جناب مهندس در سیدی «تطبیق» گفتند: تطبيق، مانند آموزگاریست که به ما درس میدهد، در مورد آنچه اجازه گفتن آن به ما داده نشده نباید سخن بگوییم. باید حرف را در زمان، مکان و با کلام مناسب مطرح کنیم. انسانها در زمانهای مختلف شرایط روحی متفاوتی دارند. وقتی فردی چکش برگشت خورده، در آن زمان طلب پول از او هرچند به مقدار کم، رفتار درستی نمیباشد؛ اما همان فرد در شرایط روحی مناسبتر میتواند بهتر در مورد خواسته ما تفکر کند، همچنین باید با ادبیات مناسب و در بهترین شرایط کلام خود را بیان کنیم.
انسانها هرکدام ظرفیتهای خاصی دارند، بیان هر موضوعی به هرکس به اندازه ظرفیت وجودی اوست تا بتواند آن را تحمل کند. گروهی از مردم خواص و گروهی دیگر عوام هستند؛ زیرا انسانها از جهت دانش و آگاهی باهم متفاوتند، زمانیکه میخواهید با کسی صحبت کنید به درون شخص نفوذ و از نظر شرایط روحی او را درک کنید. هركس دارای ظرفيت متفاوتیست و نمیشود همه مسائل را به روشنی به همه بيان کرد. نمیتوانیم همهچیز را برای همگان بازگو کنیم؛ زیرا باید اشخاص ظرفیت پذیرش حرفها را داشته باشند، ممکن است حرفی که زده میشود روی آنها اثر منفی و مخربی بگذارد. انسانها از نظر دانش، علم و شخصیت نیز با یکدیگر تفاوت دارند و ما گاهی اوقات حرفهایی را بیان میکنیم که در دیگران ایجاد پریشانی میکند، پس زمانیکه میخواهیم صحبت کنیم باید این عوامل را در نظر بگیریم.
خویش صورآشکار و خویشتن صورپنهان است، انسان یک شخصیت واحد نیست، او به سه قسمت: نفس اماره، نفس لوامه و نفس مطمئنه تقسیم میشود. همه انسانها در تلاشاند تا صور آشکار و پنهان آنها در جهت ارزشها یکی شود. انسانهایی که درون و بیرونشان متفاوت است همیشه در عذاب هستند و برای خود مشکلاتی را ایجاد میکنند. هرگاه صورآشکار انسان صحیح شود صورپنهان هم کمکم شروع به صحیح شدن میکند، مانند کسانی که به کنگره میآیند تا درمان شوند، اول سعی میکنند ظاهر خود را مرتب و آراسته کنند و بعد کمکم صور پنهانشان هم آراسته میشود و میتوانند به درمان برسند. هدف نهايی کنگره این است که خویش و خویشتن به تطبیق واقعی برسد؛ یعنی صورآشکار و پنهان یکی شود که البته این کار بسیار دشواریست.
برای اینکه درون و بیرون انسان با یکدیگر مطابقت داشته باشد، ابتدا باید اعمال ضدارزشی خود مانند اعتیاد، دروغگویی، کینه، تنفر، حسادت و ... را که به آنها مبتلاست و قصد پنهانکردن آنها را از دیگران دارد، در خود شناسایی و تشخیص دهد، و پس از شناخت آنها به منظور برطرفکردن و حل مسائل در خود، تزکیه و پالایش نماید؛ تا خود را از این ناخالصیها و موارد ضدارزشی صیقل دهد. هنگامیکه این اتفاق رخ دهد و انسان با تزکیه و پالایش وجود خود را صیقل دهد، درون و بیرون او و یا به عبارتی صورآشکار و پنهانش با یکدیگر تطبیق پیدا خواهد کرد و آن زمان است که به آرامش خواهد رسید.
ما بايد از خودمان شروع كنيم. شناختن خویش مهمترين مسئله است؛ پس ابتدا بايد روی خودمان كار كنيم، خودمان را بشناسيم، ظرفيت را در خود بالا ببريم، آموزشها را دريافت نماييم، بتوانيم در زمان و مکان مناسب كلام مناسب داشته باشيم؛ تا بتوانيم به درون انسانها نفوذ و خواستهها و تمایلات آنها را بشناسیم.
برای تطبیق درون و بیرون، انسان باید با تمرین و آموزش اشكالات درونی خود را بیرون بکشد و روی آنها تمرکز و آنقدر تمرین کند تا بهطور کامل صیقلی شود؛ در این شرایط است که انسانها میتوانند بذرهای خوب در وجود خود بکارند و اگر زمین وجودی خود را آماده کنند، القا و الهام هم به سراغ آنها میآید و به آنها کمک میکند. ما زمانی میتوانیم به درون دیگران نفوذ کنیم که خود را خوب بشناسیم سپس به شناخت دیگران و کمک به آنها بشتابیم. تا زمانیکه ندانیم در چه درجهای از تصفیه قرار داریم نمیتوانیم به دیگران کمک کنیم. گفتهها باید عین عمل یکسان باشد، به آنچه میگوییم عمل کنیم تا بتوانیم دو صور خود را با هم تطبيق دهیم.
به قلم: همسفر ندا رهجوی همسفر سعیده راهنمای لژیون دوازدهم
ویرایش و ارسال: همسفر مهسا رهجوی همسفر اکرم راهنمای لژیون یازدهم
رابط خبری: همسفر زهرا راهنمای تازهواردین
همسفران نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
287