English Version
English

آموزش های کنگره رمز آرامش، رمز آسایش و رمز لذت بردن از زندگی است

آموزش های کنگره رمز آرامش، رمز آسایش و رمز لذت بردن از زندگی است

چهاردهمین جلسه از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی جهان‌بین شهرکرد؛ به استادی دیده‌بان محترم آقای کامران، نگهبانی مسافر ایمان و دبیری مسافر یاسر، با دستور جلسه «D.sap و جشن تولد هفتمین سال رهایی ایجنت محترم مسافر جمشید»پنج‌شنبه  ۱۱خرداد ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد

خلاصه سخنان استاد:

 

سلام دوستان کامران هستم یک مسافر،خدا را شاکر و سپاسگزارم که اجازه می دهد در کنار هم باشیم و آموزش بگیریم و این حس و حال خود را با هم تقسیم کنیم و امیدوارم که حال همگی تان خوب باشد و امروز روز بسیار خوبی است که ما تولد ایجنت محترم آقا جمشید را داریم. 

 این در جایگاه خودش بسیار مبارک خواهد بود و ما در این تولد ها با خودمان روبرو می شویم از تجربیات کسانی که در این جایگاه برای تولدشان قرار می گیرند آشنا می‌شویم و تجربه کسب می کنیم و می توانیم که از آنها درس معرفت و محبت و درس خدمت بیاموزیم و قسمت مهم این تولد ها این است که یک سفر اولی خودش را در این جایگاه تصور کند و همزاد پنداری کند که اگر کسی مثل جمشید توانسته است من هم خواهم توانست.

 اما در مورد دستور جلسه آقای مهندس جسم ما را خانه ما می دانند به همین دلیل ما به همان اندازه‌ای که به دیگر امورات زندگی مان می پردازیم به همان اندازه هم باید به جسم خود بها بدهیم و سیستم گوارش ما یا سیستم هضم غذا ام الامراض است یعنی اگر دچار مشکل شود می‌تواند مرض ها و بیماری مختلفی را به کمک سیستم ما انتقال دهد و جدیدا هم به عنوان مغز دوم شناخته می شود یعنی آنقدر مهم است که ما نسبت به آن چه استفاده می کنیم به آشامیدنی ها و خوراکی ها توجه بسیار مهمی داشته باشیم و جسم ما برای اینکه به امورات خود ادامه بدهد و بتواند که به خوبی کارایی داشته باشد نیازمند مواد اولیه خوب است و این مواد اولیه خوب را ما از طریق غذاها و نوشیدنی ها به جسم خود می رسانیم ما وقتی که صحبت از مواد اولیه مناسب میشود فقط به سیری و برطرف کردن گرسنگی فکر می‌کنیم و به کیفیت و املاح که نیاز جسم ما است توجه نمی کنیم و اگر به آن املاحی که جسم نیاز دارد توجه نشود جسم ما دچار مشکل و به هم ریختگی میشود.

در این مسئله آقای مهندس مثلث درمان را مطرح کردند که وقتی شخصی وارد کنگره میشود با مفهوم جهان بینی بسیار خوب آشنا می شود و میفهمد که چقدر لازمه زندگی است.

و اما در بحث جسم در کنگره داروی OT برای راه اندازی سیستم ایکس مطرح شد و روش درمان DST تعریف شد که به اعتقاد آقای مهندس روش درمان DST زمانی می‌تواند تاثیرگذار باشد که داروی OT در کنارش باشد و داروی OTزمانی می‌تواند دارو باشد که به صورت DST استفاده شود.حال اگر برگردیم به دوران مصرفمان ما در طول زمان مصرف مواد خیلی از مواد مورد نیاز بدن را که بدن به آنها احتیاج داشته را یا نسبت به آن بی توجه بودیم یا دقت کافی بر روی آن نداشتیم و این باعث شده که مشکلات دیگری هم در کنار اعتیاد برای ما رخ بدهد و بحث گوارش در مصرف کنندگان یا به وسیله مصرف مواد دچار یبوست طولانی مدت بودند که این خودش باعث بسیاری از بیماری‌ها می‌شود در بحث غلظت خون هم همینطور است.

در مسیر کنگره هم به همین شکل مشکل گوارشی و یبوست برای مسافران مشکل ساز بود و آقای مهندس هم می خواستند که این مشکل را به وسیله داروهای گیاهی و داروهای دیگر برای مسافران حل کند ولی اتفاق خاصی رخ نمی داد تا زمانی که بحث D.sap در کنگره مطرح شد و این موضوع بسیار اتفاقی رخ داد و آقای مهندس متوجه شدند که این عصاره و این دارو می تواند برای یک مصرف کننده مفید واقع شود.

با توجه به فرایند تولیدی که دارد نمی‌توان به آن سرکه گفت و D.sap را به عنوان دارو می شناسند و مطرح کردند و فرایندی که تولید شده به این شکل است که مدت زمان یک سال این اتفاق می‌افتد و آن شرایط لازم برای نگهداری شرایط خاصی است که باید در یک دمای ثابت باشد و نگهداریش بسیار مهم است و برای تولید D.sap آقای مهندس فرایند متفاوتی را در پیش گرفتند که این عصاره امروز در اختیار ما قرار گرفته است و اگر به املاح D.sap نگاه کنیم می بینیم که املاح و مواد معدنی که در آن وجود دارد بدن ما قادر به تولید آنها نیست و ما این املاح را از طریق مواد خوراکی به بدن می رسانیم و املاح و مواد معدنی که در D.sap وجود دارد انواع مواد معدنی است که در کنار هم قادر به جذب در بدن هستند.بعد از استفاده بچه های کنگره ۶۰ ازD.sap آقای مهندس متوجه شدند که به غیر از درمان یبوست و مشکلات گوارشی خیلی از حساسیت های فصلی و دیگر مشکلات هم در افراد به صورت خودکار حل میشود.و خوشحالیم که D.sap را در اختیار داریم و باید قدردان این باشیم که در حال حاضر D.sap فقط و فقط در اختیار بچه های کنگره ۶۰ است.به هر حال امیدوارم که روی تاکیدهایی که شده و اثر هایی که میتواند داشته باشد در شرایط بهتر شدن جسمانی خودمان کوشا باشیم و از این دارو برای خود و خانواده خود استفاده کنیم.

و اما در مورد تولد آقا جمشید این تولد را در اصل خدمت آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک می گویند که این را مدیون حرکت و برکت وجود ایشان هستیم که باعث شد ما در اینجا در کنار هم قرار بگیریم و به یکدیگر کمک کنیم که این مسیررا به خوبی طی کنیم و این رهایی را خدمت آقا جمشید عزیز و خانم نسرین عزیز و دو همسفر گلشان بسیار تبریک میگویم خدمت مرزبانان محترم و تمامی خدمتگزاران این شعبه تبریک می گویم اگر بخواهم چند کلمه ای در مورد جمشید بگویم جمشید از افرادی بود که وقتی وارد کنگره شد با حرکت درستی که انجام داد و آن ویژگی که جمشید در طول سفرش داشت گوش به فرمان بودنش بود و نظمی که در حضورش در جلسات بود و این باعث شد که بیداری اتفاق بیفتد و این رمزی است برای همه ما اگر میخواهیم تاریکی های خود و زندگی مان را ببینیم و در این مسیر حرکت کنیم باید این دو ویژگی را در خود به وجود بیاوریم و جمشید این دو ویژگی را در خود ایجاد کرد

 و در آخر استاد فرمودند آموزش های کنگره رمز آرامش، رمز آسایش و رمز لذت بردن از زندگی است و این آموزش هاست که ما را در این سفر یاری می کند که به آن نقطه امن و ایمن در زندگی برسیم. ممنون از همه عزیزانی که به صحبت های من گوش دادید...

خلاصه سخنان ایجنت محترم مسافر جمشید:

سلام دوستان جمشید هستم یک مسافر خداراشکر سپاسگزارم که این روزها را دارم میبینم و هفتمین سال رهایی از تاریکی ام را دارم جشن میگیرم.یک روز در خدمت مهندس بودم و دستور جلسه این بود که من برای کنگره چه کرده‌ام و کنگره برای من چه کرده است و آقای مهندس گفتند که چه کرده است و از کجا شروع کرده و چقدر در لژیون های مالی شرکت کرده است و در آخر هم گفتند که در قبال کاری که کنگره برای من کرده من هیچ کاری نکردم.من هم اسمم برای مشارکت در آمد و بالا که رفتم ، زیاد حفظ کرده بودم که بگویم چه کردم، چقدر لژیون های مالی شرکت کرده‌ام، و کمک راهنما هستم و علم کنگره را انتقال داده ام ولی حالا میبینم که چقدر در مقابل شما دستم خالی است.

من در دوران اعتیاد شغلم طوری بود که شش ماه ایران بودم و شش ماه خارج از کشور و شش ماهی که خارج از کشور بودم قطع مصرف بودم و بسیار تخریب های زیادی داشتم و هر بار که ترک میکردم مثل یک نوار استپ شده بود شش ماه مصرف می‌کردم و شش ماه قطع مصرف داشتم و باز هم زیاد مشکلی نبود تا اینکه مصرفم تغییر کرد و دست به مصرف مواد صنعتی زدم و بیشترین تخریب مواد مصرفی من در این چند سالی بود که مواد صنعتی مصرف می‌کردم و روزی یادم هست خانومم نسرین به آقا کامران گفتند که سخت‌ترین شرایط و بدترین سالهای زندگیم زمانی بود که جمشید مواد صنعتی مصرف می‌کرد و آقا کامران در جواب گفتند چرا خدا را شکر نمی‌کنی که اگر جمشید مواد صنعتی مصرف نمی کرد همچنان در حال مصرف مواد بود و در حال حاضر دیگر سیگار هم نمی کشد و با خود کمی فکر کردم و دیدم که واقعاً من دیگر سیگار هم نمی‌کشم منی که مدام در کارم افراط و تفریط بود.

 چه کسی است که نداند مصرف هرگونه مواد مخدری در عاقبت نابودی خواهد بود.حتی کسی که حالا در حال مصرف مواد است و چرا نمی آید که درمان کند؟ چون آن حقیقتی که باید در ذهن او شکل گیرد جور دیگری شکل گرفته است و باورهای ما باید درست شود و تا ما باورهایمان را درست نکنیم آن اتفاق خوب هرگز رخ نمی دهد و من وقتی که وارد کنگره شدم و وقتی که آقا کامران را دیدم انگار که هزاران سال بود که او را می شناختم و چه آن زمان و چه در حال حاضر بله اش بله است و خیر او خیر است. اول رسم عاشقی رضایت معشوق است من میگویم خداوند را دوست دارم ولی تا رضایت خداوند را به دست نیاورم چطور عاشقی هستم.اولین شرط عاشقی وقتی است که من می‌گویم راهنمایم را دوست دارم،باید رضایت راهنمایم را به دست آورم و تا رضایتش را به دست نیاورم چطور می‌توانم بگویم که من عاشق راهنمایم هستم.

 در آخر از همه عزیزانی که، از روزی که وارد کنگره شده‌ام تا به الان در این مسیر به من آموزش و انرژی دادند تشکر و قدردانی می‌کنم.

خلاصه سخنان راهنمای همسفر:

سلام دوستان زری هستم یک همسفر، من هم این روز زیبا را تبریک می گویم در اصل به آقای مهندس که اگر شادی و آرامش و آسایشی است به خاطر وجود ارزشمند آقای مهندس و حرکت بزرگ ایشان است و همچنین تبریک می گویم به خانم مرجان راهنمای خودم و آقا کامران عزیز، تبریک خدمت آقا جمشید و خانم نسرین عزیز که از ابتدا خدمتگزار بوده‌اند و هستند و به دو فرزند گلشان تبریک می گویم و برای ایشان آرزوی سلامتی دارم.راجع به خانم نسرین اگر بخواهم بگویم، خانم نسرین عاشق خدمت کردن بودند و تلاششان در این راستا ستودنی بود، هم دوره مرزبانی را پشت سر گذاشتن و حال امروز شاهد خدمتشان در جایگاه کمک راهنمایی هستیم و امیدوارم که شاگردانی هم چون خودشان برای کنگره و جامعه پرورش دهند.متشکرم که به صحبت‌های من گوش دادید.

خلاصه سخنان کمک راهنما همسفر نسرین:

سلام نسرین هستم یک همسفر، در ابتدا خداوند را شاکر و سپاسگزارم که این سعادت نصیبم شد در این جایگاه حضور پیدا کنم و آموزش بگیرم سپاسگزار و قدردان آقای مهندس و خانواده محترمشان، آقا کامران عزیز و خانم مرجان عزیز هستم که مستقیم و غیر مستقیم یک ردی در خوشبختی ما و در آسایش و آرامش ما دارند؛ به طور مستقیم با راهنمایی‌های ایشان و به طور غیر مستقیم با رهجو هایی که پرورش دادند.

 همانطور که مسافرم گفت ایشان دو مدل مصرف داشتند یکی سنتی و یکی صنعتی و چون مواد سنتی شان را با افرادی شروع کردند که از تحصیلات بالایی برخوردار بودند و همین الان هم بعضی هایشان را در تلویزیون می ببینم که سخنرانی می‌کنند و از رده های بالایی برخوردار هستند و تمام خانم هایشان هم از جمله خودم مشغول تحصیل بودیم و از این لحاظ احساس می‌کردم که خیالم راحت است که ما داریم درسمان را میخوانیم و شوهر هایمان هم در کنار یکدیگرند ولی نمی‌دانستم که شخص از یکجایی ضربه را می‌خورد که اصلاً فکرش را نمی کند و دقیقا از همان جا اعتیاد شروع شد و من در ادامه با اعتیاد سنتی شان کنار آمدم و مشکلات بزرگ از زمان شروع مواد صنعتی شروع شد و همیشه در حال تعقیب و گریز بودم که به جمشید ثابت کنم که شما در حال مصرف مواد صنعتی هستی و او هم زیر بار نمیرفت.

 و حال که هفت سال از این موضوع گذشته است فکر میکردم که از خاطرات گذشته ام چیزی نمانده است سال اول که رهایمان بود با خودم میگفتم که چون تازه رها شده ایم این حس و حال را دارم سال سوم میگفتم تازه کمی از آن گذشته است و همین طور که گذشت و حال که داریم تولد هفت سالگی مان را جشن میگیریم فکر می کنم که خاطرات و رد پای آن موقع باید که دیگر از زندگیمان حذف شده باشد ولی با خود فکر کردم و دیدم که اینگونه نیست و اگر خاطرات آن زمان و دوران اعتیاد از ذهنمان برود من فراموشکار خواهم شد و وقتی فراموشکار شدم دیگر سپاسگزاری هم نمی کنم و آن جایی که دیگر سپاسگزاری را فراموش کردم آن مسیر درست از من گرفته خواهد شد.

 همیشه از این ناراحت بودم که همه چیز در ذهنم مرور می شود تا این که آقای مهندس در یکی از سی دی هایش گفتند که بعضی زخم ها جایش خواهد ماند اعتیاد هم به همین شکل است و یک درد است و یک زخم است که هر جایش را که میگیری از جای دیگر سر باز می‌کند و تنها جایی که توانست مرهم بر درد ما بگذارد کنگره۶۰ بود.سپاسگزارم که صحبت‌های من گوش داد.

نگارنده: مسافر محمدجواد لژیون16

ویراستار: مسافر عباس لژیون 8

تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر احمد

نمایندگی جهان‌بین شهرکرد مسافران/همسفران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .