English Version
This Site Is Available In English

تیتر وادی نشان از رحمت خداوند دارد

تیتر وادی نشان از رحمت خداوند دارد

یازدهمین جلسه از دور پنجاه و دوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ به نمایندگی پرستار، با استادی راهنما مسافر رضا، نگهبانی همسفر محمد و دبیری مسافر مجتبی، با دستور جلسه " وادی یازدهم و تاثیر آن روی من" و در ادامه "تولد سومین سال رهایی مسافر مهدی" شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان، رضا هستم یک مسافر؛

سپاسگزار خداوند هستم که امروز در خدمت شما هستم و سپاسگزار آقای مهندس و خانواده محترمشان هستم که قطعا بودن من در این نقطه به وجود ایشان برمی‌گردد و زحماتی که ایشان کشیده‌اند و از خودگذشتگی که ایشان انجام داده‌اند، امیدوارم که همیشه قدردان و سپاسگزار باشم.

خب دستورجلسه امروز دارای دو بخش است که بخش اول در مورد وادی یازدهم صحبت خواهیم کرد و در بخش دوم سومین سال رهایی مهدی عزیز است که من از ایشان می‌خواهم بایستند که دوستان تشویقشان کنند؛

خب وادی یازدهم می‌گوید که چشمه‌های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می‌رسند؛ به نظرم تیتر وادی هم نویدبخش است و هم نشان از رحمت خداوند دارد و تیتر این وادی دارد می‌گوید تو هرکسی که که هستی و هرچیزی که هستی و اگر حتی یک قطره هم که باشی فقط کافی است که خودت را خروشان کنی و فقط کافی است که در درون خودت یک جوششی به وجود بیاوری و از هرجایی که الان قرار داری فقط شروع به حرکت کردن کنی و آن جوشش خودت را حفظ کرده و آهسته و پیوسته به مسیر ادامه بدهی قطعا در آینده بحر و اقیانوس نصیب تو خواهد شد؛ هرکسی باشی و هرچقدر تخریب داشته باشی برای هستی مهم نیست هرچقدر بهم ریخته‌ای و هرچقدر فساد کرده‌ای و هرچقدر کوتاهی کرده‌ای مهم نیست هرخطایی کرده‌ای امروز میتوانی خودت را ببخشی و با الهام گرفتن از این وادی یک حرکت آهسته و پیوسته به سمت نور انجام بدهی مطمئن باش که در ادامه بحر و اقیانوس نصیب تو خواهد بود و آنجا آرامش نصیب تو خواهد بود و آرامش نصیب زندگی‌ات خواهد بود. 

حالا من از تاثیر وادی روی خودم بخواهم بگویم اینکه حرکت کردن واقعا خیلی سخت است، یک روزهایی درد داری و گرفتاری و یک روزهایی عزیزت از دستت رفته و یک روزهایی زن تو در بیمارستان است و هر روزی که ما می‌خواهیم بیاییم و حرکت را ادامه بدهیم و جوشش را به وجود بیاوریم یک اتفاقی می‌افتد و شاید هر روزش واقعا یک قصه‌ای داریم و حالا بعضی‌ها چندتا قصه در هر روز دارند ولی می‌خواهم این را بگویم با وجودی که نیروهای تاریکی از پشت پرده مدام می‌آیند که من و تو را به‌هم بریزند‌ و مدام می‌آیند ته دل من و تو را خالی کنند و مدام می‌آیند که من و تو را اذیت کنند و برای ما چالش و دست‌انداز به وجود می آورند ناامیدی و منیت و ترس و انواع و اقسام حس‌های منفی که استاد امین در مثلث جهالت به آنها اشاره می‌کنند برای من هر روز به وجود می‌آورند که امروز من فقط از حرکت بایستم من امروز جوشان نباشم و خروشان نباشم؛

 نیروی منفی می‌داند اگر تو یک روز به این دوچرخه رکاب نزنی نه تنها متوقف می‌شوی بلکه سقوط خواهی کرد ، آن نیرو این مطلب را می‌داند و به قشنگی هم می‌داند اما این نور که چه در دل تازه واردی که امروز آمده و چه ما که بیشتر آمده‌ایم روشن شده باید با این جرقه امید موتور ما به حرکت در بیاید و باید جوشش ما را حفظ کند تا آرام‌آرام ما بتوانیم این تخته سنگها را کنار بزنیم و مطمئن باشیم که رحمت خداوند شامل حال تک‌تک ما می‌شود، البته شامل حال کسانی می‌شود که قدم بردارند و کسانی که حاضر شوند بهای خودشان را بپردازند.

جوشش چطوری اتفاق می‌افتد؟

همین که تو با تمام مشکلات داری خودت را سرساعت به اینجا میرسانی یعنی داری جوشش را به وجود می‌آوری، همین که تو مرتب سی‌دی می‌نویسی یعنی داری این خروشان بودن خودت را حفظ می کنی، همین که فرامین راهنما را انجام می‌دهی و با وجود یک هفته کارکردن که خستگی می‌طلبد جمعه را استراحت کنی ولی تو از رختخواب کنده و می‌آیی به آنجا تو داری خودت را به خروشان بودن تبدیل می‌کنی و ادامه این روند درهای رحمت خداوند رو باز می‌کند اگر امروز هر گرفتاری در زندگی تو هست خدا می‌گوید از رحمت نا امید نشوی ؛

مطمئن باش که به زودی این درها باز خواهد شد و باغهای سرسبزی نصیب تو شده و اتفاقات شگفت انگیزی در مسیر نصیبت می‌شود و آرامشی نصیب ما می‌شود که دویدن در بیرون از چهارچوب کنگره ما را به آنها نمی رساند بلکه تلاش در اینجا و تلاش در صراط مستقیم ما را به آن جایگاه می‌رساند. 

در قسمت دوم دستورجلسه هم به مهدی عزیز خیلی تبریک می‌گویم که از وقتی به کنگره آمد علارغم همه مشکلاتی که مثل من و دیگران داشت واقعا هدفش را انتخاب کرد و هدفش را بزرگ هم انتخاب کرد و پای هدفش هم ایستاد و اگر هفته پیش شال راهنمایی گرفت که امروز دارد با شال تولدش را می‌گیرد و شاید این هم پاداشی است از طرف نیروهای الهی این نویدی است برای تک‌تک بچه‌هایی که امروز اینجا نشسته‌اند که ببینند حاصل این تلاش به بحر و اقیانوس می‌رسد؛

اگر شما هم امروز هدفی انتخاب کرده و در جهت آن حرکت کنی قطعا اینجا ما یک‌روز برای شما هم جشن تولد می‌گیریم و همه می ایستند و به افتخار تو دست می‌زنند.

به مهدی خیلی تبریک می‌گویم از جمله رهجویانی بود که اوایل خیلی به هم ریخته بود و از لحاظ ذهنی و جسمی خیلی تخریب داشت ولی خودش و راهش را زود پیدا کرد و فرمانبرداری کرد، و رهجوی کنگره بود و این رهجوی کنگره بودن یکی از محاسنش بود؛ حالا شاید من با آن ناخالصی‌های خودم می‌خواستم رهجو را برای خودم پرورش بدهم ولی انکار بعضی از رهجوها گیرایی بهتری دارند و می‌فهمند که مسیر و منبع نور جایی دیگر است و راهنما یک انگشت اشاره و یک تابلو است ، راهنما خودش انسان است و قابلیت خطا رفتن را دارد و اگر راهنما خطا کرد نباید رهجو مسیر خودش را گم کند و باید به سمت نور حرکت کند و مهدی این را فهمید و درست حرکت کرد و در لژیون بود و دبیر پارک بود و عملکرد خوبی هم داشت و پاداشش هم شال راهنمایی است که گرفته و امروز اینجا ایستاده؛

به او تبریک می‌گویم و در اصل باید همه رهایی‌ها را به آقای مهندس تبریک گفت که ایشان و خوانواده محترمشان از خود گذشتگی کردند و همینطور تمام خدمتگزاران کنگره و تک‌تک شما که نقشی موثر در این رهایی دارید، به همسفر ایشان تبریک می‌گویم که قطعا ایشان هم بسیار ازخودگذشتگی کردند که مهدی سفری موفق داشته باشد .

انشاالله که مبارک همه ما باشد‌.

 

خلاصه سخنان مسافر مهدی:

سلام دوستان مهدی هستم مسافر

خیلی خوشحالم که امروز در این جایگاه در خدمت شما عزیزان هستم .

از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم که از همه چیز خود گذشتند و چنین بستری را فراهم نمودند.از راهنمای عزیزم آقا رضا تشکر‌می‌کنم که واقعا کمکم کردند و زحمات ایشان است که امروز دز این جایگاه قرار دارم. خیلی نمی‌خواهم از گذشته سخن بگویم، اصلا حال خوبی نداشتم و زمانی که به کنگره آمدم الگو ها را دیدم و پیش خودم گفتم که حتما من هم می‌توانم .

تولد ‌ها برای تازه‌واردین و سفر اولی ها یک پیام است که صبر‌ کنید و هر‌کاری که راهنما می‌گوید را انجام دهید قطعا حالتان خوب می‌شود و به نتیجه میرسی و خیلی اتفاقات خوبی که اصلا فکرش را هم نمیکنی برایت می‌‌افتد.

امیدوارم کسانی که هنوز راه را نیافته اند لطف خداوند شامل حالشان شود و راه را بیابند.

از این که به صحبت های من توجه کردید ممنونم.

خلاصه سخنان همسفر:

سلام دوستان، پریسا هستم همسفر؛

خیلی خوشحالم که اینجا هستیم و حالمان خوب است . از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم،از راهنمای مسافرم آقا رضا تشکر‌ می‌کنم و امیدوارم تمام شال های خدمتی کنگره را روی شانه های مسافرم ببینم و لذت ببرم .

ممنون که به سخنانم توجه نمودید.

 

 

ثبت تصاویر: مرزبان خبری مسافر امیرحسین 

تایپ و بارگزاری و ارسال و تهیه و تنظیم: وبسایت نمایندگی پرستار 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .