اولین جلسه از دوره سیام سری کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران نمایندگی صائب تبریزی به نگهبانی همسفر معصومه، دبیری همسفر رقیه و استادی اسیسانت همسفر ناهید با دستور جلسه «جهانبینی در ورزش» در روز دوشنبه ۶ آذر ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکر و سپاسگزارم که این توفیق نصیب من شد تا در خدمت شما عزیزان باشم تا در کنار هم یک جلسهای پر از شادی، نشاط و آموزش داشته باشیم و از ایجنت محترم، مرزبانان عزیز و نگهبان جلسه سپاسگزارم که به من این فرصت را دادند تا در این جایگاه خدمت کنم.
تبریک عرض میکنم خدمت راهنمایان، راهنمایان تازهواردین و همگی همسفران که خداوند به ما محبت داشته و قسمت کرده تا در کنگره حضور داشته باشیم و درس بگیریم، چیزهایی که بلد نبودیم را فرا بگیریم و از جنگ و تاریکی به طرف آرامش و نور حرکت کنیم.
از بنیان کنگره ۶۰ سپاسگزارم که اگر ایشان نبودند و این راه را کشف نکرده بودند، نمیدانم الان من همسفر در چه مسیری بودم و چه بلایی بر سر ما و عزیزانمان میآمد، پس تشکر میکنم از ایشان و خانواده محترمشان که خودشان را وقف خدمت به انسانهای دردمند کردند.
امیدوارم که ما هم یک نقطه کوچک مثل این عزیزان باشیم و راهشان را ادامه دهیم و هدف همه ما این باشد که هم خودمان به آرامش برسیم و هم به بقیه انسانهایی که در آرامش نیستند، کمک کنیم تا به آرامش برسند و نوری باشیم که به مسیر انسانها روشنایی بدهیم، انشالله کنگره جهانی شود و همه انسانها در نقاط مختلف دنیا بتوانند از آن بهرهمند شوند.
دستور جلسه امروز ما در مورد جهانبینی در ورزش است؛ اولین درسی که در کنگره به ما میدهند، جهانبینی است و همچنین در مدارس و دانشگاهها بحث جهانبینی بیشتر بود، اما متوجه صحبت و بحث نبودیم و وقتی استاد امین با سادهترین روش جهانبینی را برای ما تعریف کردند و گفتند که جهانبینی آن دید و نگاهی است که من نسبت به جهان درون و جهان بیرون از خودم دارم، آن برداشت، احساس و دریافتی که من از جهان درون و بیرون خودم دارم.
همانطور که میدانید آقای مهندس در زمانی که روش DST را برای طراحی کردند، در کنار آن صورت مسئله اعتیاد را نیز برای ما شکافتند و وقتی صورت مسئله اعتیاد شکافته شد ما در مسیر قرار گرفتیم، مصرفکنندگان ما با روش DST با مقدار و در زمان معین به راحتی طی مدت ده یا یازده ماه توانستند به رهایی برسند، چون جسم این افراد به تعادل رسید و زمانی که جسم به تعادل میرسد، روان هم خواه یا ناخواه به حالت تعادل میرسد، وقتی من که مصرف کننده نیستم سر یا دندانم درد کند، روانم هم بههم میریزد و اصلاً حوصله مهمانی یا صحبت کردن حتی با فرزندانم را هم ندارم، چون جسم من درگیر است و روان مرا هم درگیر کرده است، وقتی مصرفکنندگان ما در این جا به راحتی درمان میشوند، وقتی جسم آنها درمان شد روان هم به تعادل میرسد و آقای مهندس در کنار این به تعادل رسیدن ورزش را هم قرار دادند، چون همانطور که میدانید ورزش باعث ترشح هورمونهای شادی و نشاط در درون من میشود، زمانی که من تصمیم میگیرم که ورزش یا حتی پیادهروی کنم و به آن عمل میکنم، حالم خیلی خوب میشود ولی اگر این کار را انجام ندهم و به حرف جن درونم گوش کنم که میگوید حالا امروز کمی بیشتر استراحت کن، حال من خیلی بد میشود.

پس برای اینکه در این رهایی افراد به تعادل بالاتری برسند، آقای مهندس ورزش را هم در کنار آن قرار دادند تا جسم من به تعادل بیشتری برسد، حالا جسم و روان من به تعادل رسید، ورزش را هم انجام میدهم و مسئله دیگری که در اینجا مطرح است، جهانبینی است و اکثر ما علم زندگی کردن را بلد نبودیم.
آقای مهندس در سیدی علم چقدر خوب در مورد زندگی صحبت میکنند و به ما میگویند که کجای کارمان اشتباه یا درست است؟ مسافران ما و حتی خود ما نیز علم زندگی را بلد نبودیم که به اینجا رسیدیم، اگر بلد بودیم که در آرامش زندگی میکردیم وقتی یک انسانی آرامش ندارد وارد حواشی شده و فرافکنی میکند و یک مسئله کوچکی که پیش میآید آن را تقصیر دیگران میاندازد، چون دیدگاه و فکر درستی ندارد وقتی فکر من درست نباشد، حس من هم آلوده میشود و حس ممکن است به یک مکان، انسان یا حتی حیوان و ... آلوده شود و آرامش از من گرفته شود.
زمانی که جهانبینی ما بالا میرود به صحبتها و انتقادهای دیگر افراد نسبت به خودمان اهمیتی نمیدهیم و حتی دلمان برایشان میسوزد که چقدر در درونشان آتش دارند، دیدگاه من قبل از کنگره این نبود و اگر یک نفر حرفی به من میزد شاید جوابش را نمیدادم و حتی اگر به من توهین هم میکردند من توهینی به آنها نمیکردم، اما در درون خودم ناراحت میشدم و با خودم تا چند روز کلنجار میرفتم که چرا این حرف را به من زد؟ چرا من هیچ کاری نکردم و نمیتوانم جوابش را بدهم؟
خودم را همیشه سرزنش میکردم و این باعث میشد که آرامش و تعادل من از بین میرفت و نمیتوانستم به امور خانه رسیدگی کنم یا با مردم جامعهام بتوانم درست رفتار کنم، خودم را کنار میکشیدم و همیشه در این مجالس خودم را قایم میکردم تا مبادا کسی بیاحترامی به من کند و من نتوانم جوابش را بدهم و از آن مجلس هرگز بهرهای نمیبردم و به این صورت به خودم ضربه میزدم، اما الان با آموزشهای کنگره اصلاً این مسائل برایم اهمیتی ندارد و دیدگاه من نسبت به انسانها، جامعه و هر چیزی که با آن سروکار دارم تغییر کرده است و از هیچکسی رنجیده نمیشوم، حتی به کسی طلبکار یا بدهکار نیستم و طوری رفتار میکنم که نه به خود و نه به دیگران صدمهای وارد نشود و من اینها را از آموزشهای آقای مهندس، استاد امین و همه عزیزانی که در کنگره به نوعی از آنها آموزش میگیرم، آموختهام.
آقای مهندس جهانبینی را قرار دادند تا ما آسیب نبینیم، وقتی که من فکر و خیال کنم که چرا به من این حرف را زدند و این کار را کردند، پس به سیستم شبهافیونی بدن خودم ضربه میزنم و ایشان میخواهند که من به صور آشکار و صور پنهان خودم آسیب نزنم.
حالا چرا جهانبینی را در کنار ورزش قرار دادند؟ ورزش مقوله خیلی مهمی در کنگره است و همه ما موظف هستیم که حتماً یک رشته ورزشی داشته باشیم تا حال من همسفری که در این مسیر آسیب زیادی دیدهام خوب شود و برای اینکه زودتر به آن مرحله برسم باید ورزش کنم، حداقل یک روز جمعه در پارک حاضر شوم و در هفته حداقل سه روز ورزش داشته باشم.
حالا چرا ما جهانبینی ورزش میگوییم؟ ورزش در کنگره خیلی پیشرفت کرده و ما بیش از چهارده رشته ورزشی داریم، در پارکها همه در صلح و آرامش در حال ورزش هستند و مسابقاتی که در پارک طالقانی انجام میشوند، بدون هیچ گرفتاری و درگیری، سرساعت و منظم برگزار میشود و همه از خود اعضای کنگره ۶۰ هستند، هیچ درگیری صورت نمیگیرد چون ما در کنگره به این جهانبینی و دیدگاه رسیدیم که ورزش برای من و دنیا پیامی دارد؛ برای من پیام سلامتی، رهایی و نشاط، برای بودن، برای اینکه بگویم در این لحظه من زندگی میکنم و بهترین بهره را از زندگی میبرم و یک طرف دیگر این است که دیگران ما را ببینند، چون ما فراموش شده بودیم، مسافران ما ورزش نمیکردند و اصلاً نمیتوانستند راه بروند، پس ما میخواهیم به همه دنیا نشان دهیم که اعتیاد درمان دارد، این افراد سندهای بدون نقص و درمان شده هستند و ما هم خانوادههایی هستیم که در کنار احیا شدن مسافرانمان، ما نیز احیا شدهایم و آن نشاط دوباره درون ما ظاهر شده است.
در ورزش برای ما برد و باخت اصلاً مهم نیست، بردن خیلی خوب است اما در کنگره با یک دیدگاه دیگری به آن نگاه میکنیم که چه ببازم و چه ببرم، در هر دو صورت آموزش میگیرم و بهخاطر همین ناراحت نمیشوم، حتی تیمهایی که میبازند با شادی و خنده به خانههای خود برمیگردند در صورتی که در مکانهای دیگر اینگونه نیست و حتی در زمین بازی اعتراض و درگیری زیاد است.
امیدوار هستم که همه از ورزش استقبال کنید و در پارک روزهای جمعه هم حضور داشته باشید، حمایت کنید تا حمایت شوید خداوند میفرماید که مرا یاری کنید تا من هم شما را یاری کنم، در سطح پایینتر آقای مهندس میفرمایند که ما را یاری کنید تا شما را یاری کنم، شما باید یا علی بگویید تا آقای مهندس هم یا علی بگویند حالا در جشن گلریزان، ورزش، آزمونهای ماهانه و ... از خودم شروع کنم و بگویم که من به عنوان عضوی از کنگره میخواهم قدم درستی بردارم، اگر تک تک شما این فکر را کنید میبینید که همه در یک جای خوبی قرار دارید، چون همه شما به این جهانبینی رسیدید که ورزش لازم است.
تقدیر از نفرات برتر آزمون فاینال آبان ماه در تاریخ ۱۴۰۲/۸/۲۹ نمایندگی صائب تبریزی؛
نفر اول آزمون فاینال؛ همسفر رباب حیدرزاده با کسب نمره ۱۳/۷۵، راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
نفر دوم آزمون فاینال؛ همسفر شبنم دانشگر با کسب نمره ۱۳/۵، راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
نفر سوم آزمون فاینال؛ همسفر معصومه فرمانی با کسب نمره ۱۳، راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)
تقدیر از مسئول امتحانات دوره قبل راهنما همسفر المیرا و معارفه مسئول امتحانات این دوره راهنما همسفر محدثه در شعبه صائب تبریزی؛
دریافت شال راهنمای تازهواردین همسفر سحر رهجو راهنما همسفر نیره (لژیون چهارم) در نمایندگی صائب تبریزی؛
ورود به سفر دوم جهانبینی «چهل سیدی»؛
همسفر اشرف به راهنمایی همسفر منیره
همسفر مهسا به راهنمایی همسفر منیره
همسفر ربابه به راهنمایی همسفر لیلا
رهایی تغذیه سالم راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)
بازدید اسیسانت محترم همسفر ناهید از دفاتر سیدی خدمتگزاران در مورخ ۱۴۰۲/۹/۶ شعبه صائب تبریزی
تایپ: راهنما همسفر محدثه (لژیون نهم)
عکاس: همسفر شادی (مرزبان خبری)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه، راهنما همسفر پریا (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی صائب تبریزی
- تعداد بازدید از این مطلب :
514