این مبحث مربوط به تاریخ ۱۳۷۵/۱۱/۹ است. مولوی میگوید؛ کسی که اسرار هستی را میداند، دهانش را مهر کرده و دوختهاند هر شخصی ظرفیتهای خاص خود را دارد باید آن شخص ظرفیت پذیرش حرفها را داشته باشد ما یک سری خواص و یک سری عوام داریم انسانها از نظر دانش، آگاهی، شخصیت باهم تفاوت دارند و در مرتبههای خاصی قرار دارند.
در کل سیستم عرفان یا شناخت انسان یکسری مسائلی است که اشخاص ظرفیت و پذیرش آن حرف را باید پیدا کنند تا به آنها گفته شود. به طور مثال در خانواده، پدر و مادر موضوعی را میدانند و به فرزندان نمیگویند زیرا ممکن است فرزندان ظرفیت و تحمل شنیدن آن را نداشته باشند. در خانواده، شرکت و یا کشور هم به همین صورت است.
هر آموزگار وقتی با شاگردش صحبت میکند باید به درون شاگرد برود یعنی شخص را درک کند که در چه شرایطی است باید به درون انسانها برویم و خواستههای آنها را بدانیم و طبق درون آنها صحبت کنیم.
ما باید زمان مناسب، کلام مناسب، مکان مناسب را در نظر بگیریم وقتی حرفی میزنیم در کلمات مناسب و در یک زمان مناسب بیان کنیم چون انسانها در زمانهای مختلف شرایط روحی و فکری کاملاً متفاوتی باهم دارند. در مکان مناسب بیان کنید یعنی به طور مثال شخصی عجله دارد و در خیابان است و میخواهد سوار ماشین شود در این زمان وقتی میخواهید حرفی را بزنید به نتیجه نمیرسید زیرا مکانی که انتخاب کردهاید، مناسب نبوده است.
انسان هم صور آشکار و هم صور پنهان دارد تمام سعی و تلاش انسانها وقتی به آن مرحلهٔ لازم میرسد که صور پنهان و صور آشکار یکی شده باشد زیرا انسانی که درون و بیرونش با هم تفاوت داشته باشد در عذاب است و دائماً باید یک ماسک را جلوی صورتش بگیرد تا چهرهٔ واقعی خود را پنهان کند. باید صور آشکار و صور پنهان روی هم تطبیق پیدا کند تا ما به آرامش بیشتری دست پیدا کنیم.
انسان افکار مثبت را میگیرد ولی باید آنقدر تکرار کند که صیقل داده شود و وقتی از درجه صیقل گذشت آن وقت میتوان در آن بذر کاشت. انسان هم مانند زمین است؛ زمانی به او الهام و القاء میشود که در شرایط متعادل باشد در غیر این صورت این عمل انجام نمیگیرد. در کنگره مصرفکنندهای که کاملاً بیتعادل است وارد میشود وقتی درمان و جهانبینیاش مرتب شد، تبدیل به یک معلم، مدیر و مدبر میشود آن وقت در او بذر راهنمایی کاشته میشود.
گفتهها باید عین عمل یکسان باشد و هر کاری را که میگوید باید آن را حتماً انجام دهد کسی میتواند خدمت کند که اول فرمانبردار باشد اگر استاد خودش بلد نباشد، چگونه میتواند آموزش بدهد و شاگرد خوبی را تربیت کند؟ مهندس اگر بلد نبود، نمیتوانست ما را تربیت کند. یکی از استادان فیزیک میگوید؛ مسئله را زمانی خوب فهمیدهای که برای مادربزرگت توضیح بدهی و او بفهمد، اگر نتوانستی پس خودت هم موضوع را به خوبی متوجه نشدهای.
نویسنده: همسفر صالحه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون پانزدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر کبری رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم)
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
300