جلسه هشتم از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰، ویژه نمایندگی پرند به استادی راهنما همسفر سمیرا و نگهبانی راهنمای تازهواردین همسفر حمیده و دبیری همسفر اکرم با دستور جلسه "جهانبینی در ورزش" روز سهشنبه به تاریخ ۷ آذر ماه ۱۴۰۲ راس ساعت ۱۴ شروع به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدای خودم را شاکرم که در این جایگاه قرار دارم از ایجنت محترم، مرزبانها، نگهبان جلسه و خانم الهه عزیز که من را قابل دانستند تا در این جایگاه خدمت کنم ممنون و سپاسگزارم، خدا را شکر میکنم امروز در این جایگاه هم آموزش میدهم و هم آموزش میگیرم. درباره دستورجلسه جهانبینی و ورزش این دوتا باهمدیگر آمدهاند، جهانبینی یعنی افکار ما، حس ما، ادراک من سمیرا، حسی که من از جهان و نسبت به کل هستی دارم. من سمیرا باید برای هر چیزی جهانبینی داشته باشم؛ اگر جهانبینی داشته باشم ورزش به من انرژی میدهد و من آن انرژی را دریافت میکنم؛ وقتی جهانبینی دارم در تمام مراحل زندگیم آرامش دارم. و من علم جهانبینی را در کنگره ۶۰ یاد گرفتم.
آقای مهندس میگوید یک تازه وارد وقتی وارد کنگره ۶۰ میشود باید تا دو ماه در پارک حضور نداشته باشد؛ چون باید در جلسات و لژیونها باشد و از علم جهانبینی با خبر باشد، قوانین جهانبینی و کنگره ۶۰ را بداند، جهانبینی به من نشان میدهد که رفتار و کردار من چگونه است؛ وقتی من در پارک قرار میگیرم آن عملکرد من نشان میدهد که من چقدر این جهانبینی را یاد گرفتم.
آقای مهندس میگوید ما در کنگره حضور پیدا میکنیم تا علم جهانبینی را یاد بگیریم؛ چون اولین قدم من، این است که به خودم و دیگران ضربه نزنم؛ وقتی که جهانبینی را یاد میگیرم و در پارک حضور پیدا میکنم باید با احترام و با محبت رفتار کنم، هم برای تیم خودم و تیم مقابل که در مسابقات حضور دارند؛ اما اگر من جهانبینی نداشته باشم هیچوقت نمیتوانم ورزشکار خوبی باشم و در ورزشهایم موفق باشم.
من سمیرا؛ اگر جهانبینی را یاد بگیرم نه تنها در ورزش؛ بلکه در هر جایگاهی از کنگره که خدمتگزار باشم، مربی والیبال یا مربی تنیس روی میز و ... یا هر جایگاه دیگر اگر بلد باشم میتوانم آن انرژی را برگردانم؛ وقتی یک تازه وارد میآید در کنار من در پارک قرار میگیرد باید بتوانم انرژی را بهش برگردانم و به او کمک کنم، تا به حس و حال خوب برسد. ما باید از جسم و بدنی که خداوند به من داده مواظبت کنم و باید ورزش کنم حتی شده دقیقه، نیم ساعت پیادهروی کنم.
آقای مهندس میگوید بعضیها میگویند پیادهروی ورزش نیست! نه ورزش است؛ حتی فراتر از ورزش؛ اگر میخواهیم جایی برویم سریع اسنپ میگیریم، یا با آژانس میرویم یا با ماشین میرویم یک جاهایی باید پیادهروی کنیم؛ وقتی من سمیرا ورزش میکنم یا پیادهروی میکنم خودم حس میکنم، یکسری موادهایی روی سیستم بدن من دارد تولید مو جسم من ریکاوری میشود، من همسفر؛ وقتی در منزل بدون تحرک باشم و قدر سلامتی جسم خود را ندانم یک فرد بیمار و مریض میشوم و آن سیستم بدن موادهایی که میخواهد تولید کند تولید نمیکند و همینجا است که تمام بیماریها در وجود من سرایت میکند.
آقای مهندس چرا میگوید ورزش تفکر دارد؛ چون سالها مسافرهایمان در تخریب مصرف مواد مخدر بودند حتی من همسفر افکار منفی داشتم؛ پس اگر من در پارک قرار میگیرم باید باادب و با احترام باشم و خودم را محک بزنم و ببینم چقدر من جهان بینی را یاد گرفتم؛ حتی در پارک حضور داشتن خودش جهانبینی است و اینکه من چقدر روی جهانبینی خودم کار کردم در پارک معلوم میشود چون پارک فضایش باز است. درست است الان روی این صندلیهای کنگره نشستهایم و لژیون است؛ ولی پارک فضای بازی است؛ پس اگر من همسفر در پارک حضور پیدا میکنم؛ حتی باید مراقب پوششم باشم چون در مسیری که من میآییم و میروم مسافرهایی هستند که تازه دو ماه آمدهاند و حالشان خراب است؛ پس من همسفر باید نوع پوشش و آرایش من در پارک مناسب باشد.

من آن اوایل یک روز پارک بودم آن اوایل بود که حجاب را خانمها برمیداشتند آقای مهندس پیام داد به مرزبانهای پارک گفتند: هر کسی در ورودی پارک که میآید باید حجاب داشته باشد و کنگرهای بیاید؛ وقتی که از اینجا رفت دیگر به ما ربطی ندارد؛ وقتی ما در مسیر کنگره هستیم باید کنگرهای باشیم، کنگرهای رفتار کنیم و مخصوصا پارک که فضایش باز است. برای ما لژیون سیگار و لژیون تغذیه است، انواع و اقسام ورزشها است تا برویم و از آنها استفاده کنیم. من خودم سفر نیکوتین را در پارک طالقانی شروع کردم؛ وقتی یک روز رفته بودم برای ورزش صبح خیلی زود بود خیلی خلوت بود من هم خیلی درد و عذاب میکشیدم از اینکه مصرف داشتم بارها میخواستم با سقوط آزاد بزارم کنار دو ماه، سه ماه میگذاشتم؛ ولی بعد از دو سه ماه بیرون میرفتم با اولین تعارف برگشت میخوردم؛ چون بدنم نیاز داشت ولی پارک رفتم و درمان شدم. آنجا بود که من به درمان رسیدم من هر هفته نه؛ ولی شاید یک هفته در میان حداقل خودم را میرساندم و در پارک خیلی درسها است.
این جهانبینی در ورزش فراتر از چیزی است که ما داریم میبینیم واقعا تفکرهای بزرگی است چون درس های زیادی دارد؛ وقتی وارد پارک میشویم اصلا باورت نمیشود که مسافرهایی که به این زیبایی و قشنگی ورزش انجام میدهند یه روزی مصرف کننده بودند. انشالله بتوانیم همیشه این مسیر پارک را حمایت کنیم، الان پارک هم تغییر کرده و بتوانیم در پارک حضور داشته باشیم و از آموزشهای پارک بهرهمند بشویم. آقای مهندس میگوید ما یک مثلث جسم، روان و جهانبینی داریم این سه تا باهمدیگر به تکامل میرسند. من سمیرا؛ اگر جسم سالم داشته باشم و روان آرام، جهانبینی من رشد میکند؛ اگر جسم سالمی نداشته باشم جهانبینی هم ندارم و در زندگی هم خانم موفقی نیستم. پس همین پارک و کلاسها هستند که جهانبینی من را تغییر میدهد. ممنون و سپاسگزارم که به صحبتهای من توجه کردید.
لژیون خدمتگزار: لژیون سوم راهنما همسفر الهه
تایپ: همسفر شيوا رهجو راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
عکاس: مرزبان خبری
ارسال: همسفر جمیله رهجو راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
396