«چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند.» این عنوان وادی یازدهم از کتاب عشق میباشد. از جمله روشهایی که آقای مهندس دژاکام برای فهم موضوعات و قوانین حاکم بر خلقت استفاده میکنند؛ الهام گرفتن از الگوهای موجود در طبیعت میباشد. طبیعتی که اگر با نگاهی عمیق نظارهگر آن باشیم، میتوانیم درسهای زیادی را از آن بیاموزیم.
در این وادی جناب مهندس چشمههایی که جوشان هستند و تبدیل به رودی خروشان شدهاند را مورد بحث قرار دادهاست تا با الگو گرفتن از آن بتوانیم به هدف و غایت خود برسیم. اگر ما رودهای خروشانی که به دریاها منتهی میشوند را مورد بررسی قرار دهیم میبینیم که سرچشمه آنها بسیار جوشان و پرقدرت میباشد. سرچشمهای که از قدرت و جوشش آن، رودی جاری گردیدهاست که در نهایت به هدف خود که اقیانوس میباشد رسیدهاست. ما در طبیعت چشمههای بسیار داریم، اما چه چشمهای به چشمه جوشان و رود خروشان تبدیل میگردد؟ مسلماً چشمهای که دارای منابع آبی فراوان همراه با اختلاف ارتفاع باشد. قطعا چنین چشمهای با این ویژگی، رودهایی از آن جاری میگردد که با گذر از مسیرهایی سخت، راه خود را به اقیانوس باز میکند.
یکی از ویژگیهای انسان، غایتگرایی و حرکت کردن برای رسیدن به هدف میباشد. اما چگونه یک انسان میتواند به غایت و هدف خود برسد؟ چگونه میتواند چشمه جوشان و رودی خروشان شود و از این الگوی طبیعت بهرهمند گردد؟ در مثالی که آورده شد، این مسئله روشن میگردد که انسان برای رسیدن به اهداف خود نیازمند دو امر مهم میباشد که عبارتند از منابع اطلاعاتی صحیح در مسیر دانایی و دیگری اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی برای کسب انرژی. آن انرژی که باعث خروشان شدن انسان گردد و او را به مقصد برساند.
نکاتی که تا این قسمت از مطلب حائز اهمیت میباشد؛ مشخص کردن مبدأ، مسیر حرکت و مقصد میباشد. اینکه انسان اکنون در چه جایگاهی است بسیار مهم میباشد. در واقع انسان تا زمانی که مبدأ خودش را نداند، نمیتواند به اهداف خود نائل گردد. شناختن مبدأ خویش یعنی شخص به ضعفهای وجودی خویش پیببرد و این موضوع که چه نیروهایی در درون و بیرون او را درگیر کردهاند که مانع از حرکت و جوشان شدن او میگردد و این امری بسیار مهم است و شناخت آن نیازمند همان امر اول یعنی کسب منابع اطلاعاتی صحیح در مسیر دانایی میباشد.
یک انسان تنها با کسب دانایی میتواند بفهمد که در کجای هستی و زندگی قرار گرفتهاست. آیا مسیر را درست آمدهاست یا خیر. در واقع با کسب آگاهی، گویی پردهها از جلوی چشمان انسان کنار میرود و میتواند واقعیتها را ببیند. اما آیا این امر میتواند او را به مقصد برساند؟ جواب واضح است، خیر. چنین شخصی مانند چشمهای است که اندازه آن به اندازه یک گودال یک متری میباشد که تنها میتواند عدهای را سیراب کند اما هیچ آبادانی به همراه ندارد و در اینجا است که امر دوم یعنی اختلاف پتانسیل درونی و بیرونی مطرح میگردد.
شخصی که آگاهی کسب کردهاست باید خود را مجدداً بسازد و ضعفها و نواقص وجودی خویش را کامل کند و در مسیر تغییرها گام بردارد. تغییر در تفکر، نقطه تحمل، صفات گذشته و تغییر در جهت ارزشها را انجام دهد تا ذرهذره تبدیلات صورت گیرد. وقتی که تبدیلات انجام شد آن زمان است که چشمه به جوشش درآمده و رودها از او جاری میگردد. انسانی که جوشان شود از خودش زایش و تولید دارد و مانند رودهایی که آبادانی میآورند، چنین انسانهایی هم باعث احیا میشوند. آنها دیگر مسائل و مشکلات را لعنت خداوند نمیدانند بلکه کامل کننده خویش میدانند و مانند رودی خروشان مشکلات را در هم میشکنند و به مسیر خود برای رسیدن به هدف ادامه میدهند.
نویسنده و رابط خبری: راهنما همسفر شکوفه
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوم)
عکس: همسفر سمیه، مرزبان خبری
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
341