سیزدهمین جلسه از دور هشتاد و چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی آکادمی با استادی دیدهبان محترم لژیونهای سردار، آقای علیرضا زرکش، نگهبانی مسافر اشکان و دبیری مسافر سینا با دستور جلسه "DST و تجربه من از سمزدایی و سایر روشها" شنبه 22 مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر. خیلی خوشحالم که در جمع شما هستم، هر سال که نزدیک به هفته گلریزان میشویم من به نمایندگی آکادمی دعوت و در این جایگاه قرار میگیرم و هر سال با یک تفکر و دیدگاه جدیدی نسبت به هفته گلریزان روبرو میشوم.
دستور جلسه DST و تجربه من از سمزدایی و سایر روشها میباشد. عنوانکننده این دستور جلسه قصد بررسی سمزدایی و سایر روشها را ندارد؛ بلکه میخواهد روش DST را به چالش کشیده و وزن و تاثیر آن بر درمان را نمایان کند. در حقیقت، DST را در مرکز رینگ قرار داده و میخواهد خود شما به درستی یا نادرستی آن پی ببرید؛ چراکه ما قرار است با این روش به درمان برسیم و اگر شناختی نسبت به آن نداشته باشیم، راه درمان را نخواهیم یافت. در کنگره اول میدانیم، در مرحله بعد میتوانیم. زمانی که علیرضا به رهایی میرسد، دیگر نمیتوانید رهاییاش را بگیرید، زیرا معنای رهایی را فهمیده است.

به نظر من هیچ معیار و مقیاسی وجود ندارد که بخواهیم ابعاد درمان با روش DST را اندازهگیری کنیم. DST یک حقیقت است، یک واقعیت است، یک اصل است، یک قانون است و زمانی که به دورت میپیچد، استوار و محکمت میکند.
این موضوع را زمان مشخص کرده است، به این صورت نبوده که دکانی باز شود و تبلیغ متاع خود را بکند؛ بلکه مدت زمان لازم سپری شده است تا اصالت خود را نشان دهد.
وقتی زمان بر چیزی حاکم میشود، واقعیت مشخص میگردد. شخصی که متادون درمانی کرده است یا سمزدایی کرده است، متوجه این موضوع میشود که زمان، نشانگر درستی یا نادرستی حرکتش است. من این کار را کردم و دیدم که مسیر غیرقابل تحمل است.
ما در کنگره با روش DST، مسیر را کاملا حس میکنیم، لحظه به لحظه فراز و نشیب مسیر را لمس میکنیم؛ ولی در روشهای دیگر، هیچ ارتباط حسی با مسیر وجود ندارد، اصلا آن روشها، جایی برای بهوجود آمدن حس باقی نمیگذارند.
یک اصلی وجود دارد که روش درمان DST را با ارزش میکند و آن ساختاری است که میتواند حتی DNA یک انسان را تغییر دهد. این ساختار، یک ساختار اصل است، ساختاری اشتباهی یا جعلی نیست. یک ماه، دو ماه، هفت ماه در حال سفر هستم، یک سال، پنج سال، ده سال، بیست سال رهایی دارم و هرچه جلوتر میروم جلا پیدا میکنم، این حقیقتی است که در این روش و در کنگره وجود دارد و سرچشمه آن شخص جناب آقای مهندس میباشند.
صد در صد DST = صد در صد نگهبان کنگره60
کنگره اینجاست، روش درمان DST اینجاست و قطعا بزرگتر از من است، اینک من باید از این بزرگی بهره ببرم، باید دید چقدر میتوانم تاثیر بگیرم! چقدر میتوانم به الگوهای کنگره نزدیک شوم! الگوی کنگره کیست؟ خالق درمان روش DST، محقق، کاشف، نویسنده، دارای درجه بالایی از انسانیت و مورد احترام انسانهای دیگر، انسانی غنی و بسیار بخشنده، حالا کنگره به من این اجازه را میدهد که در فصول مختلف، خودم را به این اندازهها نزدیک کنم، همانطور که جناب مهندس از روز اول حرکت کردند برای رسیدن به این اندازهها، روز اول رهایی وجود نداشت؛ اکنون بیشاز هشتاد هزار رهایی وجود دارد. روز اول شعبهای وجود نداشت اکنون صد و خوردهای شعبه داریم، بنابراین ابعاد در این حد و اندازه نبود، الآن به این وسعت رسیده، این به این معنا است که من میتوانم تمام این مراحل را در کنگره سپری کنم.
یک اصلی وجود دارد؛ بخشش. اگر روز اول، جناب آقای مهندس، روش درمان DST را نمیبخشید، اگر سخاوت نشان نمیداد، اگر به فکر فروش این روش بود، چه میشد؟ دانشگاههای معتبر، کمبریج، آکسفورد، متعجب از این هستند که شما در قبال مقالهها و تحقیقات ارزشمندتان هیچ درخواست مالی از ما ندارید، جناب مهندس میفرمایند من به خاطر انسانیت این کار را انجام میدهم. این اصلی است که ما باید در درون خود پیدا کنیم. حتما گذرگاه سختی است ولی شیرین. بخشش، گذشت، انفاق، ما میتوانیم به این توانایی برسیم ولی به صورت تدریجی، همین سبدهایی که در جلسه میچرخد، گلریزانی که نزدیک است، اینها اندازه دارد و ما با این اندازهها میتوانیم جایگاه خود در هستی را مشخص کنیم.
کنگره60 رایگان است، رایگان بودن کنگره60 را چه چیزی توجیح میکند؟ خدمات مالی دیگران، دیگران یعنی من و شما! برای چه؟ برای بودن، برای فهمیدن، چطور میفهمیم؟ با انجام دادن، زمانی که به راهنمای خود پاکت میدهم میفهمم، روز رهایی که به جناب مهندس پاکت میدهم میفهمم. به چه میزانی؟ به اندازه خودم، من با اندازههایم سفر کردم و به پایان سفر نزدیک هستم. اگر اندازه مصرف خود را نمیدانستم، اگر متوجه کاهش مصرف نمیشدم که به رهایی نمیرسیدم!
کنگره یعنی فهمیدن، علیرضا باید بخشش و انفاق را بفهمد، باید از مقدار مصرف خود ببخشد تا به رهایی برسد.
کنگره یعنی معرفت، یعنی تعادل، عمل سالم، کنگره یعنی بخشش و گذشت. همه انسانها باید از زیر این دستگاه، از زیر این تفکر، از زیر این نور گذر کنند.
هفته گلریزان نزدیک است و مخاطب این هفته خود ما هستیم، جناب آقای مهندس میفرمایند که همه اعضای کنگره باید در گلریزان شرکت کنند، هر فردی به اندازه خودش، یک نفر یک میلیون تومان اعلام میکند، یک نفر شش میلیون تومان اعلام میکند و سردار میشود، یک نفر بیست میلیون تومان، یک نفر پنجاه میلیون تومان را در نظر میگیرد و عنوان دنوری را به خود اختصاص میدهد، جایگاهی که با نام بخشنده از آن یاد میشود.

حالا آنها که پارسال و پیارسال بودند تجربهاش را دارند. راهنما میآید بالا رهجویهایش را هم میآورد بالا. هر کدام یک عدد را میگویند. یکی میگوید ۵۰۰ هزار تومان، یکی میگوید یک میلیون تومان، یکی ۶ میلیون تومان و عضو لژیون سردار میشود. یک نفر میگوید ۲۰ میلیون تومان، دیگری ۵۰ میلیون تومان و دنور میشود. یکی دیگر ۲۰۰ میلیون تومان. شخص دیگری 500 میلیون تومان که پهلوان میشود. نمیدانم شال پهلوانی را دیدهاید یا خیر. شالِ خیلی وزینی میباشد و خیلی جایگاه جالبی دارد. یکی دیگر میآید 10 هکتار زمین میدهد. او میخواهد بگوید که من فهمیدم، میخواهم رد بشوم.
آقای مهندس در رابطه با تغییر و تبدیل صحبت کرده اند و سی دی دارد ولی هیچ وقت در رابطه با ترخیص صحبت نکرده اند. چون مهندس در رابطه با چیزی صحبت میکنند که فصلش باشد. شاید امروز فصلش نیست. راهنماها تمام تلاش خود را میکنند تا ترخیص شوند. میدانید که ما دو تا سفر داریم برای رهایی. سفر اول که قطع مصرف است و سفر دوم که مربوط به فهمیدن است و فهمیدن فقط با بخشش است.
باید به خانواده هم ببخشم، به همسایهها نیز ببخشم، باید بفهمم چقدر توانایی دارم و تواناییها را استفاده کنم و در اختیار دیگران قرار بدهم. چهارشنبهها بچههایی که خدمت مالی میکنند میآیند تعدادشان خیلی زیاد است. غیرقابل اندازهگیری شدهاند. میآیند ۵۰۰ میلیون ۵۰۰ میلیون میدهند و فقط آقای مهندس اجازه میدهند. کسی که میخواهد پهلوان بشود نه از راهنما نه از مرزبان و نه از کس دیگری نباید اجازه بگیرد. کسی که میخواهد پهلوان بشود میرود پیش آقای مهندس میگوید آقای مهندس میخواهم پهلوان بشوم.
ایشان تصمیم میگیرند. از سه نفر که مراجعه میکنند دو نفرشان را قبول نمیکنند. من ندیدم کنگره از منابع مالی بیرون استفاده بکند. منابع مالی بیرون شاید سرعت ما را بیشتر بکند ولی جنس ما را خراب میکند. روش درمان باید فراگیر بشود و به گوش دیگران در آن طرف دنیا برسد. انسانهای دربند بشنوند و سودش را من و تو باید ببریم. در این علم جدید پزشکی شما نیز سهیم هستید و از همه مهمتر آن کس که میبخشد. اصل بر انفاق میباشد.
همه رایگان سفر کردیم با خیال راحت و روی صندلیهای تمیز و زیر باد کولر و یا بخاری. اینها از کجا آمده؟ این هزینهها را خدا داده است. بنده خداداده است. این خیلی مهم است. تمام تلاش را میکنیم که بفهمیم بنده خدا هستیم و بزرگترین اصلِ خدا بخشش است. ما در کنگره کسب و کار داریم. آقای مهندس سالی یک میلیارد و شاید بیشتر در کنگره هزینه میکند. دیدهبانها هم به قدر خودشان. ایجنتها نیز این کار را میکنند. همه در حد و وزن خودشان.
باید ژن ما تغییر کند. باید ژن سخاوت، انفاق و گذشت برسد به بزرگی خداوند. ببینیم در گلریزان چه کار میکنید. ما در هفته گریزان در تمام شعبات جشن داریم. من خودم اوایل میگفتم چرا باید پاکت بدهیم؟ مگر این سفر ما رایگان نیست؟ زمان گذشت تا بفهمم و الان فهمیدم. آقای مهندس میگویند آنان که پهلوان میشوند زرنگی میکنند. در سیدی دعا میگویند من بازی و قواعد آن را خوب میدانم. اگر میخواهید دعا کند باید کاری کنید تا دعا قبول شود. الکی چیزی نمیدهند. صحبت طولانی شد پس به افتخار خودتان دست بزنید. متشکرم.
گروه سایت نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
3030