خدا را شاکرم که کنگره را در مسیر زندگی من قرارداد تا روش درست زندگی کردن را بیاموزم. در زمان مصرف هر تصمیمی که میگرفتم مرا به بیراهه میکشاند تا جایی که به خود آمدم و دیدم تا اینجای زندگی همهچیز را باختهام و اگر همان قضیه ادامه پیدا میکرد، اکنون مشخص نبود که سرنوشتم به کجا میرسید. در آذرماه 1401 به کنگره پا گذاشتم. راهنمای تازه واردین که روز اول مرا راهنمایی کرد (آقا علیرضا)، من را با روش درمان در کنگره آشنا کرد و سپس لژیون انتخاب کردم.
.jpg)
آقا امید راهنمای عزیزم باراهنماییهای خود، به من فهماند که کنگره انگشت اشاره است و باید خود حرکت کنم زیرا با حرکت راه نمایان میشود. لنگر کشتی را کشیدم و حرکت کردم. هرچقدر که به جلو رفتم، تغییرات را در فیزیولوژی و صور پنهان خود بیشتر احساس کردم و اکنون به لطف خدا بهروزهای پایانی سفر اول خود رسیدم؛ و این نکته را میدانم که این پایان مسیر نیست؛ زیرا با آموزشهای کنگره فهمیدم که پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است. تشکر ویژه از همسفر خود دارم که در این مسیر مرا یاری کرد. در پایان از راهنمای عزیز و مهربانم و همچنین از آقای مهندس دژاکام کمال تشکر و قدردانی رادارم.
.jpg)
نگارنده: مسافر سعید
تنظیم : مسافر رامین
نمایندگی کاسپین
- تعداد بازدید از این مطلب :
309