زمانی که همه جای هستی نور بود از میان این سفیدی نقطهای تاریک شروع به رشد کرد و اهریمن خطرناکترین سلاح را برای نابودی انسان به کار گرفت؛ یعنی خمر و انسان از فرمان الهی سرپیچی کرد و وارد تاریکیها شد. وقتی انسان از فرمان الهی سرپیچی کند دیگر الهامات خیر و مثبت کمرنگ میشوند و هر چه بیشتر زمان میگذرد بیشتر در اعماق ظلمت فرو میرود.
در این زمان انسان یک راه بیشتر ندارد و آن هم چنگ زدن به ریسمان الهی و اجرای قوانین آن میباشد. قوانینی که همه انسانها آن را قبول دارند. اگر ذرهذره این قوانین الهی را اجرا کنیم میتوانیم زندگی بهتر و آرامی داشته باشیم.
حال ما این قوانین را در کنگره ۶۰ در قالب چهارده وادی آموزش میگیریم و اکنون به وادی یازدهم رسیدهایم. اگر ۱۰ وادی گذشته را بهخوبی آموزش دیده و اجرایی کرده باشیم میتوانیم وادی یازدهم را که میگوید چشمههای جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس میرسند را آموزش ببینیم و اجرایی کنیم. در اینجا منظور از چشمه جوشان انسانی است که جوشش دارد، حرکت دارد و در حال آموزش است.

حال برای اینکه انسان بتواند حرکت صعودی به طرف ارزشها داشته باشد نیاز به دو پارامتر دارد؛ یکی منابع اطلاعاتی صحیح که ما آن را در کنگره با گذراندن کلاسهای آموزشی و صحبتهای مهندس دژاکام در قالب سیدیهای آموزشی دریافت میکنیم. دومین پارامتر اختلافپتانسیل درونی و بیرونی برای کسب انرژی است. در انسان تمثیل اختلاف ارتفاع و جوشش آب از یک نقطه یا چند نقطه میباشد و در انسان اینگونه شکل میگیرد که اگر ما از نظر درونی و بیرونی جایگاه خود را به طرف ارزشها تغییر دهیم و صعود کنیم در ما انرژی ایجاد میشود. مثل فردی که در شغل خود پیشرفت کرده و ترفیع پیدا کند یا فردی که در کنگره سفر اول را بهخوبی به پایان میرساند و وارد سفر دوم که شناخت خود است میشود.
البته این موضوع میتواند به شکل عکس و در جهت منفی هم باشد و حرکت به طرف منفی یا ضدارزشها باشد. مثل کسی که در گروه مافیا جایگاهش تغییر میکند و انرژی میگیرد؛ ولی نوعی انرژی که پایان خوبی ندارد و در درازمدت شخص به باتلاق فرو میرود.
حال برای اینکه انسان همیشه ایجاد اختلافپتانسیل نماید و انرژی کسب کند باید حرکت کند؛ حرکتی که به سمت ارزشها و رو به بالا باشد.

برای اینکه انسان زندگی خوبی داشته باشد و تبدیل به چشمه جوشان گردد بایستی همیشه در حال دریافت و بازپرداخت باشد. یعنی آموزش بدهد و آموزش بگیرد. اگر اینگونه باشد چشمههای جوشان او تبدیل به رود خروشان میشود و رودی که خروشان باشد دیگر مهم نیست چه در سر راهش قرار دارد؛ قلوهسنگ باشد یا صخرهای بزرگ، کوه باشد یا بیابان، همه را پس میزند و به بحر و اقیانوس میرسد.
انسان هم بایستی بداند که هیچگاه مسیر زندگی هموار و صاف نیست و باید از نظر دانایی و آگاهی (تفکر، تجربه و آموزش) در حال دریافت باشد تا منبع چشمه او خالی نشود که بتواند مثل رودی که خروشان است و موانع را پشت سر میگذارد عمل نماید؛ تا در آخر به اقیانوس که آرامش انسان است برسد.
تعادل قانون است اما افراط و تفریط خواست اهریمن.
نگارنده: راهنمای تازهواردین مسافر مهدی
تایپ و تنظیم: مسافر محمود
نمایندگی کاسپین
- تعداد بازدید از این مطلب :
276