English Version
This Site Is Available In English

در کنگره یا باید آموزش بگیرم و یا وارد معرکه‌گیری می‌شوم

در کنگره یا باید آموزش بگیرم و یا وارد معرکه‌گیری می‌شوم

دوازدهمين جلسه از دوره‌ پنجاه و هفتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ به نمایندگی پرستار؛ با استادی راهنما مسافر مسعود، نگهبانی مسافر امیرحسین و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه "رابطه یادگیری با معرکه‌گیری" در روز چهارشنبه مورخ ۱ آذرماه ۱۴۰۲ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد جلسه:

سلام دوستان، مسعود هستم یک مسافر؛ 

در ابتدای نوشتار سخنان استاد جلسه بیان می‌کند که :"آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است دوستان تنها پیوند محبت ما را به هم متصل نگاه خواهد داشت" و مراتب سپاسگزاری استاد جلسه با این جمله شروع می‌شود؛

داشتم فکر می‌کردم که در طول هر هفته سه بار این پیام محبت به ما داده می‌شود و مراتب سپاسگزاری بازگو می‌شود و ذهن هرکدام از ما درگیر این پیام می‌شود و خب این برای من جای سپاسگزاری بسیار دارد که هرچیزی ملکهء ذهنم می‌شود آن را به زبان می‌آورم و وقتی که به زبان آمد قطعا در رفتار و کردار من هم تاثیر خواهد گذاشت و از خداوند سپاسگزارم که این پیوند محبت را بین ما برقرار کرد که بتوانیم ما هم سهمی در گستردگی پیوسته این رشتهء پیوند داشته باشیم.

دستور جلسه امروز رابطه یادگیری با معرکه‌گیری است؛ زمانی که من مصرف‌کننده بودم یکسری از صفات با من همراه شده بود یعنی جزئی از من شده بود که معرکه‌گیری از جمله این صفات بود و خب این دستورجلسه در امتداد دستورجلسه "پیوند گذشته در انسان صادق نیست چون انسان جاری است " آمده و خب می‌گوید تو قبلا این صفات را داشته‌ای و بلد هم نبوده‌ای که این صفات را از خودت دور کنی و هرجا هم که می‌نشسته‌ای مصرف کنی تازه این قضیه پر و بال باز می‌کرد و تازه عیان می‌شد، حالا که به کنگره آمده‌ایم دارد به ما آموزش می‌دهد که محکوم به این نیستیم که یکسری صفاتی که جذب ما شده بود همراه همیشگی ما باشد؛ خب وقتی به کنگره می‌آییم این قضایا تقریبا برای ما حل می‌شود و رفع و رجوع می‌گردد.داشتم باز به این موضوع هم فکر می‌کردم که وقتی یک مسافر وارد کنگره می‌شود از هیچ چیزِ درون کنگره خبر ندارد و تا سه جلسه می‌آید در جلسات مشاوره تازه‌واردین شرکت می‌کند و تازه بعد از سه جلسه عنوان تازه‌وارد را به خود می‌بینید، یعنی بعد از سه جلسه مشاوره عنوان مصرف کننده را از همه ما گرفته‌اند و یک عنوانی تحت نام مسافر به ما داده شد و این یعنی اینجا محلی است که ما می‌توانیم در آن سفر کنیم و حال ما خوب شود؛ وقتی عنوان مسافر می‌آید که من می‌خواهم مسافرت کنم و قطعا برای سفر از کوله‌باری استفاده خواهم کرد که با آن در مسافرت به من خوش بگذرد و من از مسیر راه لذت ببرم، دقیقا سفر در کنگره هم همین است که وقتی می‌خواهم سفرم را آغاز کنم می‌گویند صفات منفی خودت را پشت در بگذار و داخل بیا و اینجا از آموزش‌های ناب کنگره که برای هدایت در مسیر صراط مستقیم است برداشته و در مسیر زندگی‌ات جاری کن و وقتی ما این آموزش‌ها را در کنگره در کردار و گفتار و اعمال خودمان جاری کنیم این قضیه به راحتی به زندگی ما در خارج از کنگره هم تعمیم می‌یابد؛ خب این اتفاق برای من هم افتاد و موقعی که در سفرم مقداری جلو می‌آیم و حالم مقداری بهتر می‌شود شاید پاره‌ای از نواقصی که در اینجا هست و طبعا در هر سازمان دیگری هم نواقصی جریان دارد که البته نواقص در کنگره بسیار کم است و به چشم هم نمی‌آید ولی خب قطعا در عملکرد ما اعضای کنگره هم نواقصی هرچند کوچک وجود دارد و باید من به جای سیاه‌نمایی و بزرگ جلوه دادن آن نواقص اگر می‌توانم خودم در رفع آن نواقص مشارکت کنم و اگر نمی‌توانم لااقل با بزرگنمایی آن نواقص به وجهه کنگره خدشه وارد نکنم. در کنگره اگر بخواهم جزو عناصر معرکه‌گیر شوم این از خودخواهی و منیّت و از خودبینی و جهالت من نشات خواهد گرفت؛ خب می‌گوییم به کنگره آمده‌ایم که رشد کنیم و آموزش می‌گیریم که این خصلت‌ها را کنار بگذاریم، خب برای مصرف‌کننده شدن همه ما الگو داشته‌ایم و حالا شاید مصرف کردن را اولین‌بار در یک فیلم دیده بودیم که مواد مصرف می‌کنند اما ننشسته بودیم که عینا خودمان مصرف کنیم ، پس برای ما الگو شدند و مصرف‌کننده شدیم و به ناکجاآبادی که همه می‌دانیم رفتیم و رسیدیم؛ سفر در کنگره هم الگو می‌خواهد و کسانی هم که می‌خواهند در کنگره باشند یا باید آموزش بگیرند و یا باید دنبال معرکه‌گیری باشند و من نوعی زمانی آموزش‌های غلط گرفتم که به ناکجاآباد کشیده شدم حالا که اینجا آمده‌ام و در صراط مستقیم قرار گرفته‌ام نباید بی معرفتی کرده و از خیلی چیزها چشم‌پوشی کنم ، بلاخره ممکن است در عملکرد اعضای این سیستم یک نواقصی هم باشد مرزبانانی که از صبح تا شب در اینجا برای ما زحمت می‌کِشند و راهنمایان که زحمت ما را می‌کشند و همینطور همه خدمتگزاران دارند متحمل زحمت می‌شوند و حالا کافی است به من بگویند از این صندلی بلند شده و روی صندلی دیگر بنشین؛ شروع به غُر زدن کنم که چرا به من گفته‌اند بنشینم اینطرف یا چرا گفته‌اند بنشینم آنطرف و ...؛!! خب معمولا افرادی که این گونه هستند برای خودشان گروهکی هم درست می‌کنند و یک جا جمع شده و شروع به گفتن نواقص می‌کنند و حتی برای شکست‌های خودشان هم مقص پیدا می‌کنند که این اینجور بوده و اینجا اینطور بوده وگرنه من شکست نمیخوردم!

خب خودم هم در سفر اولم وارد چنین فضایی شدم که گرچه به زبان نمی‌آوردم ولی در درون خودم غوغایی بود که من هم البته در این راستا الگوهایی برای خودم داشتم ولی با آموزش‌هایی که گرفتم قضیه برای من حل شد؛ در کنگره اینطور است که وقتی الگوهای ناصحیح برای خودمان برمی‌گزینیم و بعد داخل لژیون می‌آییم آن چیزهایی که به درد ما نمی‌خورد را با معیارها و آموزش‌هایی که راهنما ارائه می‌دهد از خودمان جدا کرده و دور می‌اندازیم و چیزهای خوب و کارآمد و در مسیر آموزش را جایگزین آنها می‌کنیم. چیزی که در معرکه‌گیری برای من جالب بود این است که انسان را از عمل سالم به دور می‌کند و معمولا کسی که وارد معرکه‌گیری می‌شود خودش هم از دور خارج می‌شود، این فرمایش آقای مهندس است که زمانی که گردبادی به وجود می‌آید شما سعی کنید در مرکز گردباد باشید که خودتان را ارتقا داده و بالا ببرید، نه اینکه در حاشیه گردباد قرار گرفته و مثل خس و خاشاک حاشیه گردباد به بیرون پرت شوید.

امیدوارم که همه ما در مسیر آموزش در مرکز گردباد قرار داشته باشیم و آموزش بگیریم و خودمان را ارتقا بدهیم.

ممنونم از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید.

 

ثبت تصاویر: مرزبان خبری مسافر امیرحسین

 

نگارش متن: مسافر علی‌اکبر (لژیون ششم)

 

بارگزاری و ارسال: مسافر علی‌اکبر (لژیون ششم)

 

تهیه و تنظیم: وبسایت نمایندگی پرستار 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .