دوازدهمین جلسه از دوره بیست و ششم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران نمایندگی حر به نگهبانی همسفر سمیرا، دبیری همسفر رقیه و استادی مسافر نیکوتین همسفر نسترن با دستور جلسه «وادی دهم (صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است) و تأثیر آن روی من» در روز سهشنبه ۲۶ آبانماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
.JPG)
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را هزاران بار به خاطر حال امروزم و این جایگاهی که برای اولین بار تجربه میکنم شکر میکنم. از استاد عزیزم خانم زهرا تشکر میکنم، چون خواسته ایشان بود که من در این جایگاه هستم و درمان شدهام.
وادی دهم میگوید: «صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است.» خیلی فکر کردم که این وادی چه ربطی میتواند به ویلیام و من داشته باشد، دیدم آقای مهندس در وادی دهم گفتهاند: «درنده بودن شیر از خاصیت شیر بودن است یا شور بودن آب دریا هم از خاصیت آب دریا است، سیاهی زغال هم از خاصیت زغال است؛ اما در انسان این خاصیتها میتواند تغییر کند» بهشرط آنکه موج و کانالها را عوض کنی، حس را عوض کنی و بخواهی آن انسانی که قبلاً بودهای، آن نسترنی که قبلاً بودهای را عوض کنی.
من شش ماه بود که به کنگره میآمدم و خیلی قشنگ سیدیهایم را مینوشتم، خانم لیلا در لژیون میگفتند که اگر کسی مصرفکنندهٔ سیگار یا قلیان است باید درمان شود؛ اما من اصلاً نمیشنیدم. زمانی که خانم زهرا برای معرفی خودشان به بالا میآمدند، من اصلاً صدای ایشان را نمیشنیدم، چون همه حسها و کانالها بسته بودند. با خود میگفتم یعنی چه؟ زمانی که خانم محدثه خودشان را بهعنوان مسافر نیکوتین معرفی کردند خیلی برایم جای سؤال بود که یعنی چه؟ ما برای درمان مسافرمان به کنگره آمدهایم، حالا خودمان هم باید سفر کنیم؟ باید درمان شویم؟ اصلاً پذیرش این را نداشتم؛ اما جناب آقای مهندس هم این دستور را دادند که هر شخصی که مصرفکننده سیگار و قلیان است باید درمان شود تا بتواند یک کنگرهای باشد. من همیشه میگویم که ما یک بچه کنگرهای هستیم؛ یعنی باید برای ما مثل روز روشن باشد که قوانین کنگره عملیاتی شود. یاد شعر مولانا افتادم که میگوید:
مطلق آن آواز خود از شه بود
گرچه از حلقوم عبدالله بود
یعنی اگر ما سخنان آقای مهندس را خیلی باور داریم و اگر خودمان را کنگرهای میبینیم باید این سخنان را گوش دهیم، باید قوانین را اجرا کنیم تا بتوانیم به درمان و حال خوش برسیم، اگرنه آن زمان هر اتفاقی به وجود بیاید فقط مسافرمان را در نظر میگیریم. اینطور فکر نکنید که شما مصرفکننده هستید و کسی هم نمیداند و من به کنگره میآیم برای درمان مسافرم و گاهی یک سیدی هم مینویسم و …؛ تمام کائنات همه دست در دست هم میدهند مثلاً کسانی پولتان را میخورند، فرزندتان درراه درست نیست و خیلی اتفاقها برایتان به وجود میآید که همیشه به دنبال اماواگر هستید، چون شما با مصرف سیگار یا قلیان به آن بچهٔ کوچک، به آن پیرمرد آسیب میرسانید.
.jpeg)
محال است که درراه درست باشید و به حال خوش نرسید. امروز روی صحبتم باکسانی است که خجالت میکشند یا میترسند و میگویند ولش کن. خود من هرروز قلیان نمیکشیدم، یکزمان هرروز میکشیدم و یکزمان تا چند وقت نمیکشیدم ولی حالم خراب بود. پیش خودم میگفتم من که قلیانی نیستم ولی حال خوبی نداشتم، اعصابم سر جایش نبود، هرکسی که با من حرف میزد میخواستم با او دعوا کنم، ولی وقتی درراه درست قدم گذاشتم خدا شاهد است که تمام مشکلات از سر راهم برداشته شد. صاحبخانه من را جواب نکرد، راهی را که درست میرفتم خداوند هم کمکم میکرد و میگفت که این زحمت میکشد و باید به او کمک شود؛ یعنی این قانون طبیعت است.
خیلیها اوایل سفر میگفتند: خب آقای مهندس که برای درمان سیگار دستوری ندادهاند خودشان هم سیگار مصرف میکنند؛ اما وقتی به اذن خداوند آن اتفاق برای آقای مهندس افتاد دستور دادند که همۀ همسفران و مسافران باید درمان سیگار را شروع کنند وگرنه از گردونۀ کنگره خارج میشوند. خدا را شکر میکنم بابت این حس و حال خوبی که دارم و این جایگاهی که برای اولین بار تجربه میکنم، از خدا میخواهم هرکسی که واقعاً مصرفکننده است حسهایش باز شود و بتواند سفر کند. هیچ کجا را بهتر از کنگره ۶۰ نمیتوانیم پیدا کنیم که رایگان به ما حال خوش، درمان و زندگی دهد.
بالاخره آنکسی که خودش در یکچیزی بوده است کموبیش میتواند تشخیص دهد که آنطرف اینکاره است یا خیر. ما نباید قضاوت کنیم ولی محال است که ما با مسافرهای حال خراب زندگی کرده باشیم و اینجور آسیبها و تخریبها را ندیده باشیم و ترکشها را نداشته باشیم. دوست دارم واقعاً همه به حال خوش برسند و آن حالی را که من تجربه کردهام دریافت کنند. همیشه به خانم زهرا میگفتم: چرا همهوقتی کنار آقای مهندس میروند گریه میکنند؟ من که گریهام نمیآید، درصورتیکه وقتی برای گرفتن نشان ویلیام، پیش آقای مهندس رفتم اصلاً انگار یکچیزی در درون من ترکید و آن نسترنی که قبلاً بود از بین رفت، واقعاً این حس و حال را برای همۀ آنهایی که دوست دارند تجربه کنند آرزو میکنم.
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) و همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون پانزدهم)
ویراستار: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم) و همسفر پروین رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون بیستم)
ارسال: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون هجدهم)
عکس: همسفر فرخنده، مرزبان خبری
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
600