همانطور که از نام قدردانیکردن مشخص است قدردانی به معنای دانستن قدر و اندازه هرآنچه که داریم. ما در مسیر زندگی به مسائلی برخورد میکنیم که گاهی فراموش میکنیم قدر سلامتی حتی بیدغدغه نفسکشیدن را بدانیم و از خداوند بهخاطر نعمت نفسکشیدن و داراییهایمان سپاسگزار باشیم و کنگره یکی از نعمتهایی است که باید لحظهبهلحظه مانند نفس که درون جان فرومیرود و برون میآید شاکر و سپاسگزار وجود آن باشیم.
طبق دستور جلسات هفتگی کنگره شصت این هفته «چگونه در کنگره قدردانی کنیم؟» دستور جلسه قرار گرفته است که به همین مناسبت با «همسفر طاهره» که فردی موفق هستند و سپاسگزاری را بهعنوان یک عادت روزمره کارهایشان در زندگی خود قرار دادهاند، گفتوگویی ترتیب دادهایم که تقدیم شما عزیزان میگردد.
لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید و بگویید تاکنون در چه جایگاهی خدمت کردهاید؟
سلام دوستان طاهره هستم همسفر محسن با بیش از ۱۲ سال تخریب وارد کنگره ۶۰ شعبه بوشهر شدیم، آخرین آنتی ایکس مصرفی شربت متادون و شربت تریاک که با روش دیاستی و شربت اوتی درمان شدیم مدتزمان سفر اول ۱۲ ماه و ۱۲ روز با کمک راهنمایی مسافرم آقا مهدی و کمک راهنمای خوب خودم خانم سپیده عزیز، اکنون مدت ۶ ماه و ۱۰ روز است که آزاد و رها هستیم.
خداوند این توفیق را شامل حالم کرد که در جایگاه دبیری، خزانهداری، نگهبانی سردار و وبلاگ خدمت کنم.
یک فرد سپاسگزار و قدردان چه خصوصیات و ویژگیهایی باید داشته باشد و آیا این ویژگیها در شما هم وجود دارد؟
یک فرد سپاسگزار و قدردان باید به داشتههای خود نگاهی بیندازد، از وجود آنها لذت و قدردان آنها باشد بایستی از کانون خانواده قدردانی را شروع کند، نه این که فقط در فکر نداشتههایش باشد و حسرت آنها را بخورد. همیشه تلاش میکنم برای کوچکترین کاری که اعضای خانوادهام انجام میدادند تشکر و قدردانی کنم. از یک خرید نان که همسرم انجام میداد تا کارهای خانه که فرزندانم به من کمک میکردند از آنها قدردانی میکردم آنها هم نیز به همین صورت عمل میکردند و این تبادل انرژی همیشه در بین اعضای خانواده ما وجود دارد.
به نظر شما تشکر و سپاسگزاری به چه صورت باید انجام بشود آیا تشکر زبانی کافی است یا باید عملی هم باشد؟
قدردانی باید به هر دو صورت انجام بپذیرد؛ چون هر دو لازم و ملزوم هم هستند، اگر من فقط به زبان تشکر کنم و در عمل قدردانی صورت نگیرد، تأثیر ماندگاری نخواهد داشت ما باید هرآنچه را که میآموزیم از گفتار به کردار درآوریم تا نتیجه خوبی حاصل آید.
زیباترین و بهترین تعریفی که از سپاسگزاری دارید چیست و کنگره تا چه اندازه توانسته در پرورش این ویژگی در افراد موفق باشد؟
سپاسگزاری نزدیکترین فرکانس به خداوند و اوج عشقبازی با اوست، زمانی که در مسیر کنگره قرار گرفتم مرا بیدار کرد تا داشتههای فراموش شده زندگیام را که فراموش کرده بودم و نداشتههایی را که باید به دست میآوردم را به دستم سپرد. وقتی وارد کنگره شدم آموختم که قدردانی باید دلی باشد، وقتی میدیدم کمک راهنما و خدمتگزاران کنگره با چه عشقی وقت، انرژی و حتی دارایی خود را در مسیر رسیدن به آرامش من صرف میکنند بدون آن که منتظر دریافتی باشند، خجالتزده میشدم و به فکر فرومیرفتم که در مقابل اینهمه گذشت باید کلامی و در عمل قدردان کنگره و اعضای آن باشم و دینم را ادا کنم؛ این ادای دین روزبهروز من را به سمت بخشندگی در مسیر اهداف کنگره میکشاند و هر چه بیشتر میبخشیدم حالم بهتر میشد و وجود خدا را بیشتر از پیش احساس میکردم .
خصلت سپاسگزاری و قدردانی بودن را چقدر در خودتان پررنگ میبینید، آیا حضورتان در کنگره به این خصلت شما رنگ ویژهای بخشیده است یا نه؟
قبل از ورود به کنگره قدردانی را بلد بودم؛ ولی جنس آن کاملاً متفاوت بود از خالقم، دیگران قدردانی و تشکر میکردم زیرا آموخته بودم که قدردانی کنم و عادت زندگیام شده بود، اما از روی آگاهی و دانایی این اعمال را انجام نمیدادم، چون دوست داشتم از من قدردانی شود به همین سبب از دیگران قدردانی میکردم.
در کنگره شما بهعنوان یک فرد بخشنده و قدردان در بین همسفران شناخته شده هستید، این رفتار و بینش شما چه تغییراتی در زندگی شما به وجود آورده است؟
همسفران به من لطف دارند امیدوارم که بتوانم در کنگره، همانند بقیه بزرگان ببخشم و قدردان آنان باشم اعضای کنگره هفت سال به من خدمت کردند، همراه با عشق بلاعوض و من به دلیلی که مسافرم سفر اولی بود و به درمان نرسیده بود خیلی از جایگاهی خدمتی را نمیتوانستم تجربه کنم و روزبهروز برای خدمت تشنهتر میشدم، تا این که آقای مهندس بزرگواری نمودند و برای لژیون سردار مبلغی را مشخص کردند که من بتوانم در طول چند ماه مبلغ سردار را پرداخت کنم و این بزرگترین امتیازی بود که به من سفر اولی داده شد که من هم بتوانم خدمت خیلیخیلی کوچکی را انجام دهم و این خدمت مسیر زندگیام را تغییر داد. من باید در این مسیر قناعتکردن و پساندازکردن را خوب عملیاتی میکردم و بعد از مدتی فهمیدم که بخشندگی، برکت فراوانی دارد که به کلام در نمیآید کافی است در مسیر آن گامبرداری تا آن را درک کنی.
شما بهعنوان یک مادر، سختیهای زیادی در ارتباط با اعتیاد فرزندتان متقبل شده بودید اعتیاد مسافرتان چه تخریبهایی در شما به وجود آورده بود و پیامد آن در زندگی برای شما به چه شکل بود؟
اعتیاد فرزندم سبب شد که همچون مرده متحرک باشم و قدرت حرکت از من گرفته شده بود، انگار دنیا با همه زیباییهایش بهیکباره بر سرم ویران شد همه وجودم در عذاب بود و جهنم را نظارهگر بودم، میسوختم بدون آن که آتشی دیده شود آتش در درونم بود و من قادر به خاموشکردن آن نبودم. هر روز ناامیدتر و ضعیفتر از قبل میشدم و به جایی رسیدم که قادر به انجام سادهترین کارهای روزمره خود نبودم. همچنین زندگیام، رو به نابودی بود دیگر خبری از سپاسگزاری نبود، مدام ناسپاسی میکردم و عالموآدم را مقصر و به زمینوزمان بد میگفتم کافر شده بودم و منکر خالق خویش.
شما تا چه اندازه موفق شدید که سپاسگزاری را بهعنوان یک عادت روزمره در زندگی خود پرورش بدهید؟
من در زمان تخریب مسافرم جهنم را با تمام وجودم احساس کردم، زمانی که در کنگره قرار گرفتم آموزشها را دریافت کردم و آنها را کاربردی نمودم ذرهذره آرامش ازدسترفته به زندگیام بازگشت. موجب زنده شدنم شد و میتوانستم دنیا را ببینم، صداها را بشنوم؛ ولی این بار این دیدن و شنیدن بسیار متفاوت بود من تلاش میکردم که قدردان خالقم باشم. تمام لحظهبهلحظه زندگی من معجزه بود و مگر میشود با دیدن معجزه در زندگی شکرگزار نباشی، در طول چند ماه زندگی ما رنگ و بوی تازهای به خود گرفت من همیشه خود را مدیون کنگره میدانم و هر لحظه در فکر جبران آن هستم کنگره جزئی از وجود من هست و با شنیدن اسمش بیاختیار قلبم شاد میشود.
قدردانی چگونه توانست اعتمادبهنفس در شما را بالا ببرد، همچنین باعث بازسازی سیستم ایکس شود و سیستم ایمنی را در شما تقویت کند؟
آرامش داشتن و ثروتمند شدن یک مسئله کاملاً ذهنی است، کافی است که انسانها بخواهند و در مسیر آن گام بردارند. برای سال اولی که من عضو لژیون سردار شدم باورم نمیشد که بتوانم تمام مبلغ آن را بپردازم، اما هرزمان درصدی از آن را پرداخت میکردم هزارانهزار بار خدا را شکر میکردم و یک حس خیلی عجیب و خوبی در درونم به وجود میآمد و به خود میگفتم دیدی توانستی این مبلغ را بپردازی، پس در ادامه میتوانی مابقی را نیز تا موعد مقرر پرداخت کنی. در ادامه راه برایم باز میشد و هر روز حالم بهتر از قبل و سیستم ایکسی که ازکارافتاده بود، در حال بازسازی و تقویت بود و آرامشی که در گرو بخشیدن به دست آورده بودم سلامتی را برای خودم و مسافرم به ارمغان آورد من همه آنها را مدیون آموزشهای کنگره هستم.
«تشکر زبانی اگر آگاهی و حس در آن وجود نداشته باشد هیچ ارزشی ندارد و فقط یک حجاب میشود که من تشکر کردم» نظر خود را در ارتباط با این جمله بیان فرمایید؟
وقتی از کسی تشکر میکنیم، یعنی میگوییم کاری را که برایم انجام دادهای را میبینیم و قدردان آنها هستم، حتی نعمتهای خدا را باید ببینیم و از خداوند بهخاطر نعمتهایی که به ما داده تشکر و قدردانی کنیم؛ بدون دیدن نعمتها تنها این شکرگزاری یک صوت است و زود اثرش از بین میرود انسان باید به آگاهی برسد که شکرکردن او با حس انتقال داده شود.
شما بهعنوان یک فرد سپاسگزار اگر کاری یا محبتی برای کسی انجام دهید چقدر انتظار دارید که از شما تشکر و قدردانی کنند؟
درگذشته اگر برای کسی کاری انجام میدادم منتظر بودم که از من تشکر بشود، ولی اکنون این ذهنیت به حداقل رسیده و مدتهاست که برای حال دل خود میبخشم یا به کسی کمکی میکنم، ازاینرو منتظر نیستم که از من قدردانی شود من استادی چون آقای مهندس دارم که همه زندگیاش را وقف من و امثال من کرده به همین سبب باید دنبالهرو راه ایشان باشم و همیشه از ایشان الگوپذیری کنم.
ناسپاسی و ناشکری چه پیامدها و مشکلاتی میتواند در زندگی افراد به وجود بیاورد؟
به فرمایش حضرت مولانا؛ شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند، یعنی هرکسی قدردان و شکرگزار باشد نعمتش روز به روزافزونتر میشود و افراد ناسپاس در پیرو ناسپاسی خویش داشتههایش را از دست میدهند.
اکنون که به رهایی رسیدهاید چگونه میتوانید از زحمات جناب آقای مهندس و کسانی که در این راه شما را همراهی کردهاند تشکر و قدردانی کنید؟
در کنگره آموختم که قدردانی بهصورت عملی و مالی انجام میگیرد، میتوانم با تلاش در جایگاههای خدمتی متفاوت به نحو احسن در رسیدن به اهداف کنگره قدم بردارم و در پایان هر خدمتی که در کنگره انجام میدهم، بازگشت آن بهسوی خودم است و هر چه نگاه میکنم میبینم که همواره مدیون جناب آقای مهندس و کمک راهنمای عزیزم خواهم بود.
اگر بخواهید از دو نفر که در مسیر زندگی به شما خیلی کمک کردهاند تشکر و قدردانی کنید آن دو نفر چه کسانی هستند؟
در رأس تشکر میکنم از جناب آقای مهندس که با فراهم نمودن بستری، چون کنگره و پرورش کمک راهنمایی همچون خانم سپیده در طول سفر همیشه همراهم بودهاند و از همسرم سپاسگزارم که در سختترین لحظات زندگی کنارم بوده و مرا حمایت کرده تا به کنگره بیایم و آموزش ببینم.
انسانهای بزرگ همچون درخت پرثمری هستند که وقتی میوه میدهند پربار میشوند، سر خم میکنند و به نشان تعظیم در برابر هستی و یک مطلق کامل یعنی الله و هیچ پروایی از سر خمکردن در برابر او که با تمام وجود بخشیده است ندارند؛ چون خوب میدانند کمترین کار و سازندهترین کار تشکر کردن است.
در پایان از خانم طاهره عزیز کمال تشکر را داریم که با سخنان شیوا و رسای خود معنای زیبای قدردانی از کنگره و نعمتهای بیدریغ خداوند را برایمان شرح دادند. امیدواریم که همیشه سلامت و تندرست باشند، همچنین از مخاطبان عزیز بهخاطر این که پذیرای این گفتگو بودند تقدیر و تشکر میکنیم.
تهیه و تنظیم مصاحبه: همسفر فاطمه لژیون کمک راهنما همسفر سپیده (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر طاهره لژیون کمک راهنما همسفر سپیده (لژیون سوم)
ارسال: همسفر مهدیه لژیون کمک راهنما همسفر بتول (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی بوشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
1049