جلسه ششم از دوره سوم سری کارگاههای آموزشی لژیون سردار با استادی مسافر جهانبخش، نگهبانی مسافر سهراب و دبیری مسافر سینا با دستور جلسه "خدمت مالی و تاثیر آن بر روی من" در روز پنجشنبه19شهریورماه۱۴۰۲ در نمایندگی اروند آبادان راس ساعت۱۵:۳۰آغاز بکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوش آمدید امروز دور هم جمع شدیم که راجع به مسائل مالی مشارکت و صحبت کنیم، یک چیزی را میخواستم عنوان کنم اینکه میبینیم زمانی که جلسات عمومی است، ما دیگر جایی برای نشستن نداریم، باید اینجا را آهسته آهسته گسترش دهیم. یک ملکی دارم که اگر آقای مهندس اجازه بدهد آن را برای ایجاد شعبه مهیا کنیم.

یک سوال دارم از تک تک دوستان لژیون سردار میخواهم بپرسم از آنها از زمانی که وارد لژیون سردار شدید مشکلات مالیتان بیشتر شد یا کمتر؟ آیا دچار کوچکترین مشکلی شدید؟ در زندگیتان سامانی صورت گرفت یا دچار مشکلاتی شدید؟ اگر کسی دچار مشکل شده دستش را بالا ببرد، پس کسی دچار مشکلات نشده، پس چرا در مقوله دنور شدن تعلل میکنید؟ خب وقتی ما یک چیزی را تجربه کردیم دیدیم دیگر نباید تعلل کنیم، از چه میترسید نگران چه هستید؟ آیا اگر خدایی نکرده که اصلا این اتفاق هم نخواهد افتاد کسی نتوانست آن تعهداتش را به موقع اجرا کند، کسی میآید بالا سرش تحت فشارش میگذارد؟ که سریع قسط را بده؟ حالا تذکر میدهیم به شوخی، ولی تحت فشار که نمیگذارند. پس تعلل نکنید، آن دوستانی که دنور هستند ارتقا بدهند، دوستانی هم که جزو لژیون سردار هستند دنور شوند و از برکاتش بهرهمند بشوند آن برکاتی که دارد برایشان نه فقط برای کنگره برای خودشان بدانند که چقدر ارتقا پیدا میکنند.

مسائل مالی یکی از مسائل با اهمیت کنگره است. چون کتب و دروس جناب مهندس هیچ کم و کسری ندارد نیرو هم بحمدلله کم نداریم البته از نظر مالی هم دچار مشکلات نیستیم اما این مسائل مالی هست که ما را ارتقا میدهد که بتوانیم افراد بیشتری را نجات بدهیم. خیلی وقت جلسه را نمیگیرم انشالله یک مقدار فکر کنید راجع به آن یک تصمیم قشنگ بگیرید انشالله ببینم که صحبتهای من چقدر روی شما تاثیر گذاشته است. حتی علیرضا که از ما ضعیف تر هست میتواند این کار را انجام دهد و نتیجهی آن را ببیند این اعتماد به نفس یک جرات است بسم الله، بعد ببینید چه اتفاقات قشنگی در زندگیمان میافتد الان سهراب یک سری صحبتها میکرد خیلی چیزها را نمیدانست مثلا ترس و نگرانی برای انجام کارهایش، کارهایی که انجام میدهد، من به او گفتم که ماجرا چه هست و ما اگر ته دلمان گواهی بدهد تمام گرههایمان را باز میکند و میبینید از آسمان و از زمین میبارد البته باید در مقابلش هم قدم بردارید نه اینکه بنشینیم دعا بخوانیم! بلکه باید در آن مسیر حرکت کنیم. میبینید دقیقا در دقیقهی نود یعنی هیچ گرهایی هیچوقت در کارهایمان نمیافتد. خیلی ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ:همسفر عرفان لژیون8
ارسال مطلب:مسافر محمد لژیون1
- تعداد بازدید از این مطلب :
391