جلسه سوم از دوره بیست و چهارم کارگاههای آموزشی عمومی ویژه همسفران و مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان به استادی کمکراهنما مسافر امیر، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر قاسم با دستور جلسه "d.sap" و "تولد سومین سال رهایی کمک راهنما مسافر حسن" پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
امروز دو دستور جلسه داریم یکی دستور جلسه شیرین D.SAP و یکی شیرینتر ازD.SAP تولد حسن آقا.
درباره D.SAP چند روز قبل صحبت شد و از فواید آن متوجه شدیم و همه تقریبا مشارکت کردند.
ما باید متوجه مشارکتهایمان باشیم وسعی کنیم آن چیزهایی که واقعی است را بیان کنیم D.SAP یا آقای مهندس اینقدر بزرگ هستند که نیاز نیست ما در موردش دروغ بگوییم. اگرتجربهایی داریم و واقعی است را باید عنوان کنیم.
همه در مورد فواید D.SAP گفتند ولی بیشتر برای پیشگیری است تا درمان بیماریها.
.jpg)
و اما دستور جلسه دوم سومین سال رهایی حسن آقا است.
بعضی از آدمها هستن که تا آنها را میبینیم شیفته آنها میشویم وحس میکنیم یه آشنایی ازقبل با آنها داشتیم و بر عکس آن هم هست که حسن آقا جزء همین دسته بود و حالش خیلی خراب بود و آن تزکیه و پالایش را از همان اول شروع کرد و رهجوی حرف گوش کنی بود.
هرچی به او میگفتم انجام میداد و نتیجهاش را اعلام میکرد.
خیلی میگفت من بدشانس هستم و من به او میگفتم که اینطور نیست و تو خیلی هم خوش شانس هستی و خدا را شکر به این باور رسید و خیلی به او تبریک میگویم وانشاالله جایگاههای بالاتری را تجربه کند.
حسن آقا با تلاشی که کرد همان سال اول امتحان کمک راهنمایی را قبول شد و شال کمک راهنمایی را کسب کرد.
انشاالله که در ادامه مسیر رهجوهایش کمک راهنما بشوند و لذتش را ببرد.

سخنان کمک راهنما همسفر حدیث:
این خانواده مصداق سی دی استقامت صبر و آرامش جناب آقای مهندس هستند و امروز که این خانواده محترم در اینجا حضور دارند ثمره یک تغیر و تبدیل و ترخیص که با دستور جلسه دی سپ همخوانی دارد که اینجا هستیم که با آموزشهای جناب آقای مهندس میتوانیم واقعاً بهترین خودمان باشیم.
این جشن زیبا را به تمام فرداً فرد این جمع بخصوص آقای ایزدان تبریک میگویم و مفتخر هستم که در کنار ایشان آموزش دیدم بخاطر اینکه چندین مسافر در لژیون ایشان داشتم که با آموزشهایشان توانستند راهنما شوند و امروز خدمتگزار واقعی باشند.
تبریک عرض میکنم خدمت امیر آقای، همچنین خدمت حسن آقا، آبتین عزیز که پا به پای پدر و مادرش در کنگره حضور داشتند و خوشحالم که اگر با تخریب شیشه آمدند به این دنیا ولی امروز پدرشان را با شال نارنجی میبینند.
امیدوارم که الناز عزیز از این فرصت عقب نماند و جشن 5 سالگیشان را با شال نارجی جشن بگیرد، که اگر شال کمک راهنمایی را بدست نیاورد اگر هم بدود دیگر نمیتواند به مسافرش برسد.
آرزوی مسافر حسن:
من اصلاً فکر نمیکردم که با کمک راهنمای خودم همکار بشوم و این آرزو را دارم که انشالله دیدهبان شویم و در آن قسمت همکار شویم.
آرزوی همسفر آبتین:
من هم آرزو میکنم که در آینده یک فوتبالیست خیلی ماهری بشوم.
آرزوی همسفر الناز:
آرزو میکنم تمام مسافرین و همسفران این شعبه به آرزوهای قشنگشان برسند.
خلاصه سخنان کمک راهنما مسافر حسن:
سلام دوستان حسن هستم یک مسافر
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که جشن سومین سال رهاییم رقم خورد، اتفاقی که تصویر سازی میکردم و به آن دست یافتم.
خداوندی که روزی فراموشش کرده بودم اما او من را تنها نگذاشت، دستم را گرفت و به من نشان داد که اگر بخواهیم امکان پذیر است.
سپاسگزار جناب آقای مهندس هستم مردی که امروز همه ما مدیون او هستیم کسی که مردانه ایستاد و استقامت کرد تلاش کرد تا راهی برای آیندگان باز شود. تا کسانی که در دنیای اعتیاد به سر میبرند بتوانند درمان شوند.
خود من با آن تخریب بسیار بالا و حال خراب نه خودم فکرش را میکردم نه همسفرم که درمان شوم اما آمدیم و این اتفاق افتاد.
در مسیر کارتن خوابها و معتادان زیادی میبینیم و این خطر از ما هم دور نبود و اگر امروز اینجا نشستهایم لطف و رحمت خداوند است.
راهنمای من کمتر از پدر برای من نبوده است و این را در قالب یک شعر میگویم:
گر از پدر قالب تن یافتیم
از معلم جان شیرین یافتم

واقعاً یک راهنما باید عاشق راه و مسیرش باشد که از جان خود مایه بگذارد تا یک رهجو را به حال خوش برساند و اینکه راه سعادت در زندگیش باز شود.
تشکر میکنم از راهنمای وایت خودم آقا محسن از ایشان خیلی آموزش گرفتم.
از راهنمای همسفرم تشکر میکنم که اگر آرامشی نسبی در خانواده من حاکم شد، مدیون آموزشها و زحمات ایشان هستم.
از همسر و فرزندانم تشکر میکنم.
من با اعتیاد خودم تخریبهای زیادی به خانوادهام وارد کردم.
با آن پریشان حالی، افسردگی و ناامیدی که من داشتم ولی همسرم مردانه پای زندگی من ایستاد.
از پسرم متشکرم که زمان تولدش تخریب زیادی داشتم.
تشکر میکنم از پدری که جایش خالیست در میان ما، پدری که فقط تخریب مرا دید و شاهد این روزهای خوش نیست.
از مادرم تشکر میکنم که شبانه روز برایم دعا کرد.
از همسفری تشکر میکنم که پیام کنگره را به من دادند.
در پایان بقول آقای مهندس ما باید قدردان تلاشی که میکنیم باشیم در وادی ها هم آمده است جبران خسارت از خود، اول از همه من باید خودم را ببخشم تا بتوانم از این مرحله عبور کنم. واقعاً استقامت کردم تا به این حال خوش برسم.
ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
خلاصه سخنان همسفر الناز:
سلام دوستان الناز هستم همسفر. اول خدا را شکر میکنم که باز هم لیاقت پیدا کردم که در این جایگاه قرار بگیریم.
تبریک عرض میکنم تولد سه سال رهایی مسافرم را در ابتدا به آقای مهندس، اقای امیر ایزدان و خانم حدیث عزیز و کمک راهنمای فعلی ام خانم طهمینه و به خود مسافرم.
تشکر میکنم از راهنمایای خودم که این حال خوش را مدیون ایشان هستیم که درس صبر و استقامت و محبت را این عزیزان به من آموختند.
اگر بخواهم از گذشته و تجارب خودمون در زمان مصرف بگویم، ما زندگی میکردیم کنار هم ولی دلخوشی وجود نداشت و مسافرم مصرف شدیدی داشتند و روی پسرم خیلی تاثیر گذاشت.

حسن اقا قول ترک را زیاد به من میدادند ولی به نتیجه نمیرسید تا اینکه یه وقتی حسن اقا شبکار بودند و به همکارشان گفتند که به من اطلاع بدهد که شب خانه نمیآید و میخواهد ترک کنم تا اینکه من با بچههایم اسنپ گرفتم و رفتم جایی که مصرف میکردند.
رفتم آنجا و دور ماشینشان تاب خوردم تا یک نفر آمد بیرون و مرا دید و به خانه برگشتم و فقط برای این رفتم آنجا که به او بفهمونم میدانم مصرف میکند و کجاست.
گذشت تا اینکه یک بار یکی از اقوامشون پیام کنگره را دادند و قبلا هم حسن اقا با کنگره اشنا بودند و فکر کنم قبلا که نیامدند اذن کنگره را نداشتند ولی الان خدا را شکر میکنم که زندگیم خیلی خوب شده و زندگیم عوض شده و برای سفر اولیها پیام را دارم که صبور باشند مثل ما تا همه چی به تعادل برسد.





تایپ: مسافر ابوالفضل ل8، مسافر رضا ل6، مسافر محسن و مسافر علی ل16
عکس: مرزبان محترم مسافر نوید
- تعداد بازدید از این مطلب :
1343