English Version
This Site Is Available In English

سلامت جسم با ورزش

سلامت جسم با ورزش

جلسه سوم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ لژیون آبیک با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر حامد با دستور جلسه جهان‌بینی در ورزش روز سه‌شنبه ۷ آذر ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

از نگهبان و دبیر محترمشان تشکر می‌کنم که اجازه دادند در این جایگاه حضورداشته باشم؛ قبل از اینکه بخواهم صحبتم را شروع کنم اول به آقا سامان تبریک می‌گویم، دوم به همه عزیزانی که برای این شعبه زحمت کشیدند خسته نباشید عرض می‌نمایم. برپایی یک شعبه کار آسانی نیست، به همه شما عزیزان خدا قوت می‌گویم.

در مورد دستور جلسه جهان‌بینی در ورزش؛ من قبل از کنگره ورزش می‌کردم، گاهی فوتبال بازی می‌کردم و قبل از رفتن مواد مصرف می‌کردم. فقط به‌قصد برد می‌رفتم و بیشتر مواقع من مصدوم بودم یا دستم می‌شکست یا تاندون‌هایم کش می‌آمد؛ تا اینکه وارد کنگره شدم و یک سری آموزش‌ها را دیدم و این جهان‌بینی را پیدا کردم که برای سلامتی خودم ورزش کنم.

کم‌کم این بهتر شد تا اینکه رفتیم پارک طالقانی برای ورزش کردن؛ تیم ما قوی بود و از ۴۸ تیم به ۸ تیم پایانی رسیده بودیم. همه فکر می‌کردند که ما قهرمان می‌شویم ولی یک سری مشکلاتی داشتیم و منیت خودمان باعث شد که بازی را ببازیم. این دو سه سالی که در کنگره بازی کردم، فهمیده بودم برای چه چیزی بازی می‌کنم ولی این جمعه یک مقدار بهم ریختم؛ البته نه اینکه اعتراضی داشته باشم یا حرف بدی گفته‌شده باشد ولی از خودم راضی نبودم.

این بازی‌ها باعث شد که نقطه تحملم بالاتر برود. در کنگره ۶۰ گفته می‌شود برای اینکه انسان به درمان برسد سه مؤلفه جسم، روان جهان‌بینی باید به تعادل برسد و به‌اندازه یکدیگر هم رشد کند. ورزش در کنگره از یک سری مشکلاتی که برای شعبه آکادمی پیش آمد، شروع شد. بچه‌ها در پارک با یک توپ پلاستیکی شروع به بازی کردند و الآن در کنگره ۱۴ رشته ورزشی داریم.

تمام این‌ها به خاطر این است که من سلامت جسم خود را به دست بیاورم. جسم مثل ماشین می‌ماند ولی فرق آن، این است که از ماشین هرچقدر بیشتر استفاده کنید مستهلک می‌شود ولی انسان هرچقدر راکد بماند مستهلک می‌شود. بیشتر آسیب‌هایی که قبل از کنگره می‌دیدم به خاطر این بود که ذهنم و جسمم روی تعادل نبودند؛ یعنی ذهن من چیزی از جسم می‌خواست ولی جسم توانایی انجام آن را نداشت.

کم‌کم یاد گرفتم که اگر بخواهم ورزش کنم باید اول بدنم را گرم‌کنم، نه اینکه یک‌دفعه فشار زیادی به آن بیاورم؛ این‌ها همان نقطه تحمل است. یاد گرفتم ورزش برای سلامتی خودم است. گفتن این حرف خیلی راحت است ولی وقتی آمدی باختی و ناراحت نشدی و گفتی من فقط آمده‌ام ورزش کنم، آن موقع مهم است.

ذات انسان یک موجود فراموش‌کار است. من باید ببینم هدفم از خلقت چه چیزی است و برای چه به وجود آمده‌ام؟ این جسم وسیله‌ای است که من را به‌فرمان عقل برساند. من همیشه می‌خواهم بهترین باشم، آدم می‌تواند بهتر از بقیه باشد ولی بهترین مخصوص خداوند است؛ مثلاً آقا محمد جام را هم گرفتی، قهرمان نیز شدی، چه چیزی می‌دهند؟

کسی می‌تواند جایگاهی را به دست بیاورد و قهرمان شود که آن جایگاه را بیشتر از همه دوست داشته باشد و به خاطرش بیشتر تلاش کند. من می‌خواهم راهنما شوم، باید به خاطر راهنما شدن بیشتر تلاش کنم و یادم نرود در این مسیر هدفم چه چیزی است. خیلی وقت‌ها یادم می‌رود اصلاً برای چه چیزی به دنیا آمدم. جهان‌بینی در کنگره برای این است که من یاد بگیرم چگونه زندگی کنم. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید، ممنونم.

تایپ: مسافر حسین
ویراستاری و ارسال: مسافر فرید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .