رابطه یادگیری با معرکهگیری، مفهوم یادگیری در کنگره، به مسئله آموزش و به دنبال آن دانایی برمیگردد. یادگیری یعنی آموزش گرفتن و باید در هر لحظه و هر مکانی من به دنبال آموزش باشم و دانایی خودم را بالا ببرم که سه مولفه مثلث دانایی: تفکر، تجربه، آموزش میباشد. باید هر سه مولفه را با آموزش و یادگیری خودم را به تعادل برسانم و از هر پیشآمدی به دنبال آموزش آن باشم و به مسائل اطراف آن توجه نداشته باشم.
معرکهگیری، نقطه مقابل یادگیری است، که ریشه در عدم آگاهی و دانش و شناخت است، که مثلث معرکهگیری: ترس، ناامیدی، منیت میباشد که به جهل و ناآگاهی انسانها بر میگردد. کسی که به دنبال معرکهگیری میرود به دلیل اینکه منیت دارد نمیتواند اشتباهات خود را بپذیرد و میترسد دیگران او را مقصر بدانند. شخصی که وارد معرکهگیری میشود همیشه در حاشیه است و از آموزش عقب میماند در نهایت از خواسته و هدف خود دور میشود و حالش همیشه خراب است.
من یاد گرفتم اگر میخواهم از زشتی و بدی و... یا اینکه از ضدارزشها به دور باشم باید فرمانبردار خوبی باشم تا آموزشها را به خوبی دریافت کنم؛ اگر راهنما به من میگوید، سیدیها و جزوات وکتابها را بنویسم یا گوش کنم و در جلسات کنگره مشارکت کنم باید نافرمانیی نکنم و این برای خودم مفید است تا به حال خوب و در نهایت به دانایی برسم.زمانی که من به کنگره میآیم؛ اگر مدام از خود بپرسم برای چه به گنگره میآیم و هدف من چه چیزی است و با چه حالی وارد کنگره شدم؛ اگر این موضوعها را فراموش کنم از مسیر اصلی که همان آموزش دیدن و یادگیری درمان مسافرم است دور میشوم و وارد حاشیه و برای خودم مشکل به وجود میآورم. من به کنگره آمدم که با خودم و مسافرم صلح کنم و اگر نتوانستم آن صلح، آرامش را در زندگی خودم برقرار کنم و نتوانستم هیچگونه آموزشی را دریافت کنم و به هدف که همان آرامش است برسم.
نویسنده و تایپ: همسفر طاهره رهجو راهنما همسفر زهرا (لژیوندوم)
ارسال: همسفر جمیله رهجو راهنما همسفر زهرا(لژیوندوم)
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
120