English Version
This Site Is Available In English

باید صور پنهان و آشکار را با هم آشتی دهیم

باید صور  پنهان و آشکار را با هم آشتی دهیم

قای مهندس در این سی‌دی می‌فرمایند: خوب می‌دانید که در علوم پزشکی پیشرفت‌هایی شده است ولی در درمان روان و جان موفق نبوده است. در یک دوره‌ای، مسکنی یافتند که نامش محبت و نیکی بود و آن هم به دلیل بی‌پایه، غنی نبودن و نداشتن علم کافی از بین رفت. اکثر افراد بیمار با بیماری‌های جان و روان را با تجویز داروهای شیمیایی، بیشتر در بی‌خبری و ناآگاهی نگه می‌دارند. حال این سؤال پیش می‌آید که آیا در قسمت روانشناسی قادر به درمان شخصی که روان خود را از دست داده است هستند یا خیر؟ قطعاً جواب ما خیر است و علت پایهٔ آن است؛ مثلاً در روان‌پزشکی شخص را مشاوره می‌کنند و به او قرص می‌دهند، آیا قرص، درمان کننده است؟ یا مثلاً فرد افسردگی، ناامیدی و خیلی بیماری‌ها دارد، مصرف تریاک و مواد مخدر دیگر را به خاطر این انجام می‌دهد که شادی و حال خوب داشته باشد اما بعد از مصرف هیچ یک از حالات او درمان نمی‌شود و فقط پنهان می‌شود و آن‌جایی که دارو قطع می‌شود بیمار سر جای اولش برمی‌گردد. آقای مهندس مثال بچه‌ها را زدند و گفتند؛ بچه‌ها در یک نقطهٔ فاجعه هستند. بچهٔ کوچک ذاتش شیطنت است، زمان قدیم بچه‌ها هزار شیطانی می‌کردند، از درخت بالا می‌رفتند، با هم بازی می‌کردند اما الان بچه همش در خانهٔ آپارتمانی است و هیچ‌ ارتباطی با بچه‌های محل خود ندارد و اگر در خانه کمی بدود همسایه طبقه پایین اعتراض می‌کند و اگر کمی شلوغ می‌کند او را به دکتر می‌برند و به اسم پیش فعالی به او قرص می‌دهند، حالا در نظر بگیرید وقتی در سن کم شروع می‌کنید به بچه قرص می‌دهید، وقتی ۱۸ ساله یا ۲۰ ساله شد تکلیف او چیست و قرص‌ها را چه کسی می‌تواند از او بگیرد؟ و روز به روز هم تعداد قرص‌ها بیشتر می‌شود پس با کوچک‌ترین مسئله تسلیم نشوید، شروع به قرص دادن به بچه‌ها نکنید و اگر خودتان هم قرص می‌خورید از پزشک خود بخواهید که ذره ذره مصرف قرص شما را به حداقل برساند و همه مشکلات، عصبانیت و دعواهایتان را با قرص حل نکنید چون آن چیزی که درمان می‌کند قرص نیست، قرص‌های افسردگی هم درمان کننده نیستند و فقط در بی‌خبری نگه می‌دارند و وقتی هم قرص خود را قطع کنید دومرتبه بهم می‌ریزید و به اعتقاد من درمان یک قرصی سخت‌تر از یک هروئینی است چون شخص قرصی با مصرف تعداد بالایی قرص، بهم ریختگی خیلی بالایی دارد و در مراحل توهم و مسائل دیگر است.

مقدار مصرف دارو بستگی به نقطهٔ تحمل ما دارد در قدیم فرهنگ استفاده از مصرف هر چیزی حتی تریاک را هم داشتند و هیچ اتفاقی نمی‌افتاد و کسی که تریاک می‌کشید روی یک دوز بود و از یک چیز استفاده می‌کرد، حشیش، قرص و الکل را با هم استفاده نمی‌کرد ولی الان یک جوان ۲۲ ساله حشیش می‌کشد، قرص می‌خورد و هر چیزی به دستش بیاید را استفاده می‌کند و این حالت بدی است چون نقطهٔ تحمل او بالا رفته و اثری روی او نمی‌کند. حالا برای درمان اگر بتوانیم جسم انسان را با کالبد جان یا روان او آشتی دهیم تا مانند دو دوست با هم و در کنار هم باشند، می‌توانیم بگوییم راه را درست انتخاب نموده‌ایم یعنی باید بین صور آشکار و پنهان دوستی برقرار کنیم که این دو یکی باشند تا مسئله حل شود مثلاً اگر می‌گوییم کسی را دوست داریم در صور پنهانمان هم دوستش داشته باشیم چون اگر صور آشکار و پنهان یکی نباشد باعث ایجاد مشکلات روحی و روانی می‌شود پس به طور کلی برای درمان روان یا خلق و خو به دو پایه اصلی و آشتی این دو نیازمندیم ۱) فیزیولوژی؛ مثل جسم، دوپامین، سروتونین، مدارهای اپیژنتیک و ... ۲) جهان‌بینی یا دیدگاه ما؛ مثلاً آیا اگر روان ما خراب است، دیدگاه ما این است که باید قرص آن را درست کند یا خود ما؟ آیا من مصرف کننده شده‌ام مقصر من هستم یا خانوادهٔ من؟ آیا من در درس‌هایم موفق نشده‌ام مقصر خودم هستم یا جامعه؟ آیا جهان‌بینی ما این است که جسمی که دارم را باید نابود کنم یا مراقبش باشم؟ پس اگر بتوانیم بین صور پنهان و آشکار آشتی برقرار کنیم راه را درست انتخاب کرده‌ایم که این دقیقاً کاری است که ما در کنگره انجام می‌دهیم و آشتی را بین این دو برقرار می‌کنیم، جسم را با ورزش کردن، به موقع خوابیدن، تناسب اندام و استحمام به موقع، تعادل جسم را با  OT و جهان‌بینی را با گوش دادن و نوشتن سی‌دی‌ها به نتیجه رسانده‌ایم و دریافتیم که مقصر خود ما هستیم و مسئول خودمان هم خود ما هستیم و توقعاتمان را از دیگران کم کردیم و یاد دادیم که جسم خود را دوست داشته باشیم.
درست است که همهٔ ما دارای عیب‌هایی هستیم که با آن‌ها زندگی می‌کنیم مثل مشکلات جسمی و تفکرات غلط ولی در ادامه با استوار بودن خودمان، قوی بودن و نترسیدن از مشکلات، استقامت، ایمان یا اعتقاد استوار به قدرت مطلق، انسانیت، با درستی، با راه، با متد DST، با متد کاهش وزن درست می‌توانیم دوستی جسم را با خود مهیا کنیم و بعد خواهیم فهمید که چگونه می‌شود با نیکی با نیروهای منفی مبارزه کرد و دشمنی‌ها را به دوستی تبدیل کرد، به خاطر همین است که یک انسان خردمند تمام دشمنانش را با خودش دوست می‌کند.

نویسنده: مسافر نیکوتین همسفر الهام، رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر زهرا
ویراستاری و ارسال: مسافر نیکوتین همسفر محدثه، رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر زهرا
همسفران نمایندگی حر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .