English Version
English

لژیون سردار - نمایندگی گنجعلی خان

لژیون سردار - نمایندگی گنجعلی خان

نهمین جلسه از دوره اول لژیون سردار خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی گنجعلی‌خان کرمان، با استادی مسافر هدیه، نگهبانی مسافر فاطمه راهنما و دبیری مسافر اعظم راهنمای تازه واردین، با دستور جلسه «چرا باید به دیگران کمک کنیم؟ و به چه مقدار کمک کنیم؟» روز جمعه ۲۴ شهریورماه ۱۴۰۲ رأس ساعت ۱۵ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان هدیه هستم یک مسافر

از نگهبان لژیون سردار خانم فاطمه تشکر می‌کنم که اجازه دادند من در این جایگاه خدمت کنم. جا دارد از جناب مهندس تشکر کنم که این بستر زیبا را برای ما فراهم آوردند تا به این خوبی در کنار همدیگر باشیم. از خانم مونای عزیز کمک راهنمای خوبم تشکر می‌کنم. خیلی خوشحال هستم که امروز در این جایگاه قرار دارم. در مورد دستور جلسه «چرا باید به دیگران کمک کنیم؟ به چه مقدار کمک کنیم؟» یک شعر زیبا از شاعر بزرگ جناب سعدی هست که می‌فرماید:

بنی‌آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند           چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار

قطعاً اگر فردی مشکلی داشته باشد، روی ما و دیگر انسان‌ها تأثیر می‌گذارد. من وقتی وارد کنگره شدم حال خوبی نداشتم و فقط به فکر مواد مصرفی خودم بودم، یعنی فکر دیگری نداشتم. وقتی من به فکر خودم نبودم، چطور می‌توانستم به فکر دیگران باشم؟وارد کنگره و این بستر زیبا شدم، با کمک راهنمای خوبم خانم مونا و دیگر اعضای کنگره آموزش گرفتم و ذره‌ذره کمک کردن را آموختم، یاد گرفتم چگونه کمک کنم و آموزش‌هایی که گرفتم عملی نمایم.

کنگره از سه پارامتر تشکیل‌شده است: علم، نیروی انسانی متخصص و منابع مالی. من روزی با حال آشفته وارد کنگره شدم. اکنون که به حال خوب رسیده‌ام و در چرخه‌ خدمت قرارگرفته‌ام، آیا نباید در اینجا کمک مالی انجام بدهم؛ یا نقشی در این موضوع داشته باشم؟البته برای اینکه پایه‌های مالی کنگره مستحکم باشد، باید هرچه در توان دارم کمک کنم، مهم نیست چقدر، مهم این است که کمک کردن من با حس سالم و مثبت و دور از کبر و ریا باشد تا بتوانم به چشمه جوشان و رود خروشان تبدیل بشوم.

مشارکت مسافر شهلا:

سلام دوستان شهلا هستم یک مسافر

ابتدا از آقای مهندس تشکر می‌کنم. وقتی مجسم می‌کنم که قبل از ورود به کنگره چه حال‌وروزی داشتم و اکنون چه حال و هوای خوبی دارم، با خودم می‌گویم؛ هرچقدر به کنگره خدمت کنم کم است. به همین دلیل دوست دارم هرسال عضو لژیون سردار باشم و امیدوارم در این راه موفق شوم.

مشارکت مسافر فاطمه راهنما:

سلام دوستان فاطمه هستم یک مسافر

من وقتی این دستور جلسه را شنیدم، یاد این جمله افتادم که؛ دیگران کاشتند و ما خوردیم، حال ما بکاریم تا دیگران استفاده کنند. همیشه فکر می‌کنم کسانی که قبل از من وارد کنگره شدند، چه ازلحاظ مالی و چه ازلحاظ علمی کمک کردند.ازلحاظ مالی مکانی را خریدند یا اجاره کردند و وسایل موردنیاز را تهیه نمودند؛ مانند صندلی، کولر، بخاری و ... ازلحاظ علمی هم آموزش گرفتند و راهنما شدند، یا در جایگاه‌هایی مانند نشریات، OT، مرزبانی و قسمت‌های دیگر خدمت کردند. آن‌ها بعد از رهایی‌، دنبال زندگی‌شان نرفتند، ماندند و کمک کردند تا بستری برای من فراهم شود و بتوانم درمان بشوم.

آقای مهندس وقتی راه و روش درمان را پیدا کردند و به درمان رسیدند، اگر رفته بودند دنبال کار و زندگی‌شان، دیگر این سیستم راه‌اندازی نمی‌شد و هیچ‌کدام از ما درمان نمی‌شدیم. چون راه درمان فقط درکنگره است. ایشان ماندند، به دردمندان کمک و یاری رساندند و این بستر را مهیا نمودند تا من فاطمه رها بشوم.حالا من که رها شدم، اگر بعد از درمان در این سیستم نمانم و بروم، آیا به آن حال خوش و تعادلی که مدنظر هست می‌رسم؟ خیر، چون به نظر من این کار مثل سرقت می‌ماند؛ مثل این است که وارد مغازه‌ای بشوم، وسیله‌ای بردارم و بهایش را ندهم، آیا وسیله‌ای که سرقتی باشد برای من خیروبرکت دارد؟ مسلما خیر. من در کنگره درمان شده‌ام و باید بهایش را بدهم.

آقای مهندس می‌گویند؛ هر فردی که درمان می‌شود و یا هر سفر دومی، باید حداقل برای رهایی پنج نفر دیگر تلاش کند تا بتواند دِینش را ادا نماید. یکی از ویژگی‌های مصرف‌کنندگان این است که همیشه دریافت‌کننده هستند و هیچ بازپرداختی ندارند. اگر من در این سیستم بازپرداخت نداشته باشم، می‌شوم همان فاطمه مصرف‌کننده‌ای که تا دیروز مواد مصرف می‌کرد و امروز نمی‌کند، ولی همان ویژگی‌های یک فرد مصرف‌کننده را دارد. پس اگر می‌خواهم درمان بشوم و به تعادل برسم، حتماً باید کمک کنم و مهم‌ترین مسئله این است که با کمک کردن حال خودم خوب می‌شود.

مشارکت همسفر سولماز راهنما:

سلام دوستان سولماز هستم یک همسفر

این دستور جلسه می‌گوید: آیا باید به دیگران کمک کنیم؛ چقدر باید کمک کنیم؟ وقتی به این سؤال فکر می‌کنیم، متوجه می‌شویم خیلی وقت‌ها ما قدرت تشخیص این موضوع را نداریم. در اطرافیانمان خیلی‌ها هستند که می‌خواهیم به آن‌ها کمک کنیم، ولی آیا باید این کار را انجام دهیم؟ و آیا این کمک من مانع این نمی‌شود که آن شخص درسی را که باید از این شرایط بیاموزد، فرابگیرد؟

آقای مهندس در یکی از صحبت‌های اخیرشان گفتند که افتاده را نباید بلند کرد، برای من سؤال پیش‌آمده بود که چرا افتاده را نباید بلند کرد؟ درحالی‌که آموزش‌های ما برعکس این موضوع است؛ و در جای دیگری می‌گویند: خداوند پول دیگران را در پول ما قرار داده است؛ دوباره سؤال برایم پیش آمد که یعنی چه؟ و بعد متوجه شدم همان قدرت تشخیص است، همان بستری که باید در آن آموزش بگیریم، اگر بخواهیم ببخشیم و دستگیر باشیم.

من قبل از اینکه به کنگره بیایم وضعیت مالی خیلی خوبی داشتم، تقریبا ماهیانه ۱۵ هزار دلار درآمد داشتم که با پول الان اگر بخواهیم حساب کنیم، میلیاردی می‌شود. برای برادرم که مصرف‌کننده بود، یک ماشین خریدم. می‌خواستم به او کمک کنم چون عضو خانواده‌ام بود. همه دوست دارند وقتی وضعیت مالی‌شان خوب است دست اطرافیانشان را بگیرند. برادرم بعد از سه ماه با همان ماشین تصادف کرد ولی خداوند کمک کرد که جان سالم به در برد.

چرا این اتفاق افتاد؟ چون زمانش نرسیده بود و ظرفیت برای او ایجاد نشده بود، من در کار این شخص ورود کردم، احساس می‌کردم دارم یک کار خیر انجام می‌دهم، ولی کائنات، هستی و هزاران شرایط دیگر دست‌به‌دست هم دادند که در آن شرایط قرار بگیرد. شخصی که وضعیت مالی نامناسبی داشت و درگیر اعتیاد بود، من با کار به‌ظاهر خیرخواهانه‌ام، نگذاشتم تجربه‌ای که قرار است از این شرایط بگیرد را دریافت کند. کنگره می‌گوید: تو می‌دانی که باید بخشنده باشی و در آموزش‌ها متوجه شده‌ای که از مال بقیه در مال تو هست، من بسترش را فراهم کرده‌ام.

چه کسی به کنگره می‌آید؟ کسی که می‌خواهد درمان بشود؛ در اینجا ما در آگاهی‌ افراد ورود نمی‌کنیم، جار نمی‌زنیم و نمی‌گوییم به اینجا بیایید تا حالتان خوب بشود. بلکه کسی که دنبال درمان است خودش می‌آید. ما باید درجایی هزینه ‌کنیم که قضیه برعکس نشود و تجربه و بار آن شخص روی گردن ما نیفتد، چون ما در هستی طبق قوانین داریم زندگی می‌کنیم.

مثلاً شخصی قرار است اعتیاد یا بی‌پولی را تجربه کند، من وارد این داستان می‌شوم و نمی‌گذارم. آن‌وقت چه اتفاقی می‌افتد؟ چرخه برعکس می‌شود و می‌گوید؛ تو دوست داری این بلایی که سر این شخص آمده را تجربه کنی؛ یعنی همان قانون عمل و عکس‌العمل یا قانون کارما.
برای همین خیلی خوب است که فکر کنیم به کجا، به چه کسی و چگونه باید کمک یا خدمت کنیم. واقعاً شاکر خداوند هستم که کنگره این بستر را برای ما فراهم کرده است.

مشارکت مسافر فرزانه:

سلام دوستان فرزانه هستم یک مسافر

به نظر من کمک کردن یک هنر و یک مهارت است. من به کنگره می‌آیم و آموزش می‌بینم که بخشندگی را یاد بگیرم تا هم خودم بتوانم زندگی کنم و هم باعث شوم دیگران زندگی کنند.من وقتی به کسی کمک می‌کنم و دستش را می‌گیرم، علاوه بر اینکه از درد و رنج او کم می‌کنم، کمک می‌کنم که زندگی اجتماعی خودم هم ارتقا پیدا کند و آن‌قدر تأثیرگذار است که باعث می‌شود مشکلات خودم نیز حل بشود، پس ما در کنگره هم باید آموزش بگیریم و هم دینمان را ادا کنیم.کمک کردن هم می‌تواند مادی باشد و هم معنوی، با دیگران احساس همدردی کردن، نوعی کمک کردن است.

مشارکت مسافر محدثه:

سلام دوستان محدثه هستم یک مسافر

اساس هستی و خلقت بر پایه محبت بناشده است. به نظر من کسی که می‌تواند کمک کند، قطعاً سرشار از محبت است و ذره‌ای از آن الطاف خداوند در درونش وجود دارد.به قول دوستان، باید ببینیم به چه کسی کمک کنیم، کسی که از ما کمک بخواهد. باید بتوانیم تشخیص بدهیم که آیا کمک کردن ما در این مرحله به نفع شخص است یا به ضررش. کمک کردن باید بلاعوض باشد، آقای مهندس در وادی چهاردهم حجت را بر ما تمام کردند و گفتند؛ حساب عاشق با عشق است، با معشوق چه حساب دارد!

پس کمک باید بلاعوض باشد، هرچند درجایی به ما پس داده می‌شود، ولی اگر ما حسابگرانه جلو برویم، کار ما ناخالصی پیدا می‌کند و ورودی و خروجی‌اش به مشکل برمی‌خورد و حال خوشی که باید به دست بیاوریم را به دست نمی‌آوریم، چون حسابگرانه برخورد کرده‌ایم.

زمانی که در کشورهای دیگر یا کشور خودمان سیل یا زلزله می‌آید، همگی به‌اندازه خودمان کمک می‌کنیم، یکی به‌اندازه یک پتو و یکی به‌اندازه یک کنسرو ماهی. ولی درجاهای خاص مانند کنگره، دیگران کاشتند و ما استفاده کردیم و به حال خوش رسیدیم، پس باید زکات این حال خوبمان را پرداخت کنیم.زمانی که وارد این سفر شدم با خودم گفتم؛ اگر جگر شیر نداری، سفر عشق مکن! باید عین یک شیر باشی تا بتوانی در این سفر تمام پارامترهایش را انجام بدهی.

مشارکت مسافر بتول:

سلام دوستان بتول هستم یک مسافر

در مورد دستور جلسه این هفته که کمک کردن است، من قبل از اینکه وارد کنگره بشوم، همیشه فکر می‌کردم اگر جایی به کسی کمک کنم، باید حتماً خداوند فردای آن روز دو برابرش را به من بدهد و اگر ‌نمی‌داد ناراحت می‌شدم و می‌گفتم؛ این کمک کردن من چه فایده‌ای دارد؟ وقتی به کنگره آمدم، اگر کمکی می‌کردم، بازهم انتظار باز پس گرفتنش را داشتم، ولی بعدها متوجه شدم که هر چیزی را خداوند در جای خودش قرار می‌دهد، اگر این دنیا نباشد، برای باقیات‌صالحات می‌ماند و یا درجایی، دست انسان را می‌گیرد.

در خانواده ما کسانی هستند که اصلاً به کنگره نمی‌آیند، ولی هر ماه مبلغی را به‌حساب کنگره واریز می‌کنند و معتقدند همین‌که اعضای خانواده‌ی ما به کنگره می‌روند و درمان شدند، خیلی خوب است. همین شخص بعد از گذشت دو سال که به کنگره کمک می‌کرد، دو تا از فرزندانش به کنگره آمدند و در حال درمان هستند.

خانم مونا همیشه می‌گویند؛ ما امروز مبلغی پرداخت می‌کنیم، ممکن است ۱۰ الی ۱۵ سال دیگر بچه‌ها یا نوه‌های ما مصرف‌کننده شوند، شاید خشتی ازاینجا به نام ما باشد، در آینده خداوند دست فرزندان ما را بگیرد، به کنگره بیایند و به درمان برسند.

مشارکت مسافر سعیده:

سلام دوستان سعیده هستم یک مسافر

خداوند را شکر می‌کنم که در جمع شما دوستان هستم. من فکر می‌کنم ما مسافران تاوان زیادی داده‌ایم. ما خیلی جاها رفته‌ایم، من همیشه یا در حال ترک بودم یا به دنبال راه‌هایی که بتوانم ترک کنم، خیلی اذیت می‌شدم اما موفق نمی‌شدم. با یک حرف، یک جرقه یا دیدن یک مصرف‌کننده، دوباره به نقطه اول برمی‌گشتم. کنگره جایی است که من به‌راحتی می‌توانم کمک کنم و عواقبی هم ندارد. شاید من در جای دیگری بخواهم کمک کنم و کمک من یک نوع دخالت باشد، همان برمی‌گردد به خود من، پس نباید این کار را انجام دهم.

خداوند را شکر می‌کنم در جایی هستم که می‌دانم برای من هست و می‌ماند و می‌توانم بعدها با خیال راحت بگویم که من به‌جایی رفتم و کمک کردم، زیرا سودش به خودم رسید.طبق فرمایش آقای مهندس، ما اگر پایه‌های مالی‌مان را قوی نکنیم، قدرت نداریم. معمولاً آدم‌های ثروتمند را در جامعه بیشتر تحویل می‌گیرند و بیشتر به آن‌ها احترام می‌گذارند.

کنگره با علم و ثروت و خدمتگزارانی که دارد، خیلی قوی و نیرومندتر می‌تواند پیش برود. اگر این شعبه در کرمان نبود، این عده‌ که امروز اینجا هستند نبودند. اگر من و دیگران کمک نکنیم، کنگره گسترش پیدا نمی‌کند و خیلی‌ها که نیاز به درمان دارند و در شهرهای دورتر هستند، نمی‌توانند از این امکانات استفاده کنند، امیدوارم بتوانیم با کمک همدیگر به دیگران یاری برسانیم.

تایپ: مسافر اعظم راهنمای تازه واردین- نمایندگی گنجعلی خان
ویرایش: مسافر فاطمه راهنما- نمایندگی گنجعلی خان
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .