English Version
This Site Is Available In English

حال همه‌ ما دست خودمان است

حال همه‌ ما دست خودمان است

سومین جلسه از دوره دهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی همسفران آقا نمایندگی شفا مشهد با استادی راهنما همسفر مهدی و نگهبانی همسفر علی و دبیری همسفر ایلیا، با دستور جلسه "وادی دهم و تاثیر آن روی من" شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مهدی هستم یک همسفر.
خداوند را شاکر و سپاسگزار هستم که فرصتی فراهم شد تا باری دیگر در اين جایگاه قرار بگيرم، خدمت کنم و آموزش بگیرم. قصد دارم بیشتر راجع به حس و حال خودم در رابطه با دستور جلسه صحبت کنم.
قبل از اینکه با کنگره ۶۰ آشنا بشوم من فردی شدیداً بدخلق و ازخودراضی بودم و از همه‌چیز و همه‌کس گله‌مند بودم. این‌قدر منیت بالایی داشتم که اگر در یک جمعی شخصی به من سلام نمی‌کرد، فوراً از آن جمع خارج می‌شدم. یکی از چیزهایی که در کنگره یاد گرفتم این بود که اجسام هم دارای حس هستند؛ به همین دلیل ازآن‌پس به بعد سعی کردم با لوازم خودم (ساعت، لباس و ماشین) ارتباط برقرار کنم.
به‌عنوان‌مثال: من قبل از کنگره اگر روزی به‌صورت اتفاقی ماشینم خراب می‌شد و روشن نمی‌شد، آن روز برای من روز مطلوبی نبود و هیچ‌کس جرات نمی‌کرد با من صحبت بکند. یک‌زمانی من یکی از رفیق‌باز ترین افراد بودم و در هر کوچه و محله‌ای یک رفیق داشتم ولی الآن خدا را شکر هیچ‌یک از آن رفیق‌ها را ندارم؛ همه‌ی این‌ها از زمانی شروع شد که من با هیچ‌کدام از آن‌ها تماس نگرفتم؛ آن موقع بود که متوجه شدم آن‌ها رفیق من نبودند و فقط تا زمانی که من به آن‌ها احتیاج داشتم با من در ارتباط بودند.
زمانی که به این درک رسیدم که حال من دست خودم است، دیدم که دیگر هیچ‌کدام از آن‌ها در کنار من نیستند. به اسم دوست حضور دارند، اما دیگر رفیق من نیستند.
من درگذشته زمانی که رانندگی می‌کردم، اگر کسی با سرعت از کنار من رد می‌شد ناممکن بود که من دنده را معکوس نکنم و از او سبقت نگیرم؛ اصلاً اگر این کار را نمی‌کردم حال من خوب نمی‌شد؛ حس می‌کردم این کار حال من را خوب می‌کند، ولی الآن نظری کاملاً متفاوت دارم.

دستور جلسه‌ای وجود دارد تحت عنوان خربینی که می‌گوید حال همه‌ی ما دست خودمان است؛ فقط باید دیدگاهمان را نسبت به اطرافیانمان عوض کنیم.
به‌عنوان‌مثال: فرض کنید ما در جلسه‌ نشستیم و شخصی بیرون از کنگره در حال سروصدا کردن است، بدون شک همه‌ی ما سعی می‌کنیم به او بگوییم که صدای خود را پایین بیاور، زیرا ما در حال برگزار کردن جلسه هستیم، حالا فرض کنید بیرون از کنگره یک خر در حال سروصدا کردن است، قطعاً هیچ‌یک از ما نمی‌رویم و به خر بگوییم که صدای خود را پایین بیاور. ما فقط قادر هستیم دیدگاه خودمان را نسبت به اتفاقات پیرامون خود عوض کنیم.
به خاطر دارم‌ دانشمندی دریکی از برنامه‌های تلویزیونی در حال صحبت کردن بود و می‌فرمود: خیلی از مطالبی که در مدرسه، دبیرستان، دانشگاه و حتی محیط کار به ما آموزش می‌دهند، روش زندگی کردن نیست. اما خدا را شکر الآن در مکانی حضور داریم که روش درست زندگی کردن را به ما آموزش می‌دهند.
اگر شخص در مسیر رسیدن به یک جایگاهی عجله داشته باشد، ممکن است‌ در طول مسیر زیاد زمین بخورد؛ اما وقتی‌که شخص حالش خوب باشد مسیر را آهسته‌آهسته و به‌قول‌معروف با طمأنینه طی می‌کند و زمانی که به مقصد رسید، هم به‌راحتی به مقصد رسیده است و هم انرژی خیلی زیادی صرف نکرده است.
من در قبل از کنگره برداشتم از خودم این بود که من در حق کسی بدی نمی‌کنم، نسبت به دوستان اطراف خودم هم بهتر هستم؛ اگر فلانی در طول روز ده تا فحش می‌دهد، من نصف اون یعنی در طول روز پنج‌تا فحش می‌دهم، پس من آدم بهتری هستم.
ولی خب این طرز فکر کاملاً اشتباه بود و الآن خیلی خوشحال هستم که‌ در کنگره حضور دارم و آموزش می‌گیرم.

مرزبان خبری: همسفر علی 

تایپ: همسفر پوريا لژیون اول 

ویراستاری: همسفر امین لژیون دوم

ارسال خبر: همسفر محمد مهدی لژیون اول 

وبلاگ نمایندگی همسفران آقا شفا مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .