در خدمت مرزبان خبری همسفر آرزو هستیم. ایشان به همراه مسافرشان با تخریب ۱۰ سال وارد کنگره شدند و آخرین آنتی ایکس مصرفی مسافرشان تریاک خوراکی بود که در مدت ۱۳ ماه و ۳ روز به روش DST و شربت OT سفر کردند و در حال حاضر ۲ سال و ۲ ماه است که آزاد و رها هستند. این سفر به راهنمایی مسافر ناصر و همسفر اعظم انجام شد. از ایشان خواستیم از حس و حالشان در رابطه با این جایگاه خدمتی و همچین در مورد دستور جلسه هفته ایجنت و مرزبان برای ما بگویند، لطفاً با نگاه زیبایتان همراه ما باشید.

شما همزمان با مسافرتان در خدمت مرزبانی هستید، از اینکه در کنار هم خدمت میکنید چه حسی دارید؟
بسیار خوشحال هستم که میتوانیم در کنار هم آموزش بگیریم و خدمت کنیم، از اینکه هر دو میتوانیم خدمتی در این مکان مقدس داشته باشیم خداوند را شکر میکنم. در این مسیر قرار گرفتن با مسافرم هم لذت و هم پیامهایی برای هر دوی ما دارد و قطعاً لطف خداوند بوده که ما را در این جایگاه قرار داده تا بتوانیم گرههایی که در زندگیمان وجود دارد را باز کنیم.
چه چیزی در خدمت مرزبانی نظر شما را جلب کرد تا خدمت کنید؟
روزی که وارد کنگره شدم و به اطراف نگاه میکردم و شالهای رنگارنگی که بر گردن افراد بود را میدیدم؛ ناخودآگاه شال زرد رنگی که بر دوش مرزبانها بود توجهم را جلب کرد و نگاه میکردم که این افراد دارای شال زرد رنگ چه کار میکنند و میدیدم که با چه عشق، محبت و مهربانی با یک تازهوارد رفتار میکنند. از همان موقع این جرقه در وجود من زده شد و این خواسته در وجود من شکل گرفت و خداوند بزرگ این توفیق را به من داد تا بتوانم در کنار همسفران نمایندگی هاتف آموزش بگیرم و خدمت کنم و حال خوشی را در کنار این عزیزان داشته باشم.
لطفاً حس و حال خودتان را از زمانی که پیمان مرزبانی بستید و شال مرزبانی را دریافت کردید بیان کنید.
بسیار خوشحالم؛ زیرا زمانیکه یک تازهوارد با ناامیدی، ناراحتی، چشم گریان و افسرده وارد شعبه میشود و شما با صحبت کردن، در آغوش گرفتن، عشق و محبت میتوانی امیدواری را در چشمان یک مادر، یک همسر و یک خواهر ببینی بسیار لذت بخش است. اینکه بعد از مشاوره تازهواردین شخص با لبخند به طرفم میآید و من را در آغوش میکشد و میگوید شما به من حس خوبی میدهید این واقعاً برایم لذت بخش است و باید شکرگزار خداوند و جناب مهندس باشم که مرا در این مسیر قرار دادند.
از زمانیکه خدمت مرزبانی را شروع کردید آیا در روند زندگی شخصی شما تغییراتی ایجاد شده است؟
قطعاً بله، وقتی انسان در مسیر درستی قرار میگیرد و خودش نیز حرکت میکند کمکم مشکلات شروع به حل شدن و گرهها شروع به باز شدن میکنند و این باعث تغییر در زندگی میشود و اینها همه از معجزات کنگره است.

لطفاً از تجربیاتی که در طول مدت خدمت کسب کردهاید بفرمایید.
اجرای قوانین در کنار عشق و محبت کارساز است. داشتن عشق و محبت افراد یک شعبه را همدل میکند؛ حتی یک لبخند میتواند حال دگرگون یک شخص را خوب کند. اینکه هر شخصی وارد کنگره میشود چه یک تازهوارد و چه سفر دومی و حتی یک راهنما همه باید حرمتها و قوانین را اجرا کنند و با عمل سالم پیش بروند تا بتوانند به درستی زندگی کنند و با حال خوش در مسیر کنگره حرکت کنند.
شما چه زمانی میتوانید از عملکرد خودتان به عنوان یک مرزبان راضی باشید؟
قطعاً من خودم نمیتوانم درمورد عملکرد دوره خدمتیام جوابی بدهم این را بقیه افراد باید بگویند؛ اما وقتی به طرف عمل سالم، معرفت و عدالت حرکت کنم و اگر سلاح من پیوند عشق و محبت باشد و به طرف صراط مستقیم در حرکت باشم، میتوانم عملکرد خوبی داشته باشم و باید اول خداوند، بعد جناب مهندس و خانم کماندار از ما راضی باشند.
به مراتب این سخن را در کنگره میشنویم که جایگاههای خدمتی، افراد را پیدا میکنند نه افراد جایگاهها را، نظرتان در مورد این مطلب چیست؟
هرکسی خواسته قوی داشته باشد و بر اساس عمل سالم، معرفت و عدالت حرکت کند و فرمانبردار باشد و تمام حرمتها و قوانین کنگره را اجرا کند، ناخودآگاه در جایگاه خدمتی قرار میگیرد.
خیلی از همسفران هستند که دوست دارند این جایگاه خدمتی را تجربه کنند، شما به عنوان یک مرزبان چه راهکاری برای این عزیزان دارید؟
عشق و محبت را سرلوحه خود قرار دهند، فرمانبردار باشند و اگر در مسیر درست حرکت کنند قطعاً به آن میرسند، چون خدمت به مخلوق لذتبخشترین کاری است که میتوان بلاعوض انجام داد.
به نظر شما صفتهایی چون بخشش، صبر و فداکاری چه رابطهای با خدمت مرزبانی میتواند داشته باشد؟
در مقابل این سه کلمه میتوان گفت: آرامش، حس خوب، حال خوش، صفا و صمیمیت و محبت داشتن؛ این صفات فقط در وصف جناب مهندس است که دل بخشش داشتند و توانستند روشی را ابداع کنند و در اختیار تمامی مصرفکنندگان قرار دهند و صبر و تلاشی که نتیجهاش متد DST شد و دیگری فداکاری که لطف خداوند و جناب مهندس شامل حال تمامی اعضای کنگره ۶۰ شد که به این حال خوش برسند. به خاطر این عمل عظیم شکر، شکر، شکر.
و کلام آخر ...
امیدوارم که تمام سفر اولیها به رهایی، حال خوش و زندگی پر از آرامش برسند و ما سفر دومیها هم بتوانیم خدمت کنیم و در رسیدن به اهداف کنگره ۶۰ تلاش کنیم و همچنین از جناب مهندس و خانواده بزرگوارشان تشکر میکنم و برای تمامی اعضای کنگره ۶۰ زندگی مملو از موفقیت و سربلندی را آرزومندم.

در خدمت مرزبان همسفر عزت هستیم، ایشان به همراه مسافرشان با تخریب ۲۰ سال وارد کنگره شدند. آخرین آنتی ایکس مصرفی مسافرشان شیره و تریاک بود که به مدت ۱۲ ماه و ۱۲روز به روش DST و شربت OT سفر کردند و در حال حاضر ۲ سال و ۲ ماه است که آزاد و رها هستند. این سفر به راهنمایی مسافر محمد و همسفر راضیه انجام شد. از ایشان خواستیم از حس و حالشان در رابطه با این جایگاه خدمتی و همچین درمورد دستور جلسه هفته ایجنت و مرزبان برای ما بگویند، لطفاً با نگاه زیبایتان همراه ما باشید.
چه چیزی در خدمت مرزبانی شما را جلب کرد که ثبتنام کنید؟
اول از همه عشق خدمت کردن به افرادی که روزی مثل خودم در ظلمت و تاریکی بودند و احساس میکردم در مقابل کاری که کنگره برای من انجام داده هر کاری که در توان دارم انجام دهم تا به حال خوش برسم و آموزش بگیرم. با مرزبان شدن میتوانم پیوند محبت بین خودم و همسفران را محکمتر کنم.
با توجه به اینکه شما مفتخر به گرفتن شال راهنمای تازهواردین در کنار خدمت مرزبانی شدهاید، چه حسی نسبت به این جایگاه دارید؟
قبل از اینکه در جایگاه مرزبانی خدمت کنم خواسته راهنما شدن را داشتم ولی زمانیکه مرزبان شدم فهمیدم که برای این جایگاه باید بسیار آموزش ببینم؛ زیرا مسئولیت زیادی در مقابل رهجو دارم. چون تازهواردین و حس و حال آنها را میدیدم از خداوند خواستم که اجازه خدمت در جایگاه تازهواردین را به من بدهد.
لطفا حس و حال خودتان را در زمانی که پیمان مرزبانی را بستید و شال مرزبانی را دریافت کردید بیان کنید.
انگار مسئولیت بسیار سنگینی بر دوش من گذاشته شد ولی با آنکه کارهای بسیاری در مرزبانی وجود دارد؛ اما بسیار حس و حال خوشی دارم زیرا مکانی است که من هر لحظه درحال آموزش گرفتن هستم و فقط از این ناراحت هستم که دیگر در لژیون راهنمای عزیزم خانم راضیه حضور ندارم.
از زمانی که خدمت مرزبانی را شروع کردید آیا در روند زندگی شخصی شما تغیراتی ایجاد شده است؟
بسیاری از مشکلاتم را که اصلاً نمیدانستم چگونه حل کنم به آسانی حل شد و من این را فقط به خاطر خدمت در کنگره میدانم، چون مسافرم هم به عنوان مرزبان پارک در حال خدمت است. آن خیر و برکت در زندگی و حال خوش را مدیون خدمت مرزبانی میدانم.

لطفاً تجربیاتی که در طول مدت خدمت کسب کردهاید را بیان کنید؟
در مرزبانی هر لحظه و هر ثانیه در حال آموزش گرفتن هستم. از سفر اولیها و سفر دومیها، از راهنمایان و از حضور تازهواردین در شعبه من آموزش میگیرم و درسهای بسیار زیادی از ایجنت سابق خانم اعظم آموختم؛ از ایشان درس صبوری، آرامش و مردمداری را آموختم و اکنون هم در کنار ایجنت گرامی خانم آمنه در حال آموزش هستم. امیدوار هستم که بتوانم این آموزشها را در زندگی خود کاربردی کنم. برای من تجربه شده است که هیچ پیوندی محکمتر از پیوند محبت وجود ندارد و من تلاش میکنم این را سرلوحه کارم قرار دهم و این را میدانم کوچکترین خطایی برابر است با وارد شدن به گردباد کنگره و نابود شدن.
شما چه زمانی میتوانید از عملکرد خودتان به عنوان یک مرزبان راضی باشید؟
زمانی که بدانم نظم در شعبه برقرار است و افراد قوانین را به درستی اجرا میکنند و یا همسفری با حال خراب و یا نارضایتی شعبه را ترک نکند و پیوند محبت بین من و همسفران محکم باشد.
به مراتب این سخن را در کنگره میشنویم که جایگاههای خدمتی، افراد را پیدا میکنند نه افراد جایگاهها را، نظرتان در مورد این مطلب چیست؟
وقتی خدمتگزار نشریات همسفران شدم به این باور رسیدم که جایگاهها افراد را پیدا میکنند؛ زیرا خواسته قوی داشتم و این خواسته را در ذهن خودم تصویرسازی میکردم و اکنون هم با هدف خدمت به همسفران و آموزش دیدن در انتخابات شرکت کردم و همسفران به بنده لطف کردند و به عنوان مرزبان انتخاب شدم.
خیلی از همسفران هستند که دوست دارند این جایگاه خدمتی را تجربه کنند، شما به عنوان یک مرزبان چه راهکاری برای این عزیزان دارید؟
من نظر شخصی خودم را بیان میکنم که خدمتها در کنگره زیاد است؛ نگهبانی، دبیری، مهمانداری و یا حتی کسانیکه صندلیها را جابهجا میکنند، سرویس بهداشتی را تمیز میکنند، در آبدارخانه خدمت میکنند و در حال کمک و خدمت هستند. هر خدمتی در کنگره حال خوش را به همراه دارد و این خدمتهای کوچک هستند که خدمتهای بزرگ را بهوجود میآورند. کسانیکه خواسته مرزبانی را دارند حتما به خواسته خود میرسند؛ چون نوبت باران همیشه محفوظ است.
به نظر شما صفتهایی چون بخشش، صبر و فداکاری چه رابطهای با خدمت مرزبانی میتواند داشته باشد؟
من بخشش را از دید مالی مطرح میکنم. مکان قبلی نمایندگی هاتف مکان کوچکی بود اما پر از انرژی ولی به دلیل کمبود جا پذیرش تازهواردین را نداشتیم و گاهی افراد با چشم گریان میرفتند و ما شرمنده این بزرگواران میشدیم؛ اما با کمک اعضا توانستیم مکان بزرگتری را اجاره کنیم و قسمت تازهواردین فعال و خوبی داشته باشیم.
در مورد صبر، بنده در مرزبانی توانستم صبورتر شوم و نقطه تحمل خودم را بالا ببرم زیرا با افرادی با خلقوخوهای متفاوت روبهرو بودم. در مورد کلمه فداکاری، در شعبه نظارهگر همسفرانی هستم که با فداکاری پا به پای مسافران خود میآیند و خودشان هم در حال آموزش گرفتن هستند و به راستی باید دست چنین همسفرانی را بوسید.
و کلام آخر ...
در آخر از خداوند میخواهم در راه این خدمت مرا یاری دهد تا بتوانم در مسیر کنگره و در راه مستقیم قدم بردارم و خودم و مسافرم سالها خدمتگزار کنگره 60 باقی بمانیم.
از اینکه وقت گرانقدر خود را در اختیار ما قراردادید صمیمانه سپاسگزاریم.
انجام مصاحبه و تایپ: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون یکم)
ویراستاری: همسفران غزال و زینب رهجویان راهنما همسفر رعنا (لژیون نهم)
ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر رعنا (لژیون نهم)
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
1390