به نام قدرت مطلق الله
همسفر مهرانه
یادگیری؛ ما فکر میکنیم که یادگیری فقط در درس، مشق و وادیها است که یکچیزی را یاد بگیریم درصورتیکه تمام زندگی ما یادگیری است. موسیقی، ارتباط برقرار کردن با دوست، صحبت کردن با یک آقا یا خانم و حتی یک بچه را یاد میگیریم و روزانه به معلومات ما اضافه میشود. اگر فکر کنیم چرا به کنگره میآییم، سرما، گرما و سختی را تحمل میکنیم متوجه میشویم برای اینکه چیزی یاد بگیریم و به اندیشهمان چیزی اضافه شود. معرکهگیری؛ لیوان آب را زمین میگذاریم و بهصورت اتفاقی لیوان آب را میریزیم و بهجای اینکه عذرخواهی کنیم شروع میکنیم به معرکهگیری و دنبال مقصر میگردیم. موضوع معرکهگیری درکنگره هم وجود دارد. بهجای اینکه آموزش بگیریم و منطقی فکر کنیم معرکه میگیریم. آقای مهندس میفرماید: ما درکنگره دو تا چیز را تجربه کردیم، یکی به کنگره میآید و با برنامه درمان میشود و هیچوقت بد کنگره را نمیخواهد و همیشه زندگی خودش را مدیون کنگره میداند اما دیگری درمان میشود و گریز میزند ولی چون عذاب وجدان دارد، دیگران را مقصر میداند. قبل از اینکه وارد کنگره شوم در هنگام رانندگی تصادفی کردم که به مسافرم گفتم: تو مقصر هستی چون اعصابم به خاطر تو بههمریخته بود و حواسم پرت شد. مسافرم فقط گفت: اینجا هم من مقصر هستم. الان فکر میکنم من در کنگره چقدر آموزش گرفتم. هر وقت ما از آموزش و یادگیری دور شویم، معرکهگیری آغاز میشود. به امید خدا بتوانیم روی خودمان کارکنیم، آموزش بگیریم، منطقی فکر کنیم و از معرکهگیری فاصله بگیریم. خدا را هزار بار شکر میکنم که درکنگره حضور دارم، آموزش میگیرم و آموزشها را کاربردی میکنم.
همسفر صدیقه
انسان معرکهگیر یک فرد ناتوان است و برای اینکه ناتوانی خودش را قبول نکند به دنبال بهانهگیری میرود. من قبل از ورود به کنگره جزء آن دسته از آدمهایی بودم که این شجاعت را در خود نمیدیدم و آن دانایی را نداشتم و دنبال بهانه و حاشیه بودم. مدام در گوشهای مینشستم و خود را سرزنش میکردم و مسافرم را مقصر همهچیز میدانستم. چرا؟ چون او یک مصرفکننده بود. زمانی که با مسافرم بحثی میکردیم زود معرکه میگرفتم. به خاطر آن حسهای منفی که در من وجود داشت زود قضاوت میکردم و بهجایی هم نمیرسیدیم. تنها ذهن و حال خود را آشفته میکردیم. با آموزشهایی که درکنگره دیدم، الان یاد گرفتم با فردی که معرکهگیری میکند چگونه رفتاری داشته باشم. امیدوارم همه ما با تجربه و آموزشی که درکنگره کسب کرده ایم به آن آگاهی و دانش رسیده باشیم.
همسفر ساناز
یادگیری درواقع به معنی پذیرفتن آنچه باید در مورد خود بدانیم است یعنی در برابر آنچه هستیم تسلیم شویم و تمام معایب خود را بپذیریم و در پی این نباشیم که برای پنهان کردن خود واقعیمان به حواشی پناه ببریم و هزار علت و معلول بتراشیم. این کار دقیقاً همان معرکهگیری است و ما را از حقیقت و واقعیت دور میکند. اگر ما بهجای یادگیری به سراغ حاشیه برویم و از اصل و حقیقت دور شویم این مسئله به ما آسیب میزند و راه درمان را برای ما دشوار و گاهی ناممکن میکند. پس لازم است بهجای لجاجت و بهانهتراشیها به دنبال اصلاح و درمان باشیم یعنی ابتدا تسلیم شویم و بپذیریم تا تغییر کنیم.
همسفر مهتاب
مفهوم واژه یادگیری درکنگره ۶۰ به مسئله آموزش و به دنبال آن به دانایی برمیگردد. زندگی اصولاً خودش یادگیری هست. خلقت انسان و همه موجودات بر پایه یادگیری است. یادگیری فقط درس نیست. اگر دنبال یادگیری نبودیم و نباشیم، پس چرا وارد کنگره شدهایم؟ معرکهگیری به این مفهوم است که یک بساطی را پهن کنیم تا مردم را به دور خودمان جمع کنیم. مثلاً یک پهلوانی توسط دندانهایش با طناب یک ماشین را میکشید یا تردستی انجام میداد که به این کارها میگفتند معرکهگیری و معرکهگیری یعنی پنهان کردن خطای خودمان. اگر فردی دائماً در حال یادگرفتن باشد و صفت آگاهی و دانایی خودش را بالا ببرد، از معرکه گرفتن به دور میماند. اگر دنبال بهانه گرفتن باشد و از یادگیری هم دور بماند، به سمت نق زدن میرود و در دنیای خودش که دنیای تاریکی، نفرت و کینه هست غرق میشود.
سکینه همسفر سعید
دستور جلسه در مورد رابطه یادگیری و معرکهگیری است. یادگیری درکنگره ۶۰ به معنی آموزش است و هر فردی در هر مکانی به دنبال آموزش گرفتن خودش است. یادگیری یعنی یادگرفتن مسائل، تفکر کردن و آموزش گرفتن. معرکهگیری یعنی اینکه فردی برای هر کاری دنبال مقصر میگردد و معرکهگیری میکند. ما همیشه عیبهای دیگران را میبینیم و این یعنی ترس و منیت در وجود من است که معرکهگیری میکنم. تا زمانی که اشتباهات خودم را قبول نکنم همیشه معرکهگیر خواهم بود. من قبل از ورود به کنگره نسبت به مسافرم و خانوادهاش معرکهگیر بودم و همیشه میگفتم شما مقصر تمام مشکلات زندگی من هستید و کلاً در حال معرکهگیری بودم. امیدوارم از آموزشهای کنگره یاد بگیرم که دنبال مقصر نباشم و فقط به آموزش خودم بپردازم تا مسافرم به یک رهایی ناب برسد و به آرامش برسم. در آخر خدا را بابت حضور درکنگره شکر میکنم، هر روز از آموزشهای کنگره درس میگیرم و در زندگی خودم کاربردی میکنم. ممنونم.
فاطمه همسفر ابراهیم
کنگرهی 60 بهترین و اصولیترین روش درمان که همان DST است را به مصرفکنندگان خواهان رهایی بهصورت رایگان ارائه کرده است. همه ما همسفران و مسافران برای درمان اعتیاد وارد کنگره 60 شدهایم. در این کنگره با استفاده از روش DST و کارگاههای آموزشی هفتگی، نوشتن سی دیها، ورزش کردن و به همراه داشتن راهنما در طول دورهی درمان به فرد مصرفکننده که او را مسافر مینامند و به اعضای خانوادهی او که همسفر مینامند، کمک میکنند تا به رهایی از دام اعتیاد برسند و همه این خدمات بهصورت رایگان انجام میگیرد. این کنگره طبق قانون و قواعدی پیش میرود. همه خدمتگزاران، مسافران و همسفران باید آموزش بگیرند. آموزش و دانایی در رابطه با علم اعتیاد، درمان اعتیاد، قوانین زندگی، جهانبینی و... . درست است که فرد برای درمان اعتیاد وارد کنگره شده است اما آموزشهایی که دریافت میکند فراتر از علم اعتیاد است. من در اینجا هستم که آموزش ببینم و یاد بگیرم تا در ادامه آموزش بدهم و یاد بدهم؛ یعنی ابتدا آموزش گرفتن و سپس خدمت کردن است. البته در هر جایگاهی که درکنگره باشم باید آموزشها را دریافت کنم. اگر من در حال یادگیری و خدمت نباشم، اگر از مسیر خودم خارج شوم و بهجای اینکه بر روی سفر و تغییر خودم تمرکز کنم، حواسم را روی رفتوآمد و طرز لباس پوشیدن دیگران، سی دی نوشتن یا ننوشتن دیگران، روی سفر کردن دیگران جمع کنم، از هدف و مسیر خود خارج و وارد حاشیه میشوم. اگر راهنمایم به من کاری را میگوید که باید انجام دهم و بگویم فلانی انجام نمیدهد، چرا من باید انجام بدهم؟ اگر راهنما به من بگوید روسری سفید به سر کن یا با پوشش مناسب وارد جلسات شوم، من بگویم چرا فلان رهجو این مسئله را رعایت نمیکند و من باید رعایت کنم؟ اگر از من سی دی بخواهد و مثلاً من بگویم چون دو رهجوی دیگر سی دی نمینویسند پس من هم نمینویسم، آن زمان وارد حاشیه و معرکهگیری شدهام. زمانی که دوربین را از روی خود بردارم و بر روی دیگران فوکوس کنم از آموزش بازمیمانم و وارد بهانهگیری، معرکهگیری و حاشیه میشوم و در آخر از مسیر اصلی بیرون میروم و کسی که بیشترین آسیب را میبیند خود من هستم. پس من باید در فکر آموزش گیری خودم باشم تا وارد معرکهگیری نشوم.
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه، راهنما همسفر لیلا (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
235