطح آگاهی گروه صحبت می‌کردند. هرچقدر سطح آگاهی گروه تغییر کند، دانشی هم که به آن داده می‌شود یا تغذیه گروه، هم باید تغییر کند. پس در قسمت دیده‌بانی باید حواسمان به این مطالب باشد تا از گسترش گروه عقب نمانیم. کار دیگر دیده‌بانی، دیدن حسن اجرای قوانین است؛ دیدن اینکه آیا قوانین به‌درستی و زیبایی اجرا و انجام می‌شود. این‌که می‌گویم درستی، همیشه درستی ملاک نیست. زیبایی خیلی مهم است. قوانین نه‌تنها به‌درستی، بلکه باید به زیبایی اجرا شود؛ یعنی طوری انجام شود که شخص از آن ناراحت نشود و در ذوق او نخورد. قوانین باید به زیبایی اجرا شود که دل‌نشین باشد و آن شخصی که اجرا می‌کند از دل‌وجان اجرا کند. نه این‌که من قانون را طوری مطرح کنم که طرف مقابل پس بزند و فراری شود.

هرکدام از دیده‌بان‌ها در کنار فعالیت‌های عمومی دیده‌بانی خودشان، در یک بخش تخصصی هم کار می‌کنند. من در قسمت تازه واردین هستم و مرتب به راهنمایان تازه واردین تأکید می‌کنم که حواستان باشد و در ذوق طرف مقابل نزنید. قوانین درست است، ولی افراد و آدم‌ها برای ما مهم‌تر هستند. انسان برای ما مهم است. به آن‌ها تأکید می‌کنم تازه‌وارد وقتی‌که وارد شد هر جا نشست آنجا جای خودش است. فقط من به‌عنوان راهنمای تازه‌وارد حق‌دارم کنار او بایستم که کسی به او نگوید که بلند شود. مثلا زمانی تازه‌وارد وقتی وارد شعبه شد و روی صندلی ای نشسته که مرزبان با ایجنت روی آن می‌نشینند. خب اصلاً برای او مرزبان و دیده‌بان معنا و مفهومی ندارد. چون ما هنوز این مفاهیم و جایگاه‌ها را برای او تعریف نکرده‌ایم.
یک راهنمای تازه‌وارد، مهماندار تازه واردین است که کاملاً باید حواس خود را جمع کند که کسی به تازه‌وارد نگوید بالای چشمت ابرو است. نوع پوشش و ظاهر تازه واردین هرگونه هم که باشد نباید از طرف راهنمای تازه واردین تذکر داده شود؛ زیرا این حسن سلیقه‌اش است و ما در کنگره حسن سلیقه او را حذف نمی‌کنیم بلکه به آن مسیر می‌دهیم. همیشه این را می‌گویم که حق با او است ولی من راست می‌گویم. حتی نباید طوری به شخص نگاه کنم که بفهمد به خاطر ظاهرش است که به او این‌گونه نگاه می‌کنم. ولی وقتی در لژیون قرار گرفت راهنمایش حق دارد به او بگوید ظاهر خود را تغییر دهد. راهنمای تازه واردین نقش شکل‌دهی برای تازه‌وارد را دارد و راهنما برای رهجو نقش اصلاح رفتار را دارد. راهنما در قالب تذکر و به شیوه‌های مختلف که رهجو از کنگره زده نشود می‌تواند عمل کند و چون در ادامه به او یاد داده‌شده، از او می‌خواهد که مثلاً با شلوار پاره سر لژیون ننشیند. همه این قوانین طوری نوشته‌شده که شخص تازه‌وارد به زیبایی در راه بیاید و با جبر و زور نباشد.
قوانین همیشه خوب است ولی مهم‌تر از قوانین روش اجرای آن است. به قول آقای مهندس حرف حق، از حلقوم ناحق بیرون نیاید. نباید طوری قوانین را بیان کنم که طرف زده شود. چون از ابتدا درروند کار تازه واردین بودم مرتب قوانین را تغییر داده‌ام. الآن در قسمت پرتال جدید تغییراتی اعمال کردیم، این‌گونه که فقط اسم کوچک شخص وارد شود، آن‌هم طوری که تو هراسمی دوست داشتی بگو، چون اول کار است و به ما اعتماد ندارد. مثلاً فکر می‌کنم که در جلسه تازه واردین، کدام قسمت حذفی داشتیم، تا علتش پیدا شود. در پایان پرسش‌نامه، گزینه ی امضا داشت، گفتم آن را حذف کنید تا هویت شخص حفظ شود. مطرح‌شدن آن در شورای دیده‌بانان، باعث شده قوانین جدید نوشته شود. خیلی مسائل در اول مشخص نیست ولی در طی فرآیند است که متوجه آن می‌شویم. از اینکه به حرف‌های من توجه کردید متشکرم.

 

مرزبانان کشیک: مسافر مهدی، همسفر مریم
تایپ: همسفر سپیده
عکس: مسافر حمید
ویراستاری و ارسال: همسفر زینب مرزبان خبری همسفران
نمایندگی تیراندازی باکمان کنگره 60

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .